امتیاز موضوع:
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
عشق
#1
عشق
آن روحیۀ عشقی که ما درNA از خود بروز می دهیم ازقدرتمندترین داشته هایمان به شمار می رود . کتاب پایه این پدیده را "جریان داشتن انرژی زندگی از یک شخص به شخصی دیگر" می نامد و زمانی که ما در جلسات مان بازگشت زندگی را به یک معتاد مشاهده می کنیم, چنین پدیده ای را درعمل می بینیم .اساسی ترین بخش طرز رفتار و تجربه مان, درآغوش گرفتن یکدیگر است. انجمن معتادان گمنام از عشق تشکیل شده است.

وقتی که درحد توانمان قدم دوازدهم را تمرین می کنیم, عشق مرکز ثقل تمام اعمال مان میگردد - هیچ چیز مانند عشق پادزهر قدرتمند تری درمقابل درماندگی و خود تباهی بیماری اعتیاد نیست. یاد می گیریم آن حس شفقتی را که نسبت به یک تازه وارد ازخود بروز می دهیم, در مورد خانواده هایمان, اطرافیانمان و درنهایت خودمان نیز به نمایش بگذاریم. بعضی ها براین باورند که قدم دوازدهم در نهایت یعنی اینکه دست مساعدت را به سوی هرکسی که درحال دردکشیدن است دراز کنیم. مطمئنأ دیگر نمی توانیم مثل سابق بی تفاوت باشیم. درهرصورت برخی اوقات نشان دادن شفقت و همدردی به یک تازه وارد می تواند ازارائۀ کمک به یک عضو قدیمی و درعذاب, آسان ترباشد .

اتحاد یک تمرین عشق است. ما تحت هر شرایطی و علی رغم قضاوت هایمان به یکدیگر می پیوندیم و در این فرایند بخشش و آشتی کردن را می آموزیم .با این وجود همیشه هم قبل ازهمکاری مجدد با یکدیگر, طرف مقابل مان را نمی بخشیم اما نظر باینکه باید با هم رودر رو شویم, مجبور می شویم با هم آشتی کنیم. بخشش از اقدام به عمل و تصمیم تشکیل می شود. ما به بخشوده شدن زیادی نیاز داریم و درعین حال فرصت بخشیدن را نیز پیدا می کنیم .
پاداشی که از بخشیدن نصیب مان می گردد در عمل بخشیدن نهفته است. به تدریج ما آرامش درونی را تجربه می کنیم. زمانی که از احساس گناه و شرم و رنجش رها می گردیم, ذهن مان می تواند آرام باشد.
پاسخ
#2
بعضی از ما مشکل می توانیم به خودمان اجازۀ شاد بودن بدهیم. شاید فکر کنیم که آن استحقاق را نداریم و یا اینکه
داشتن چنین احساسی ممکن است باعث شود دیگر روی خودمان کار نکنیم. برخی از ما مدت زیادی را در غم و
غصه به سر برده ایم و از بابت فراموش نمودن تلخی های گذشته احساس ناراحتی می کنیم. زمانی که شادی را به
عنوان یک اصل روحانی قبول می کنیم, رابطۀ آن را با فروتنی درک می کنیم. توانایی مان در لذت بردن از زندگی
با تمایل مان به رها کردن خود مشغولی خود, رابطه ای مستقیم دارد. اگر شادی را به عنوان یک داشتۀ روحانی
تصور کنیم, می توانیم آن را هم یک هدیه و هم یک هدف قلمداد کنیم. بدین ترتیب برای دستیابی به چنین هدفی
می توانیم آنچه را که درسر راهمان مشاهده می کنیم, رها نموده و مابقی را به مراقبت یک نیروی برتر از خود
بسپاریم
پاسخ
#3
عشق واژه ایست که خود را بصورت هایی مختلف و درعمل نشان دهد. برخی اوقات آن می تواند یک درآغوش
گرفتن گرم باشد اما درجای دیگری ممکن است گفتن حقیقت تلخ و سخت به کسی باشد. اما زمانی که ازروی عشق و با هدف دوست داشتن عمل می کنیم, اقدام مان به راحتی قابل رویت بوده و اهمیت خواهد داشت. به راستی می توانیم از چنین اقدامی لذت ببریم و آن منجر به مسرت مان خواهد شد. وقتی که دست آخر مطمئن می شویم بدون آنکه احساسات مان جریحه دار شوند, هم می توانیم دوست بداریم و هم پذیرای عشق باشیم, قادرخواهیم بود به ارتباطمان با دیگران و همچنین دنیای اطراف متوسل شویم.

(((پاک زیستن)))
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر9 ، حوریا ___Bu ، حـمـیـد ، ناظر2 ، ناظر10
#4
با سلام و وقت بخیر
عشقی که در na ابراز می داریم ، قدرتمندترین ابزاری است که داریم . کتاب پایه عشق را چنین توصیف کرده * جاری شدن انرژی زندگی از یک انسان به انسانی دیگر * که ما با چشم خودمان شاهد این اتفاق هستیم ، زمانی که می بینیم معتادی در جلسه زندگی خود را باز می یابد . در آغوش کشیدن یکد یگر نیز جزئی سودمند از روش ما است . NA  سراسر درباره عشق است
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر10 ، ناظر9


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان