امتیاز موضوع:
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سوال10 :ایا هیچ وقت برای رسیدن به هدفی مجبور به مصالحه یا سازش در مورد اصول گردیده ام
#1
سوال10 :ایا هیچ وقت برای رسیدن به هدفی مجبور به مصالحه یا سازش در مورد اصول گردیده ام ؟ ( برای مثال : مجبور شوم که نا صادق باشم ، بی رحم ،یابی وفا باشم ؟ )
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر9
#2
در گذشته زیادتر ولی امروز کمتر شده
واقعیت اینه که در جایی که دیگران هم در سرنوشت من شریک می شوند مثل خانواده رعایت اصول روحانی کمی سخته .
من باید اول صداقت با خود را شروع کنم و بعد در خصوص دیگران بکار ببندم .
امروز با رعایت نکردن اصول روحانی حالم بد می شود و آرامش را از دست می دهم و دیگر مثل گذشته نمی توانم خودم را مجاب و توجیه کنم ولی هنوز تا رعایت کامل اصول روحانی باید درد زیادی را بکشم .
(برای رسیدن به اهداف درست نباید اصول روحانی را زیر پا گذاشت )
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ssaeedg ، ناظر9
#3
به رهجو یا دوست بهبودی که لیاقت خدمت نداشته رای داده ام گوش دادن به موضوعاتی که قبول نداری ولی اجبار به تحمل داشتی گرفتاری مالی و پول قرض کردن و از بین رفتن متکی به خود بودن و عزت نفس -
پیام سوال : وقتی منافع شخصی و خواسته های من میان می اید گاهی همه چیز را نادیده می گیرم
و پا روی تمام احساسات خود می گذارم و با اصول مصالحه می کنم و اراده خداوند را کنار می گذارم و همان کاری را که انجام دادن ان را از سوی دیگران محکوم می کنم وقتی پای منافع خودم در میان باشد با کمال میل می پذیرم و بعد از پذیرا شدن دو حالت دارد 1 حالم بد می شود و احساس خوبی ندارم 2- از انجام ان بی تفاوت هستم و برایم مهم نیست 
پاسخ
 سپاس شده توسط Saghar d ، حـمـیـد ، admin.a ، ssaeedg ، ناظر9
#4
در گذشته زیادتر ولی امروز کمتر شده
واقعیت اینه که در جایی که دیگران هم در سرنوشت من شریک می شوند مثل خانواده رعایت اصول روحانی کمی سخته .
من باید اول صداقت با خود را شروع کنم و بعد در خصوص دیگران بکار ببندم .
امروز با رعایت نکردن اصول روحانی حالم بد می شود و آرامش را از دست می دهم و دیگر مثل گذشته نمی توانم خودم را مجاب و توجیه کنم ولی هنوز تا رعایت کامل اصول روحانی باید درد زیادی را بکشم .
(برای رسیدن به اهداف درست نباید اصول روحانی را زیر پا گذاشت )
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، admin.a ، ssaeedg ، ناظر9
#5
بله
چندروز قبل رفتم بانك نوبت گرفتم و نشستم ديدم ك دارن بدون نوبت آشناها رو رد ميكنن
رفتم ب رييس و تحويلدار اعتراض كردم و نگذاشتم كسي خارج از نوبت كارش رو انجام بده كلي شلوغ بازي راه انداختم

دو روز بعدش رفتم بانك و واسه ي جلسه رشد ديرم شده بود با اين كه هدفم اول جلسه رسيدن بود و هدف خوبي داشتم اما  
حق ٢٠. ٣٠. نفر رو زير پا گذاشتم و خارج از نوبت دادم ي دوست تحويلدار كارم رو انجام داد و خسارت زدم ب خودم و ديگران
البته ديگه تكرار اشتباه نميكنم ايشالا
پاسخ
 سپاس شده توسط admin.a ، حـمـیـد ، ناظر9 ، حمیدص
#6
من زمانی درمورداصول تن به مصالحه ویاسازش میدهم که پی گیرهوای نفس
خویش باشم وفقط به هدف خودم نگاه
کنم وزیربنای انجام کارم درست نباشد
یاازروی ترس وخودخواهانه عمل نمایم.

مثلا برای رسیدن به خدمت دربرنامه
بااصول سازش  یامصالحه کنم.

زمانی که غروردرمن پررنگ باشد وازروی طمع عمل نمایم وبه دنبال امیال
درونی خودم باشم  بااصول سازش یامصالحه میکنم.
پاسخ
#7
بارها این اتفاق برام رخ داده که در شرایط تغییر چهره دادم و آنچه که نبودم رو وانمود کردم.
مثال در بعضی از شرایطی که توانایی دفاع از خودم رو ندارم ظاهرا اینگونه وانمود میکنم که بخشیدمش ولی اینطور نیست.

یا در مواردی برای رسیدن به هدفی مثل وصل شدن به ظاهر ابراز عشق و محبت میکنم ولی عشق و دوست داشتنی در میان نیست.

در بعضی مواقع هم وفای به عهد هم نکردم مثل زمانیکه برای خدمت نماینده کاندید شدم طوریکه قول دادم عمل نکردم.


یا اینکه در کسب و کار خودم انصاف رو رعایت نمیکنم و برای معترضین به دروغ متوسل میشم.

و یک مثال بروز اینکه گاها از ابزار برنامه مثل شرکت در یک جلسه یا قبول خدمت رو فقط برای فرار از روزمرگی انتخاب میکنم و همچنین عکس این قضیه در مورد دنبال کردن بهبودی هم صدق میکنه یعنی کار و خانواده رو به حمایت از یک جلسه ترجیح میدم.
پاسخ
#8
در زندگی شخصی در بسیار ی از موارد در مورد اصول سازش کرده ام ناصاق و بی وقا بوده ام وخیلی از اصول روحانی کهدر زندگی کار برد داشته را زیر پا گذاشتم هر گاه از ضعف های خود استفاده می کردم بیماری این اجازه را به من می داد که اصول را نادیده بگیرمولی امروز با استفاده از اصول روحانی این قدم ها می توان درست زندگی کرد یعنی قبل از اینکه خواسته باشم اقدامی کنم بسنجم ایا می توانم با در نظر گرفتن اصول روحانی عمل کنم امروز در انجمن سعی می کنم که اص.ل را زیر پا نگذارم ویا در مورد ان سازش و مسامحهبه معنی اسانگرفتن نمی کنم

تالار گفتمان انجمن بانیان بهبودی
پاسخ
#9
انجمنی وقتی از اصول ارزشی ا م کوتاه بیایم مجبور می شوی  نا صادق وبی رحم و بی وفا باشم . زمانی که خارج از اصول عمل کنم ،زمانی که از روی بیماری عمل می کنم ز.انی که خود محور و خود خواهم ولجباز .زمانی که از روی نواقص عمل کنم زمانی که لذت طلبی و تایید طلبی به سراغم می آید و زمانی که نا صادق و ماسک می زنم .در این زمان در حال مصالحه کردن و کوتاه آمدن از ارزشهایم هستم.
پاسخ
#10
با سلام....
معمولا ما در یکسری موارد مجبور به مصالحه و عبور از خط قرمزها میشویم که باید سعی کنیم خودمان را در آن شرایط قرار ندهیم و صداقتمان را بخطر نیاندازیم.

هر زمانیکه پافشاری روی نتیجه برای رسیدن به هدفم میکنم مجبور به ناصادقی ، بیرحمی و بی وفایی میشوم(یعنی نتیجه گرایی) در واقع آنقدر قدرت اعتیاد زیاد است که اجازه سوءاستفاده از دیگران را به من میدهد.
بهتر است از هدفهای کوچکتر شروع کنم و با پیگیری و پشتکار و با نیت سالم ادامه دهم.
باید با نوشتن تراز الویت اهدافم رو پیدا کنم بعد مسیر سالم را پیدا کنم تا نتیجه سالم بگیرم.



ما ممکن است در انتخاب هدفهایمان روحانیت دیده شود ولی آیا قصد پنهان هم دیده میشود؟؟؟؟
پاسخ
#11
اصول در واقع تمام باورهای امروزمان می باشد:
 ارتباط با راهنما،رهجو گرفتن، خدمت کردن، نیروی برتر، ایمان
خوب گاهی برای انجام همین کارهای خوب هم کمی ناصادقی داشتم مثلا در مشارکت هایم برای نشان دادن تصویر بهتری از خود واقعی ام
پاسخ
#12
بله –گاهی اتفاق می افتدکه بخاطر اینکه نمی توانم عصبانیتم راکنترل کنم برخلاف اصول اقدام می کنم که بعدا خودم رنج می کشم ولی من یک شبه معتادنشده ام که یک شبه بهبودپیداکنم وبرای زندگی برطبق اصول درس گرفتن ازاشنباهات وتکراروتمرین وصبرلازم دارم ومن هرچقدرکه بیشترتکراروتمرین کنم واگرخواهان متوقف کردن نقص هایم باشم میتوانم امیدبه بهبودی رادرخودم بیشترکنم
پاسخ
#13
سلام
بله- دروغ گفتن و انکار کردن دو وسیله بود که برای مصالحه و سازش دنبال می کردم و به این فکر بودم در این صورت من به هدف هم می رسم.
پاسخ
#14
بله، وریشه در عدم روشن بینی در رعایت اصول روحانی وترسهایه خودمحورانه ام دارد، چون طبیعت و شخصیت بیمار گونه من راحتترین وآشناترین راه را در شرایط بحرانی عمل از روی نواقص اخلاقی دارد، من باید روزانه بصورت مستمر ومداوم در رعایت زندگی بروال برنامه کوشا باشم تا توانایی هایی که از برنامه میگیرم در شرایط عود مجدد بیماریم بتونم تعادل را در زندگیم جاری کنم ودر پیگیری اهدافم راه درست را انتخاب کنم واز ناصادقی ویا سازش و مصالحه با اصول قرار نگیرم
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر9 ، سالار44 ، omed44
#15
زمانی که نتوانم بر خواسته های خود نتوانم غلبه کنم  وسوسه د رمن پررنگ باشد  وهمه چیز را انکار کنم وازروی طمع عمل نمایم وبه دنبال امیال
درونی خودم باشم  بااصول سازش یامصالحه میکنم.
پاسخ
#16
یه جاهایی اهداف خوبی دارم: مثلا میگم به خونوادم میخوام نون برسونم،
تو شرایط بد اقتصادی هستیم، اینجا دیگه بهبودی آنتن نمیده،
 و شروع میکنم به مصرف نواقصم و اصول رو یادم میره.
هر جا که داشتم پا روی اصول میذاشتم باید یادم باشه که دارم از روی اراده ی شخصی و بیماری و نواقصم عمل می کنم
 و سریع باید مچش رو بگیرم و به جاده بهبودی برگردم .
پاسخ
#17
(۱۳۹۸/۱۰/۲۴، ۱۱:۱۱ عصر)admin.a نوشته است: سوال10 :ایا هیچ وقت برای رسیدن به هدفی مجبور به مصالحه یا سازش در مورد اصول گردیده ام ؟ ( برای مثال : مجبور شوم که نا صادق باشم ، بی رحم ،یابی وفا باشم ؟ )
بله برای رسیدن به پول زیاد اصول را زیر پا گ ذاشتم و دروغ گفتم
پاسخ
#18
10-مصالحه وسازش کردن یعنی کوتاه آمدن از اصول وارزشهایم وفراموش کردن باورهایم برای رسیدن ازراه نادرست به هدفم... جاهایی که پای لذت طلبی وزیاده خواهی وشهوترانی وتاییدطلبی درمیان بوده است جاهایی که نفع شخصی ام درمیان بوده ویاحق بامن نبوده است زمانی که توانایی وامکانات کاری راندارم ویاازموقعیت دیگران میخواهم سوءاستفاده بکنم وقتی که دریچه افکارم بسته میشودومشورت نمیکنم خودمحوری کرده وبامرضم تصمیم میگیرم وقتی که لجبازوعصبانی میشوم وقتی که حق کشی میکنم وبی اجازه به حریم دیگران تجاوزمیکنم جاهایی که برای رسیدن به هدفم باج میدم تاازضرر وهزینه بیشترجلوگیری کنم بخاطربستن قراردادکاری ورسیدن به هدفم باج ورشوه میدهم ویااینکه زیادجریمه ندهم نقدی حساب میکنم وزمانی که برای رسیدن به هدفی برنامه ریزی نداشته باشم مجبوربه مصالحه وسازش میشوم
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر9 ، ناظر20
#19
بله خیلی زیادهرگاه برخلاف باورهای صحیحم
عمل میکنم یعنی مصالحه 
وقتی بعمددروغ میگم براگرون فروشی وطمع
وقتی توجمع یکیومسخره میکنم
وقتی غیبت کسیومیکنم یاوقتی بدگویی میکنم
وقتی برای یک خدمت گرفتن ازدیگران
استفاده ابزاری میکنم
وقتی کلاه دیگران رابرمیدارم وگولشون
میزنم وقتی درست چیزیومیدونم وحقیقتو
وارونه جلوه میدم و......هرگاه برخلاف اصول انجمن
بخاطررسیدن ب هدفی شخصی وخودخواهانه
عمل میکنم یعنی مصالحه بااصول
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر20
#20
هر هدفی که من بر اساس اراده شخصی دنبال می کنم به طبع پشت آن خود محوری و لذت جویی ، عدم مشورت کردن و دعا و دعوت از نیروی برتر خواهد بود و دیگر سپردنی در کارم نیست آن وقت بله مجبور هستم برای رسیدن به آن هدف و خواسته اصول را زیر پا بگذارم و یا لایی بکشم چون اساسا" اصول با اراده شخصی منافات دارد و من باید اهدافم را طبق اصول برنامه ریزی و میزان کنم تا کمتر به خودم و اطرافیانم آسیب برسانم
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر20
#21
بله رشوه دادن پارتی بازی تقلب کردن
ادم فروشی خراب کردن کسی که این کارمنفعتی برام داشته خوردن حق دیگران حتی نزدیکان بااینکه میدونستم کارم خطاست خراب کردن دوستام یاهمسرم تویجمع دروغ گفتن توجلسات اداری تبلیغ برای رای اوردن مطلب یاادمی خاص رعایت نکردن حریم شخصی افرادگمنامی شکستن بی وفایی نامردی و....
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر20
#22
بله زمانیکه میگم غیبت بده و گمنامی نباید شکسته بشه ولی پیش مادرم اینکار رو میکنم و با خودم میگم این یه بار طوری نیست

زمانی هدفم کنترل بقیه هست و زنگ میزنم دوست بهبودی و گمنامی میشکنم
زمانیکه روی خواسته هایم اصرار دارم پذیرش و صبر و فروتنی رو میذارم زیر پام تا به هدفم برسم
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر20
#23
سوال 10  ـ آیا هیچ وقت برای رسیدن به هدفی مجبور به مصالحه یا سازش در مورد اصول گردیده ام ؟( برای مثال : مجبور شوم که نا صادق ؟ بی رحم ؟  یا بی وفا باشم ؟ )
در گذشته خیلی ولی این روزها خیلی کم
مثلاً وقتی هدف‌هایم از روی لذت طلبی و زیاده خواهی بود به دنبال خواسته‌های نفسانیم یا غریزه‌های جنسی ام بودم یا هدف‌هایم از روی ترس‌ها ، کینه‌ها یا رنجش‌هایم بود معمولاً مصالحه یا سازش می‌کردم یا اصول را تحریف می‌کردم .
مثلاً کلاس قدمم دیر شده و یا می‌خواهم از اول جلسه حضور داشته باشم با سرعت رانندگی می‌کنم تا سریع برسم چراغ قرمز رد می‌کنم یا یک طرفه می‌روم .
مثلاً در کارم فاکتور را با تخفیف می‌زدم با اینکه پولش را کامل از مشتری گرفته بودم  با ناصادقی تمام برای خودم توجیه می‌آوردم که آنها اضافه کاری من را کامل نمی‌دهند یا اینکه آنها اجازه تخفیف ۲۰ درصدی به من داده‌اند پس میتوانم آنرا برای خودم بردارم .
مثلاً بی‌رحمانه بدون در نظر گرفتن طرف مقابلم از روش‌های مختلف استفاده می‌کردم در روابط ی لذت بیشتری ببرم با اینکه خسارت جسمی می‌زدم هدفم لذت بیشتر بردن بود ولی توجیهم این بود که هر دو لذت بیشتری میبریم .
مثلاً در انجمن وقتی زمان رأی میشد به کسی که دوست داشتم بدون اینکه صلاحیت یا توانایی داشته باشد رأی میدادم و کاندیدای اصلح را اصلاً در نظر نمی گرفتم .
یا مثلاً این همسرم وقتی طبق میل من عمل نمی‌کند چه در درست کردن غذا در رابطه  و یا مسائل دیگر کاملاً بی‌رحمانه و ناصادگانه عمل می‌کنم جوری او را نادیده می‌گیرم یا جوری صحبت یا رفتار می‌کنم انگار برایم بودن و نبودنش مهم نیست و کاملاً احساس حقارت یا بدبختی را در او حس میکنم چون به هدفم نرسیده ام .

HH
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر۴ ، ناظر20 ، ناظر9


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان