۱۴۰۰/۹/۶، ۰۸:۲۵ صبح
اصولاً وسوسه جزو ماهیت وساختار بیماری ما می باشد ،
وسوسه های ما عموماً از لذت جویی های بی حد و حصرمان سرچشمه میگیرد و از آنجائیکه لذت طلب و لذت پرست هستیم ، وقتی نسبت به چیزی وسوسه می شویم، احساسات ما پر از تمنا می شود در واقع احساسات ما مثل معده گرسنه ایی می شود که فقط به خوردن می اندیشد و دیگر هیچ .
هر چند عقلمان می خواهد پایداری کند، اما حس های لذت طلب ما به قدری مشتاق لذت هستند که از طریق مختلف بخصوص افکارمان به عقل و خرد ما هجوم می برند و افکار بیمار ما با بهانه ها و دستاویزها عقل را وادار به تمکین میکند ،
بنابراین وقتی افکارمان درگیر احساساتمان می شود، ذهن ما شروع به تصویرسازی و بزرگنمایی کردن از آن لذت را می کند و با تصویرسازی های خیره کننده ذهنی ، عقل ما را در شرایط آچمز قرار می دهد
و لذا در چنین شرایطی عقل و دور اندیشی ما کارآیی خود را از دست میدهد .
این طریقی است که در تمامی وسوسه های ما وجود داشته است .
در واقع امیال شهوانی ما و یا همان هواهای نفسانی ما موقعی میتوانند به خواسته های خود برسند که سیستم ذهنی و عقلی ما بیمار باشد ، بنابراین بهترین شرایط برای کسب موفقیت برای وسوسه بستر ذهن بیمار است.
وسوسه یعنی ، میل به تجربه مجدد عملی که در گذشته از آن لذت برده ایم "منظور لذتهای گناه آلود و یا غیر اخلاقی می باشد "، وسوسه ، افکاریست شیطانی که ماهیت شر دارد ، یعنی عمل به آن سرانجامش منجر به پشیمانی میشود و همینطور فکریست موذی و سمج ، اما آنی و زود گذر ، و اگر به آن بهاء بدهیم چرخه و فرایند خود را طی می کند و چرخه وسوسه به این شرح است:
لذت طلبی : یعنی آغاز وسوسه
بهاء دادن: یعنی بجای دیپورت کردن وسوسه به او اجازه ورود ومجوز فعالیت درمحدوده ذهنمان بدهیم .
مخفی کردن:یعنی وجود وسوسه در خود را ، انکار و آنرا با راهنما در میان نمی گذاریم و یا در جلسات آنرا مشارکت نمی کنیم .
نفشه کشی: وقتی مراحل فوق طی شد وبه این نقطه رسیدیم ، لذا برای اجرای وسوسه خود شروع به نقش کشی می کنیم .
فکر قوی: در اثر روند فوق به مرحله ای می رسیم که دیگر ذهن خود را مداربسته می کنیم و به هیچ پیامد دیگری توجه نمیکنیم
اقدام: یعنی برای وسوسه ای که برای آن نقشه کشیده ایم و دیگر به یک فکر غیر قابل برگشت و یک فکر قوی تبدیل شده شروع به اقدام وعمل میکنیم .
لغزش: با بهاء دادن به فرایند فوق عاقبت در شرایط لغزش قرار می گیرم ، لغزشی که در اثر یک فکر که به راحتی می توانستیم آن را از خود دور کنیم اتفاق می افتد .
وسوسه های ما عموماً از لذت جویی های بی حد و حصرمان سرچشمه میگیرد و از آنجائیکه لذت طلب و لذت پرست هستیم ، وقتی نسبت به چیزی وسوسه می شویم، احساسات ما پر از تمنا می شود در واقع احساسات ما مثل معده گرسنه ایی می شود که فقط به خوردن می اندیشد و دیگر هیچ .
هر چند عقلمان می خواهد پایداری کند، اما حس های لذت طلب ما به قدری مشتاق لذت هستند که از طریق مختلف بخصوص افکارمان به عقل و خرد ما هجوم می برند و افکار بیمار ما با بهانه ها و دستاویزها عقل را وادار به تمکین میکند ،
بنابراین وقتی افکارمان درگیر احساساتمان می شود، ذهن ما شروع به تصویرسازی و بزرگنمایی کردن از آن لذت را می کند و با تصویرسازی های خیره کننده ذهنی ، عقل ما را در شرایط آچمز قرار می دهد
و لذا در چنین شرایطی عقل و دور اندیشی ما کارآیی خود را از دست میدهد .
این طریقی است که در تمامی وسوسه های ما وجود داشته است .
در واقع امیال شهوانی ما و یا همان هواهای نفسانی ما موقعی میتوانند به خواسته های خود برسند که سیستم ذهنی و عقلی ما بیمار باشد ، بنابراین بهترین شرایط برای کسب موفقیت برای وسوسه بستر ذهن بیمار است.
وسوسه یعنی ، میل به تجربه مجدد عملی که در گذشته از آن لذت برده ایم "منظور لذتهای گناه آلود و یا غیر اخلاقی می باشد "، وسوسه ، افکاریست شیطانی که ماهیت شر دارد ، یعنی عمل به آن سرانجامش منجر به پشیمانی میشود و همینطور فکریست موذی و سمج ، اما آنی و زود گذر ، و اگر به آن بهاء بدهیم چرخه و فرایند خود را طی می کند و چرخه وسوسه به این شرح است:
لذت طلبی : یعنی آغاز وسوسه
بهاء دادن: یعنی بجای دیپورت کردن وسوسه به او اجازه ورود ومجوز فعالیت درمحدوده ذهنمان بدهیم .
مخفی کردن:یعنی وجود وسوسه در خود را ، انکار و آنرا با راهنما در میان نمی گذاریم و یا در جلسات آنرا مشارکت نمی کنیم .
نفشه کشی: وقتی مراحل فوق طی شد وبه این نقطه رسیدیم ، لذا برای اجرای وسوسه خود شروع به نقش کشی می کنیم .
فکر قوی: در اثر روند فوق به مرحله ای می رسیم که دیگر ذهن خود را مداربسته می کنیم و به هیچ پیامد دیگری توجه نمیکنیم
اقدام: یعنی برای وسوسه ای که برای آن نقشه کشیده ایم و دیگر به یک فکر غیر قابل برگشت و یک فکر قوی تبدیل شده شروع به اقدام وعمل میکنیم .
لغزش: با بهاء دادن به فرایند فوق عاقبت در شرایط لغزش قرار می گیرم ، لغزشی که در اثر یک فکر که به راحتی می توانستیم آن را از خود دور کنیم اتفاق می افتد .