۱۴۰۰/۱۲/۲۸، ۰۳:۱۲ عصر
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۴۰۰/۱۲/۲۸، ۰۳:۱۴ عصر، توسط sepher1877.)
ما تا به حال نتوانستیم محدودیتی دربهبودی کسانی که اصول NA را تمرین می کنند پیدا کنیم, و فرقی نمی کند اگر این اصول را روحانی خطاب کنیم یا خیر. برای برخی از ما روحانیت آن است که نتوانیم ببینیم و یا لمس کنیم. دراین رابطه هریک از ما درپیدا کردن نظریه ای شخصی کاملأ مستقل بوده و می توانیم گمنامی خویش را حفظ کنیم. اصطلاح "آنطور که او را درک می کردیم" می تواند برای بسیاری از ما مشکل ساز باشد. نیاز به یک نیروی برتر و درک و یا پذیرش آن, از ملزومات داشتن یک زندگی روحانی نیستند و هیچ کس دیگری حق ندارد ما را مورد قضاوت قرارداده وبه ما بگوید که آیا اعتقادات مان درست و یا غلط هستند. نکتۀ مهم این است که ما تمایل داشته باشیم تجارب یکدیگر را با روشن بینی بپذیریم و بدون اینکه سعی داشته باشیم یکدیگر را در اینکه چه نقطه نظرهایی درست و یا واقعی تر هستند متقاعد کنیم, تجارب مان را به مشارکت بگذاریم. شاید آنچه که یکی از ما را پاک نگاه می دارد برای عضو دیگری کارایی نداشته باشد. خیلی ساده, ما آنچه را که برایمان کارمی کند مشارکت می کنیم. اگر نسبت به اعتقادات خود و همچنین دیگران, روشن بین باشیم, از تله هایی که درذهن مان ایجاد می کنیم رها خواهیم گشت. زمانی که کار درست را برمبنای انگیزۀ درست انجام می دهیم متوجه می شویم که روحانیت در زندگی مان تغییرایجاد کرده است. درکتاب پایه مان این امر را "نیت خیر" نام گذاشته اند.