۱۳۹۹/۵/۱۰، ۰۷:۵۱ عصر
بله کلییه تصمیمات من دیوانه وار بود.
هرتصمیمی یک هدفی به دنبال دارد.
ولی همه تصمیم گیری من از افکار بیمار گونه من نشعت میگرد که همان بخش بیماری روانی من است.
افکاری که منتهی به اقدام وعمل میشود بااینکه مرا به اقدام وعمل بازمیداردبه یک هدف درست دست پیدا نمیکنم
تصمیمات بیماری من،خوزنی ، خد آزاری ، مصرف مواد ویا انتقام از شوهرم یا پدرم ویا کسانی که من انها را مقصر میدانستم
اما در قدم دو میگه فاصله انداختن بین اقدام وعمل...و قبول مشکلات...تماس باراهنما ومشورت کردن ودعا ومراقبه واز نواقص استفاده نکردن?
هرتصمیمی یک هدفی به دنبال دارد.
ولی همه تصمیم گیری من از افکار بیمار گونه من نشعت میگرد که همان بخش بیماری روانی من است.
افکاری که منتهی به اقدام وعمل میشود بااینکه مرا به اقدام وعمل بازمیداردبه یک هدف درست دست پیدا نمیکنم
تصمیمات بیماری من،خوزنی ، خد آزاری ، مصرف مواد ویا انتقام از شوهرم یا پدرم ویا کسانی که من انها را مقصر میدانستم
اما در قدم دو میگه فاصله انداختن بین اقدام وعمل...و قبول مشکلات...تماس باراهنما ومشورت کردن ودعا ومراقبه واز نواقص استفاده نکردن?