امتیاز موضوع:
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
15.زمانی که دیگران به این سنت تعهدی ندارند ، من چگونه آن را به کار میگیرم؟
#1
15.زمانی که دیگران به این سنت تعهدی ندارند ، من چگونه آن را به کار میگیرم؟
پاسخ
#2
سلام
   من براشون دعا میکنم ..........
 
واقعیت اینه که من فقط سهم خودم رو انجام میدم و با عقاید و باورهای دیگران سعی میکنم احترام بزارم و در نهایت نتیجه کار رو از قدم سوم کمک میگیرم و به خداوند مهربان واگذار میکنم ....
 
مگر نه اینست که مرجع نهایی خداوند مهربان است ، پس دیگه نیازی به جنگیدن و ناسازگاری کردن نیست ...
 
مگر نه اینست که رهبری در انجمن فقط از طریق الگو بودن میسر میشود ، پس من سعی میکنم یک رهبرموثر باشم تا اینکه خودم رو صاحب اختیار و مالک انجمن بدونم .....
 
به درک من چه اون کسانی که این سنت رو بکار میگیرن وچه اونایی که بکار نمیگیرن همه اعضاء NAهستیم وهیچ و وقت تجربیات اولیه ورود خودم به انجمن رو فراموش نمیکنم که همیشه تکرو خودمحور ومیخواستم هر جور شده اختیار همچی رو دستم داشته باشم وفکر میکردم چون نییتم خیره پس باید به روش خودم کارها رو انجام بده ولی با عین حال دوستان بهبودی واعضا نه تنها منو از خودشون نروندن بلکه با مهربانی خوشرویی ودرک من باعث شده به مشارکت هاشون دقت کرده و رفتارم را عوض کنم وامروز من هم از همون تجارب استفاده میکنم ونهایتا بت مشارکت وبیان تجربه شکستم در این موردباعث اگاه کردن اعضا میشم،بهترین روش این است که این سنت را به مشارکت جلسات موضوع دار بزاریم
 
گاها بله تاثیر میگذاره و فکر میکنم  خدمتی  بهم واگذار شده  یه مزیت هست برام و باعث خودرایی من میشه ولی هرچه بیشتر با اصول روحانی پیش میرم متوجه میشم‌صاحب اختیار به معنی حاکم نیست بلکه به معنی اینه که مسئولیتی قبول کردم که براساس اساسنامه و وجدان گروه میبایست رفتار کنم و اصول رو به اجرا بزارم و اختیار  اجرا به من واگذار شده تا در راستای هدف اصلی تلاش کنم.
 
 
وقتی مرجع نهایی خداوند میشود دیگر بخاطر اشتباهات دیگران را سرزنش نمیکنم... به خواست نیروی برتر احترام میگذارم و دست از ستیز میکشم
برای پیدا کردن مرجع نهایی تلاش خودم رو میکنم و مشورت و ترازنامه و مشارکت راه را برایم بازتر میکند... خودم را بهتر میپذیرم و سعی در اجرای درست و خارج از شخصیت پردازی مسئولیتم دارم
 
 
یکی از مسائلی که امروزه بیش از هرچیزی در خدمات نیازه... الگو بودن هست
 
 یعنی عمل و شعار در یک راستا
پس‌سعی میکنم‌در اینجور مواقع در رابطه با سنت دوم و خداوند مهربان و همچنین فرق خدمت با حکومت در عین رعایت گمنامی بیشتر  مشارکت کنم
نقش خودم را به نحوی که اصول میگه انجام بدم
اصرار به تغییر دیگران نکنم
یادم‌نره هرکسی خودش باید سنت رو رعایت کنه نه منتظر رعایت دیگران باشه
من سعی میکنم به وجدان گروه احترام بگذارم توهیچ باندی نیستم درمورد تصمیمات گروهی تمام سعیمو میکنم مصلحت گروه رودرنظر بگیرم ومتوجه شدم.که اصول برنامه انقدر قدرت دارد که بهش اعتماد کنم من سعی میکنم متعهد باشم ویادگرفتم که قراره من اصول رو رعایت کنم ومعمولا کسانی که اصول سنتها رارعایت نمیکنند نمیتونم ارتباط برقرار کنم اینم قسمتی بیماری منه ولی درمجموع سعی میکنم ازطریق الگو بودن وازطریق رفتارم وگفتارم تا جایی که اصول رو یاد گرفتم رعایت کنم??
 

ایمانم رو حفظ میکنم خیلی از وقت ها وسوسه هم میشم که خلاف این سنت رفتار کنم اما این مسعله رو خوب میدونم که عواقب بدی برام به همراه داره چون تجربشو زمانی که تازه وارد تر بودم دارم تنها میشم روابطم محدود میشه چهره محبوبم رو از دست میدم و... خیلی از وقت ها شاید در ظاهر درد داشته باشه دیگران رعایت نکنن و تو رعایت کنی اما نتیجتا میبینیم که عواقب خوبی به همراه داره ماه همیشه پشت ابر نمیمونه ان ای جمعیت روحانی و مکانه روحانی هست اگر بخوام تحت تاثیره عمل دیگران با بیماری قرار بگیرم درد زیادی میکشم آزادی رو از دست میدم و نهایتا کنار میرم.
پاسخ
#3
15.زمانی که دیگران به این سنت تعهدی ندارند ، من چگونه آن را به کار میگیرم؟(سنت۲)
نه من و نه ما نمیتونیم دیگران را متقاعد به پیروی از اصول این سنت بکنیم ،همه چیز در برنامه na تمایلی است ،من کاری ندارم کی چکار می کند ، من چطور عمل میکنم مهمه ، من سعی میکنم زمانی که اعضا نظرات شان را بیان می کنند با دقت و بدور از اینکه چه شخصی گوینده است به نظری که می دهد توجه میکنم و بدور از قرض ورزی و احساسات شخصی ای که نسبت به اون فرد دارم به پیام یا نظر و پیشنهادی که میدهد گوش میدهم،و سعی میکنم از خودم سلب مسؤلیت نکنم و آنچه را که در رابطه با موضوع میدانم در اختیار گروه قرار دهم ،اصراروپافشاری به عقیده خودم نداشته باشم، و سعی میکنم شفاف و معتادفهم حرفم را بزنم،و تحت هر شرایط خودم را تسلیم وجدان گروه بدانم و در راستای خدمت سعی کنم ویژگی های رهبری را بکارگیرم و در خدمت na و آن گروه باشم و برای توسعه پیام و na تلاش کنم .
پاسخ
#4
با سلام
برنامه ای معتادان گمنام یک برنامه کاملا روحانی است، و عمل در این برنامه به صورت روحانی خیلی مهم است،فرصت اشتباه در این برنامه به معتادی که خواهان این برنامه هست  اما فعلا نا آگاه به نظر من یک اصل روحانی هست، چون قرار نیست همه یک شبه بهبود پیدا کنیم یا یک شبه تعهدمند بشیم به اصولی که هرگز نه آن را شنیدیم یا تجربه کردیم جایی. اما از طریق آموزشهای  سطح گروه یا کارگاهای خدماتی یا از طریق راهنما رهجو و اهمیت کارکرد قدم ها در بهبودی شخصی و خدمات و ... و مهمتر از هر چیز از طریق الگوسازی دیگران آموزش میبینند. 
و من سعی میکنم  ازتجارب شخصی خودم و تاثیر اهمیت وجدان و شرکت اعضای قدیمی در جلسات اداری برای جذبم زمانی که در اعتیاد فعال بودم صحبت کنم که امروز باید این تعهد را من نسبت به نه تنها خودم بلکه اعضای دیگه هم داشته باشم
  
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان