۱۳۹۸/۱۲/۱۲، ۰۹:۳۰ عصر
این که فرآیندی وجود دارد نه اتفاق !
و به باور رسیدن یک شبه اتفاق نمی افتد این که صبر کردیم تا به باور رسیدیم وقتی وارد برنامه شدم ۹۰ روزه ۹۰ جلسه را که رعایت کردم بعد از آن متوجه شدم که وجودم ادغام شده با این اصول و شکل گرفتهام و ساخته شدم از اصول و مشارکت ها و تجارب و غیره .
کم کم باور کردم .. تا که ایمان آوردم ..حال اعتقاد دارم ..ا
ین که به باور رسیدیم یعنی با همدیگر این سلسله مراتب را پیمودیم و همگی به این باور رسیدیم .
تجارب گذشته اعضا هم این را نشان میدهد که ما هم قبلاً این سلسله مراتب را طی کردهایم و به باور رسیده ایم پس هم من هم میتوانم پس به باور می رسیم .
من بعد از اینکه قدم یک را تمام کردم واقعاً باور کردم که چیزی به نام بیماری اعتیاد وجود دارد و من هم مبتلا به بیماری اعتیاد هستم و باور کردم که این یک ضعف اخلاقی نیست...
《یکی از اقدام های مثبت ما ادامه روند بهبودی و کارکرد قدم است》
و به باور رسیدن یک شبه اتفاق نمی افتد این که صبر کردیم تا به باور رسیدیم وقتی وارد برنامه شدم ۹۰ روزه ۹۰ جلسه را که رعایت کردم بعد از آن متوجه شدم که وجودم ادغام شده با این اصول و شکل گرفتهام و ساخته شدم از اصول و مشارکت ها و تجارب و غیره .
کم کم باور کردم .. تا که ایمان آوردم ..حال اعتقاد دارم ..ا
ین که به باور رسیدیم یعنی با همدیگر این سلسله مراتب را پیمودیم و همگی به این باور رسیدیم .
تجارب گذشته اعضا هم این را نشان میدهد که ما هم قبلاً این سلسله مراتب را طی کردهایم و به باور رسیده ایم پس هم من هم میتوانم پس به باور می رسیم .
من بعد از اینکه قدم یک را تمام کردم واقعاً باور کردم که چیزی به نام بیماری اعتیاد وجود دارد و من هم مبتلا به بیماری اعتیاد هستم و باور کردم که این یک ضعف اخلاقی نیست...
《یکی از اقدام های مثبت ما ادامه روند بهبودی و کارکرد قدم است》