امتیاز موضوع:
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
پیدا کردن جایگاه خود در زندگی
#1
پیدا کردن جایگاه خود در زندگی
اولین هد ف ما مصرف نکردن است اما هرچه بیشتر بهبود پیدا می کنیم, اهداف و رویاهایمان بزرگتر می گردند. با وجودیکه برخی از ما به دنبال موفقیت های مالی بوده و می خواهیم جایگاهی در اجتماع خود بدست بیاوریم, برخی دیگرهیچ علاقه ای به چنین چیزهایی نشان نمی دهند. ما نهایتأ مورد قبول جامعه بودن را خودمان برای خودمان تعریف می کنیم. با این حال می توان گفت که چنین اهدافی دائمأ درحال جابجایی بوده و با گذشت زمان تغییرمی کنند .
شاید آن زندگی که در اوائل بهبودی قابل قبول می بود بعدها نابسنده به نظر آمده و حتی باعث خجالت مان شود. یکی از اعضا اینطور گفت: " همینکه می توانستم استحمام کنم وبدون ارتکاب هیچ جرمی روز را به شب برسانم, برایم قدم بزرگی بود ."بدون توجه به داشته ها و نداشته هایمان, احساسات ترس و راحتی, امنیت و کمبودی که در ما رخ می دهد بیش از هرچیز از نوع نگرش مان نشأت می گیرد. همیشه به یاد خواهیم داشت که یک روز پاک یک روز برنده است و این مهم نیست که چه مسافتی را تا به حال طی کرده ایم و یا قرار است طی کنیم .

رویاها واقعأ تحقق پیدا می کنند, اما داستان تقریبأ هیچوقت همینجا خاتمه نمی یابد. تلاش برای موفقیتی که پس از پایان برنامه ریزی و پیش بینی هایمان, بدست میاید, می تواند ما را به سوی مسیرهای دیگری نیز سوق دهد. ممکن است دررابطه با تعریفِ هدفمان بیش از حد سخت گیر باشیم و تصور کنیم که نتیجۀ کار تنها باید به یک طریق خود را نشان دهد وهرنتیجۀ دیگری نشان دهندۀ شکست است. اما نباید فراموش کنیم که ما ارادۀ نیروی برترمان را برای خود, تنها برای یک لحظۀ گذرا می بینیم. شاید آرزوهای مان ما را درمسیر خاصی قراردهند اما سفرمان ما را به جایی میبرد که هرگز فکرش را نکرده بودیم. برخی از ما طبیعتأ پرجنب و جوش بوده و با هیجان وتنوع شکوفا می گردیم. ممکن است نگران شویم زندگی مان که درآن احساس راحتی می کنیم, به اندازۀ کافی هیجان انگیز نیست. رها نمودن وابستگی مان به شرایط ماجرا آفرین ما را قادر می نماید, بدون اینکه هیچ اتفاق خاصی بیافتد, از چیزهای سادۀ زندگی لذت ببریم.
درمیابیم که می توانیم نسبت به زندگی مان, همانطورکه هست, شورو اشتیاق داشته باشیم
پاسخ
#2
کار من امروز بعنوان یک معتاد در حال بهبودی  تجزیه و تحلیل مسائل و مشکلات روزمره  ان هم قسمتی که در توان تغییر من نیست نمی باشد درضمن برخلاف تمام ادعاها و های وهوی های توخالیم  خیلی ضعیف هم هستم و خیلی سریع بهم می ریزم . کارمن تحت هرشرایطی زندگی به روال انجمن است هماهنگی با شرایط حفظ پاکی ارتباط با دوستان بهبودی  بخصوص یک راهنما مطالعه نشریات و بکارگیری قدمها و سکوت و دعا و مداخله نکردن روز خوب و ارامی داشتن .. چون آشفتگی از زمانی شروع میشه که من در ذهنم زندگی میکنم همه چیز همه کس و همه شرایط رو میخام تحت کنترل خودم در بیارم نواقصم کمبود هام حسن هام توانایی هام و.... اما همان لحظه از خودم میپرسم پس در اینجا عاجز کیه چه کسی میل واشتهای سیری ناپذیر مواد رو تونست از وجودم بیرون بکشه پس سکوت می کنم و ذهنم را برای فکر کردن مورد استفاده قرار میدم نه برای جستجوی اطلاعات نادرست باز به مسیر جدیدی که برای خودم ترسیم کردم ادامه میدم و سعی میکنم ضمن تلاش روزانه برای انجام بهتر این کار ، زندگی جدید خود را حفظ کنم و در زندگی خود و اطرافیانم فردی سالم ، دوست داشتنی و بخشنده باشم....
پاسخ
#3
یاد می گیریم آن کارهایی که باید درجهت داشتن یک زندگی خوب انجام دهیم, به اندازۀ کارهایی که از کارشکنی
تلاشهایمان نشأت می گیرند, دشوار نمی باشند. ما سالها وقت خود را صرف خسارت به بارآوردن, تخریب و بوجود
آوردن ماجرا نموده و سپس آنها را ازمیان برداشته و برای خسارات بیشتری جا بازکردیم. زمانی که چرخهای مان را
دربحران خودساخته مان, به چرخش درمی آوریم ممکن است راهنمایمان سؤال کند: "از چه می گریزی؟" پس از
اینکه این چرخۀ مخرب را متوقف نمودیم, می توانیم ببینیم آن تا چه حد به ما نیاز دارد. متوجه می شویم می توانیم
بدون آنکه رادیواکتیو باشیم, نورانی بوده و بدرخشیم. زمانی که دست آخر می توانیم آرام شده و نفس بکشیم, زندگی
هایمان بسیار آسان تر خواهند شد. چنین شرایطی فضایی را برایمان فراهم می کند که در آن ازخود سؤال کنیم چه
چیزهایی از زندگی مان را دوست داریم و چه چیزهایی از آن را می خواهیم تغییر دهیم.
پاسخ
#4
بخشی از آنچه که درما متحول می شود, استنباط مان از واژۀ بحران است. در اوائل بهبودی, بسیاری از ما بیشتروقت خود را در حالت آماده باش به سرمی بریم. آنقدر که از خسارات گذشتۀ خود آگاهیم از معجزۀ بهبودی مان آگاهی نداریم و به نظر می اید که دائمأ درشرایط شدید اظطراری بسر می بریم. معتادان افراد عجیب غریبی هستند. ما گرایش داریم نسبت به چیزهای پیش پا افتاده واکنشی نامتناسب به نمایش بگذاریم اما درمقابل یک فاجعه بهتراز اکثر مردم عمل خواهیم نمود. همچنانکه زندگی را طبق شرایط آن زندگی می کنیم, عمق تجارب مان را بیشتر درک می کنیم.تجربه ما را قادرمی کند تا وقایع و شرایط را از زاویۀ مناسب تری مشاهده کنیم.هرچه اسرار کمتری داشته باشیم, ذهنمان را کمتر نسبت به گفتار و اعمال دیگران مشغول می شود.

=پاک زیستن
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر9 ، حوریا ___Bu ، حـمـیـد ، آریا داریوش
#5
 سلام
به روش های زیادی بهبودی خود را آغاز می کنیم. هر عضو راهی را پیدا می کند.
مهم این است که راه و مسیر خودم را پیدا کنم و هدفم را از این پیمودن...
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر10 ، حـمـیـد


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان