۱۴۰۰/۱۲/۲۸، ۰۵:۵۶ صبح
ذات بیماری ما و نشانه های مشهودش ، این واقعیت را نشان می دهد که اعتیاد آزادی نیست . ما معتادان برای آزادی شخصی خیلی ارزش قائلیم . شاید چون سخت طالبش هستیم و در روند پیشرفت بیماری مان به ندرت تجربه اش می کنیم . حتی در دوره های پرهیز هم آزادی مان محدود است . هیچ وقت بطور کاملا مطمئن نیستیم که کارهایمان از روی شوق آگاهانه برای بهبودی مستمر است یا میل ناخود آگاه برای بازگشت به مصرف . ما میخواهیم از آدم ها و شرایط به عنوان ابزار استفاده کنیم و سر رشته همه کارها مان دست خودمان باشد ، در نتیجه آن چه را که معیار دقیق آزادی می دانستیم باعث تباه شدن مان می گردد . درک نمی کنیم که نیاز به کنترل ، خود به نوعی از ترس از دست دادن کنترل سرچشمه می گیرد . این ترس ، که بخشی از آن ناشی از شکست ها و ناکامی ها در حل مشکلات زندگی است ، از انتخاب های هدفمند باز می دارد . از انتخاب هایی که اگر مبنای عمل باشد ، درست همان ترسی را که دست و پای مان را بسته دور می کند .