۱۴۰۱/۳/۱۶، ۰۹:۰۰ عصر
با درود فراوان ب شما دوستان
من اولین بار ک ب جلسه رفتم هوا گرم بود ولی من از درد خماری سردم بود و کاپشن پوشیده بودم و میلزیدم درب راباز کردم و داخل جلسه رفتم ک دونفر از اعضای خدمتگزار اونجا بودن ک تا من رو دیدن متوجه شدن ک تازه وارد هستم و چنان من رو در آغوش گرفتن ک من درد جسمیم رو فراموش کردم وبعد از پایان جلسه ک من خودم رو با پسوند معتاد معرفی کردم آنچنان تشویق شدم ک گریه کردم وبعد یکی از اعضا ب من کتاب فقط برای امروز هدیه داد ک تا ب امروز ک یک دهه از اون روز میگذره اون رو دارم . وهمین باعث شد ک من تا ب امروز کنار شما باشم .
من خودم سعی میکنم ک فقط ب تازه وارد گوش بدم تا فقط اون حرف بزنه ن من و تنها کاری ک میکنم اون رو در آغوش بگیرم وبگم ک فردا زودتر ب جلسه بیاد.
من اولین بار ک ب جلسه رفتم هوا گرم بود ولی من از درد خماری سردم بود و کاپشن پوشیده بودم و میلزیدم درب راباز کردم و داخل جلسه رفتم ک دونفر از اعضای خدمتگزار اونجا بودن ک تا من رو دیدن متوجه شدن ک تازه وارد هستم و چنان من رو در آغوش گرفتن ک من درد جسمیم رو فراموش کردم وبعد از پایان جلسه ک من خودم رو با پسوند معتاد معرفی کردم آنچنان تشویق شدم ک گریه کردم وبعد یکی از اعضا ب من کتاب فقط برای امروز هدیه داد ک تا ب امروز ک یک دهه از اون روز میگذره اون رو دارم . وهمین باعث شد ک من تا ب امروز کنار شما باشم .
من خودم سعی میکنم ک فقط ب تازه وارد گوش بدم تا فقط اون حرف بزنه ن من و تنها کاری ک میکنم اون رو در آغوش بگیرم وبگم ک فردا زودتر ب جلسه بیاد.