تالار گفتگو انجمن معتادان گمنام ایران

نسخه‌ی کامل: سوال 19:چه مواقعی تمرین اصول برای من مشکل است ؟
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.

ناظر4

سوال 19:چه مواقعی تمرین اصول برای من مشکل است ؟
زمانیکه من دو دستی به نواقص خود میچسبم و زمانیکه کاملا خود را حق به جانب میدانم!بیماری من خودخواهی بوده است مثلا در جلسات ساختار خدماتی تمرین این اصول سخت تر بود چون من دو دستی به ان خدمات چسبیده بودمو فکر میکردم بهبودی فقط یعنی همین
زمانیکه در برنامه بهبودی­ ام خلائی وجود دارد. زمانیکه می­ترسم ، خودمحور ، خودخواه، مغرور، لذت طلب و... می­شوم.
زمانی که می خواهم برای همه همه چیزباشم یعنی بزرگترشان باشم فقط حرف ،حرف من کار،کارمن
زمانیکه عادات خودمحورانه سراغم میاید توجیه بهانه میاورم و به فکر بکرم اعتماد میکنم راهنما سرخود میشوم تراز روزانه ام را اهمیت نمیدهم دعا مراقبه نمیکنم اراده خداوند را جویا نمیشوم فراموش میکنم بیماری اعتیاد دارم ...
سلام
زمانی که خود محور می شوم.خود خواه میشوم و فقط به فکر منفعت خودم هستم .من برای اجرای اصول نیاز به بهبودی دارم.
سلام
من هرگاه که باماهیت بیماری خودم درارتباط نیستم وبخاطرلذت بردن وسواستفاده ازنواقص اخلاقی وشخصیتی درانکارفرومیروم بااصول روحانی هم قطع ارتباط میکنم
سلام
من بیماری برای تایید و حس برتری گرفتن و غرور برای اجرای اصول محبت و اصل درک همدردی برایم مشکل می شود
گاهی اوقات مسایلی برایمان پیش میاید مانندمسایل عشقی ویا مادی،شغلی،خانوادگی وروابط اجتماعی،ویاروابط و موارددیگرکه مطابق میل وسلیقه والگوهای تعریف شده من نیست وبااشخاصی رودررومیشوم که اتوماتیک وارحال واحساسم خراب میشود ودقیقا دراین زمان است که باید اصول راتمرین کنم اماتمرین اصول برایم سخت ومشکل میشودوحتی گاهی اوقات اصول را کلا فراموش میکنم.زمانی که بامرضم درگیر هستم وزمانیکه ازنواقصم استفاده کرده ولذت هم میبرم زمانیکه اسیرشهوترانی، لذت طلبی،زیاده خواهی وافراط وتفریط شده وازتعادل خارج میشوم،وقتی که خشمگینم وبخاطراشتباهی دیگران راسرزنش میکنم وقتی که غیبت کرده وتهمت میزنم ودیگران رامتهم میکنم زمانیکه ازفروتنی خارج شده ناصادق میشوم ودیگرمهربان نیستم زمانیکه از شرایط موجودم رضایت ندارم ودائم باخودم درجنگم ویایکسره درانکارهستم.
جاهایی که فکرمیکنم منافع وامنیت هایم درخطرهستندوبدون هرگونه فکری به عواقب کارهایم سریعا از نواقصم استفاده میکنم جاهایی که دچارافکار بحرانزاهستم ونمیخواهم مشورت وتغییر کنم،وقتی که تنفرورنجش هایم بالا میزند وازاصول خارجم میکند جاهایی که تعهداتم رازیرپامیگذارم وتنبل میشوم زمانیکه درزندگیم برنامه ریزی ندارم وباری به هرجهت زندگی میکنم وخودمحورمیشوم ودریچه افکارم بسته میشودو......دراین مواقع است نیازبه اصول دارم ولی تمرین آن مشکل وخیلی اوقات هم برایم غیرممکن میشود.
حال برای برگشتن به اصول وتمرین آن بایدحتمأتراز روزانه بگیرم وباراهنمایم مشورت کنم تابتوانم درلحظه وفقط برای امروز از اصول برنامه استفاده کنم ودرمسیر بهبودی باشم.
یادمان باشد زمانی که با بیماری زندگی کنیم واز اراده شخصی وخودمحوری استفاده کنیم تمرین اصول برایمان مشکل وسخت وگاهی غیرممکن میشود
سوال 19:چه مواقعی تمرین اصول برای من مشکل است ؟(قدم۱۲)
زمانیکه منافعم در خطر است ، زمانی که دنبال لذت های آنی هستم ، زمانی که در فکر ارضای بیماریم هستم ، زمان هایی که در دام ترس های خودساخته اسیرم ،زمانی که دچار ضعف در ایمان هستم ، زمانی که باور قدم دوم فراموش کردم، زمان هایی که خاست خدا رافراموش کردم ،زمان هایی که یادم رفته از کجا آمدم و چقدرتمرین اصول برام حیاتی است،زمانی که وارد انکار حقایق میشم، زمانی که غرور من میدانم  من میتوانم برم داشته، زمانهایی که تنبلی دارم ، زمان هایی که میخاهم از زیر بار مسؤلیت فرار کنم و شانه خالی کنم ، زمانی که امنیت هام به خطر میفته،و......
سلام

- رنجش داشتن و رنجش گرفتن در زمانی که بخواهم اصول را اجرا نمایم .من ناتوان از اجرا می شوم در زمانی بخواهم با خود محوری حرف خودم را به اجرا بگذارم وفقط نظر خودم را تحمیل نمایم...