۱۳۹۸/۱۱/۱۳، ۰۱:۱۲ صبح
در مسیر بهبودی گاهی اوقات همه چیز خوب است ولی به یک باره اتفاقی مثل طوفان در زندگی من براه می افته ، یک رابطه یا یک مسیر کاری یا یک مراسم خانوادگی و خیلی چیزهای دیگر همه چیز را به هم می ریزد . احساس تنهایی و شکست اولین احساسی است که تجربه می کنم از همه چیز فرار می کنم باورهام خراب می شود دنبال مقصر می گردم با نیروی برترم درگیر می شوم شروع به ناسپاسی می کنم ، اما در عین حال به این موضوع فکر می کنم این هم مثل ابرهای بهاری یا شب های تاریک زمان مصرف می گیرد و باید خودم را به جلسات برسانم ، بارهنمایم تماس می گیرم و بعد از مدتی که اصول ساده و اولیه برنامه رو رعایت می کنم دوباره همه چیز خوب می شود و روزنه های امید بر می گردد