کلمه به کلمه

[حوریا ___Bu]

ﺗﻤﺎﯾﻞ، ﮐﻠﯿﺪ اﺻـلى و ﭘﺎﯾـﻪ و اﺳﺎس ﺑﻬﺒﻮدى ﻣﺎ اﺳﺖ. در داﺳﺘﺎن ﻫﺎ و ﺗﺠﺎرب ﻣﺎ در رﺳﺎﻧﺪن ﭘﯿﺎم ﺑﻬﺒـﻮدى ﺑـﻪ ﻣﻌﺘﺎدى ﮐﻪ ﻫﻨﻮز در ﻋﺬاب اﺳﺖ، واﻗﻌﯿﺖ های زیادی  ﭘـى در ﭘـى ﺑـﻪ ﭼﺸـﻢ میخورد، 
‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

واقعیتی دیگر که نشانگر یک تغییر وتحول بزرگ درنگرش ما معتادان است  که آمده ایم تا تغییرکنیم ودنیایمان رابسازیم

زمانی مصرف میکردیم میگفتیم معتاد نیستیم امروز مصرف نمیکنیم میگوئیم معتاد
چرا
برای این که پسوند معتاد یادآور این است که دارای بیماری اعتیاد هستیم امروز درب جلساتمان بروی تمام معتادین بازهست ودرگوشه گوشه جلسه ای برپاست تاهیچ معتادی پشت درب جلسات نماند و ازدرداعتیادنمیرد 


تلاشهای بسیار انجام شد راههای زیادی رفتیم گاها مسیر سخت وطاقت فرسا بود
تا توانستیم اولین جلسه انجمن را برپاکنیم ومنتظر نفرات بودیم تا ازدونفربه چهارنفر وده نفر وبیشتروبیشتر رسیدیم