امتیاز موضوع:
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سوال 6 : چگونه در برابر مسائل وچیزهای مختلف عکس العمل افراطی و یا تفریطی از خود بروز
#1
سوال 6 : چگونه در برابر مسائل وچیزهای مختلف عکس العمل افراطی و یا تفریطی از خود بروز داده ام ؟
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر14
#2
ما در برابر مسائل و چیزهای مختلف در زندگی بطور کلی دو نوع عکس العمل از خود نشان میدادیم ، این عکس العمل ها یا افراطی بودن یا تفریطی ، یعنی اینکه یا زیاده روی میکردیم یا کم روی ، در هر صورت رفتارها و عکس العمل های ما غیر طبیعی و از نقطه تعادل خارج بودند و در مواجه با مسائل مختلف بی جنبه بودیم ، جنبه یعنی جایگاه طبیعی خود را نداشتیم ، جنبه یعنی نقطه تعادل و میانه ، که ما همیشه از آن دور بودیم بقول معروف یا زنگی زنگی بودیم یا رومی ، رومی ، و لذا متوجه شدیم که انسان طبیعی یعنی عادی نیستیم ، نداشتن تعادل در زندگی نشانگر عدم سلامت عقل و فعال بودن بیماری می باشد
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر2 ، ناظر14
#3
هیچگاه در حد وسط و مناسب و متعادل نیستم -قسمتی از دیوانگی من همین است که در مقابل هیچ چیز تعادل و تناسب ندارم و همواره در یک زمینه غرق می شوم و یا در حال زیاده روی و افراط هستم و یا تفریط -در کردار .اعمال ..احساسات .گفتار . خدمت .جلسه .سکس .خوراک .مهربانی و رابطه ها و همه مواردم حالت نا متعادلی در من مشهود است و از نظر جسمانی.روانی.روحانی و احساسی از مسیر تعادل خارج می شوم گاهی انقدر بالا هستم که برای دوستانم جان فشانی می کنم و گاهی انقدر پایین که همان دوست را می خواهم نابود کنم 
پاسخ
 سپاس شده توسط admin.a ، Saghar d ، حـمـیـد ، ssaeedg ، ناظر14
#4
این پرسش مفهومش برای من این است که من چگون در لحضه تصمیم درست نمیگیرم و در برابر مشکلات ئیا مسائل زندگی درست حرکت نمیکنم. من همیشه فکر اولی که دارم منفی گرایی ست که باعث بروز تصورات باطل من میشود و این تصورات باطل باعث این میشود که یا بد عمل کنم یا عمل نکنم من همیشه جلوتر از انچیزی که میبینم فکر میکنم برای همین هیچ وقت واقعیت را درک نمیکنم و بیشتر در رویا و توهمات هستم.
ما به خاطر احساسات درونی بدی که درون ماست و این نوع طرز فکر که یکسری اعمال افراطی یا تفریطی از بیرون, از خودمان میتوانیم احساسات بد درون خود را تغییر دهیم. مثلا چون حالم از صبح بد و ام روز احساس خوبی ندارم دعوا مکنم و عصبانی میشوم براتی تخلیه احساسات بد درونم در صورتی که شاید در ان لحظه این اتفاق نیفتد اما دیری نمیگذرد که احساسات بدتری دردرون ماشکل مگیرد
(نسخه غلط تجویز کردن)
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ssaeedg ، ناظر14
#5
در مورد مصرف مواد شدیدا افراطی بودم حتی اگر نزاز نداشتم آنقدر مصرف میکردم ک بالاخره یا موادی نباشد یا از هوش بروم و اختیاری نداشته باشم تا حد مرگ مصرف میکردم.
یا از زیر کار در میرفتم یا زیادی از حد کار میکردم و خیلی سریع کار اشتباه رو ب سرانجام میرساندم.
خرج کردنم یا اونقدر خرید میکردم ک اصلا نیاز نبود و پول رو تموم میکردم و بقول گفتنی چشم بازار رو کور میکردم یا در خرج کردن خسیس میشدم و اصلا خرج نمیکردم.
حتی در عشق و علاقه و محبت کردن هم افراط و تفربط بود.

حتی د  تایی وبدخواهی خیر خواهی و درگیری و بد گفتن و...
ولی الان در در مسائلی چون:مسائل جنسی،تنبلی ،خوابیدن،ورزش،صحبت کردن،...
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر14
#6
یکی از مفاهیم نداشتن سلامت عقل ، نداشتن تعادل و تناسبه . یعنی انجام ندادن اعمال و گفتار در مکان و زمان و به مقدار خودش  بدلیل بر هم خوردن تعادل درونی من ، و در شرایط خاص تصمیمات من بر گرفته از احساسات و غریزه منه و نه قوه تعقل و تفکر به همین دلیل رفتارهام مثل گذشته تند  زود  سریع و در کارهام صبر ندارم و همیشه  یا صفرم یا صد البته امروزه بهتر شدم و رو به بهبودیم ..
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر14
#7
(۱۳۹۸/۱۰/۲۴، ۱۰:۱۸ عصر)admin.a نوشته است: سوال 6 : چگونه در برابر مسائل وچیزهای مختلف عکس العمل افراطی و یا تفریطی از خود بروز داده ام ؟
امروزه هم در قسمتهای مختلف زندگی دچار این مشکل هستم ، رفتارهای افراطی و تفریطی من تحت تاثیر افکار من است ، چون من سالم فکر نمی کنم پس رفتارم نیز سالم نیست و همیشه از کاه کوه می سازم و مشکلاتم را بزرگ جلوه می دهم ، خودآزاری و با احساسات منفی زندگی کردن ، سرکوب احساسات ، بی توجهی به اولویتهای زندگی ، افراط در کار ، گم کردن اهدافم به خاطر خدمت افراطی در برنامه ، پول خرج کردن ، رفتارهای جنسی و نمونه هایی از رفتارهای افراطی و تفریطی من هستند و دلیل همه آنها قسمت روانی بیماری من است و عدم شناخت درست از بیماری و راه حل آن این است که من واقعیت بیماری خود را بپذیرم و سعی کنم تعادل را در زندگی خود پیاده کنم ، قدمها را کار کنم ، برنامه ریزی داشته باشم ، لیست اولویتهای خودم را مشخص کنم ، خدمت داشته باشم ، تا بتوانم رفتارم متعادل باشد.
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر14
#8
در برابر مسئولیتهای فردی و اجتماعی کم کاری می کردم و اولولیتهای زندگی رو پشت گوش می انداختم و فرار می کردم (تفریط)
و در مورد چیزهایی که به من لذت میداد زیاده روی میکردم (افراط)

چگونگی افراط و تفریط با بی تفاوتی و بی حوصلگی تفریط و با خودخواهی و لذت جویی افراط می کردم.
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر14
#9
در مقابل همه ی لذت ها افراطی ودر مقابل تمام کارهای تفکری وجسمی تفریط کار هستم
ذهن واندیشه ای که در تعادل نباشد یا در افراط فکر کنم . فکر نکردن به تعادل نشانه ی عمیق بودن بیمارب و عدم صحت عقل است
افراط: مشکلات را بزرگ جلوه می دهیم .
تفریط:مشکلات بزرگ را کوچک جلوه می دهیم
نشانه های نداشتن تعادل
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر14
#10
ازچیزهایی که بایدبترسم 
 نمیترسم ویابرعکس.
زیاده خواهی وافراط,زیربنای بیماری من میباشد.
همیشه فکرمیکنم بایدبیشتر
ازدیگران سهم داشته باشم.
شناخت افراط درمصرف موادمخدر,جزء کوچکی از ماجرای زندگی من است.
امروزافراط درنواقصم,لذت جویی هایم و درکارهای روزاندام است.
افراط وتفریط مرزی است که مرا ازانسانهای معمولی جدا میکند.
زیربنای افراط وتفریط,وسوسه میباشدکه امروز به شکلهای مختلف
درزندگی من بروز میکند.
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر14
#11
کلا من عادت دارم یا از این ور بوم بیافتم یا از اون ور بوم
همین الان هم وقتی از خودم غافلم
در رفتارام افراط و تفریط بیداد میکنه
حتی تو شوخی کردن یا برخورد کردن یا واکنش نشون دادن یا واکنش نشون ندادن
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر14
#12
با سلام....
بعضی وقتها تصمیماتی که امروز میگیرم برگرفته از فهم و درک و باورها و احساسات شخصی ست نه بر مبنای عقل و اندیشه و منافع جمعی.

من یا خوبم یا بد یا همه چیز یا هیچ چیز.

مثلا وقتی یک هدف جدید انتخاب میکنم آنقدر درگیر آن میشوم که بقیه اهدافم را فراموش میکنم.چه اتفاقی باعث میشود که از لحاظ روحانی دچار افراط و تفریط میشوم (برداشت من از اتفاقات)
معمولا بین افکار و احساسات من و واقعیتهای من تناسب ندارد و باعث افراط و تفریط من میشود.جابجایی سریع احساسات و افکار من باعث شده عکس العملهای غیر قابل پیش بینی داشته باشم و اطرافیان گیج و سر در گم شوند که باید چطور با مت رفتار کنند.
وقتی ترس ، قضاوت ، احساس حقیر بودن به سراغم میاید باعث احساسات گوناگونی در من میشود در این مواقع رفتارهای من از تعادل خارج میشود.

افراط و تفریط یعنی مسائل کوچک را بزرگ و مسائل بزرگ را کوچک ببینم .
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر14
#13
سلام
عدم تعادل در زندگی من باعث خیلی اتفاقات شده.این که من یا خیلی محبت می کردم و یا بی خیال بودم.یا خیلی پرخاشگر بودم و یا اثلا کاری نداشتم.در برابر مسائل هم همینگونه بود یا دنبال کاری بی مورد بارها می رفتم ولی مشکلات اصلی زندگی ام را اثلا پیگیر نبودم.
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر10 ، ناظر14
#14
من معتاد به دلیل نداشتن هدف و برنامه در زندگی ام و اینکه اولویت های زندگی ام را تشخیص نداده و انجام نمی دهم  بنابراین در دام این که اصل را فدای فرع کردن می افتم ، مثلا" درد دندان می کشم یا در خانواده ام بایست دنبال درمان شخصی باشم  اما به جای درمان ولخرجی می کنم و پیتزا خوردن را در دو یا سه بار با خانواده در هفته انجام داده و یا مسافرت بی موقعه می روم این برایم یعنی لذت جویی و  افراط در خوردن و تفریط آن یعنی  بی اهمتی-بی تفاوتی  نسبت به درمان و کشیدن درد های غیر ضروری ، من همیشه اولویت های زندگی ام را به خاطر عدم داشتن تعادل پشت گوش انداخته یا با کارهای غیر ضروری و لازم عوض می کنم و دنبال راه فرارهای  موقتی برای لذت جویی هستم چون نمی خواهم با مسؤلیت های زندگی ام مواجه شوم برعکس هرگاه اولویت  ها را می نویسم و برای آنها برنامه روزانه دارم از تعادل هم خارج نمی شوم من بایست بدانم اگر به الویت های زندگی ام به موقعه نرسم در زمانی به غده سرطانی تبدیل خواهند شد و مثل مصرف مواد عاقبتی تلخ برایم رقم خواهند زد  
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر10 ، ناظر 13 ، حـمـیـد ، ناظر14
#15
سلام
چگونه در برابر مسائل وچیزهای مختلف عکس العمل افراطی و یا تفریطی از خود بروز داده ام ؟
در هر شرایظی که می توانستم برای کاری بروم  وان را انجام بدهم نرفتم و همیشه بابت احساسات که درون خودم آنهخا را بیشتر از حد تصور می کردم برای خود افراط در عمل درست می کردم.
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، mehdi9666 ، ناظر14
#16
بیماری من همیشهدبصورت وسوسه واجباروسپس چرخه
بی پایان خودمحوری عمل میکند
عمومانسبت به نواقص ووسوسه هابصورت 
شدیداافراطی وافسارگسیخته است
ودربرابرمسیولیتهاتعهدات واولویتهاتفریطی وبا
واگزاری ان برای فرداست وبی تعادلی درهمه امورعمل میکند
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، یاسی ، ناظر14
#17
سلام
 عدم تعادل تناسخ باعث شده که من در هرکاری یا زیاده روی می کنم و یا اینکه کم می گذارم ونمی توانم تشخیص دهم که چه رفتاری داشته باشم.یا زیادی در برابر اتفاقات بی خیال بودم مانند بیماری پسرم ویا اینقدر گیر می دادم مانند زمانی که یک نفر اشتباه می کرد...
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، mehdi9666 ، ناظر14
#18
زودجوشی بیخودی عصبانیت بی موردوترس وخودکم بینی 
بیش ازحددردرون من باعث ازکوه کاه ساختن وازکاه کوه ساختن شد
مسایلیوالکی وبی موردبزرگ جلوه دادم که اصلااهمیتی نداشت ومسایل لازم وواجب رااصلاندیدم وبچشمم نیمدندهمیشه توکارهایابیش ازحدعجله کردم حتی نوتصمیم گیریایابی خودی بی تفاوت شدم وکارامروزوبفرداانداختم کلاافراط وتفریط توافکارورفتارم موج میزد
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، mehdi9666 ، یاسی ، ناظر14
#19
زمانی که به فکر تعادل در زندگی خود هستم تازه به عمق بیماری پی میبرم وقتی منبع تفکرات من دچار مشکل باشد تعادل بین تفکرات مثبت و منفی بهم میخورد و ان زمان است که دلسوزی به حال خود  بزرگ نمایی و جوسازی شروع میشود و من درگیر افراط میشوم 
بیماری اعتیاد شرایط یک جنبه بودن ذهن را در من تقویت میکند و باعث تشدید افراط میشه چون دوست ندارد جنبه های دیگر را ببیند .... عدم تعادل دلیل محکمی بر نداشتن سلامت عقل است عدم تعادل دیگران را در مورد ما سردرگم میکند 
من در لذت ها افراط و در مسولیتها تفریط دارم ...شک کردن در جهت فکر کردن که همان تماس با راهنما باشد خیلی موثر است  Heart Heart Heart
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر14
#20
سلام وقتی از تعادل خارج میشم که نسبت به مسائل عکس العمل های متفاوتی بروز میدم مثلا چند وقتیه رفتم دنبال مسائل مذهبی و به صورت افراطی...تعادل از دستم در رفته...درکم از خدا بهم ریخته...تمرکزم از انجمن برداشته شده...بی میل شدم به قدم...تازه فهمیدم من معتاد باید با همون قدم جلو برم ...یا از زیر بار مسئولیت خانواده و کار به صورت کم کاری و تفریط اومدم بیرون ....وقتی تو چیزی زیاده روی میکنیم یه جایی داریم کم کاری میکنیم...من وقتی به مذهب میچسبم تو کار خونه و بچه هام کم کاری میکنم کلا میرم تو عرفان و فکر به اون دنیا و گناه و .....انگار باورهای قدیمیم میاد بالا و انرژی منو میکشه... Undecided
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر14
#21
سوال 6 ـ چگونه در برابر مسائل وچیزهای مختلف عکس العمل افراطی و یا تفریطی از خود بروز داده ام ؟
من به واسط نبود سلامت عقل یا خودمحوری‌هایم همیشه تصمیمات یا عکس‌العمل‌هایم به صورت افراط یا تفریط بوده و تعادل در اکثر رفتارهایم نداشته ام .
من در مورد لذت‌ها همیشه در حال تفریط بوده ام . وقتی کاری مثبت به صورت جسمی یا فکری خواسته ام انجام دهم تفریط روی آنها حاکم بوده یعنی مسئولیت‌هایم را به درستی انجام نداده ام.
حتی در مورد افکارم هم تعادل ندارم به خاطر منفی‌گرایی یا تصورات غیر واقعی ام افکارم روی رفتارم تاثیر می‌گذارد و عکس‌العمل‌های نادرستی نشان می‌دهم
در دوستی‌ها یا حتی در زندگی شخصیم یا آنقدر افراط گرانه عمل می‌کنم یا بالعکس آنقدر بی‌تفاوت هستم که این رفتار افراط و تفریط باعث می شود عکس العمل های مختلفی از طرف مقابلم صورت گرفته و من هم واکنش نادرستی از خودم نشان دهم . یا روابطم را کاملاً از دست میدهم یا واکنشهایی بصورت خشم و عصبانیت نشان میدهم و معمولاً نتیجه های وحشتناکی برایم داشته است .
این سوال یادآور این است که به هر چیزی در زندگی باید درست نگرش داشته باشم و در رفتارها تعادل برقرار کنم .

HH
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر14
#22
سوال 6 : چگونه در برابر مسائل وچیزهای مختلف عکس العمل افراطی و یا تفریطی از خود بروز داده ام ؟(قدم۲)
عدم سلامت عقل ناشی از مصرف باعث شده بود که گنجایش بالا و پایین شدن ها یا غم و شادی را نداشتم ، یا غم غم بود ،یا بایدشادی سرریز می کرد(نداشتن جنبه یعنی ظرفیت نداشتن)، همیشه سر وقت نبودم،یا دیر دیر یا زود زود، اصلا باهیچ چیزهماهنگ نمیشدم،همیشه ناسازگاربودم(نداشتن تناسب) ، و بیشتر اوقات یا صفر،صفر بودم _  یا صد، صد بودم (عدم تعادل)، تقریبا تو همه کارها در کم و زیاد بودم ،
جالب اینجاست که تو کارهایی که بیماریم ارضاء میشد و وسوسه دست داشت افراطی بودم و زیاده خواه، اما تو کارهایی که از جسم و فکرم کارمیکشید تفریطی بودم .  
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر14
#23
 سلام
وقتی من در مسائلی نمی تونم احساسی درک کنم و یا مشخص کنم که به چه علت این احساس بوجود آمده رفتارهایم از روی رنجش می شود و نمی توانم کنترلی داشته باشم و شروع به رفتارهایی می نمایم که افراطی هستند ودر مواردی از پرخاشگری و از قبیل این دست مسائل استفاده می نمایم...
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر۴ ، ناظر۱۶ ، ناظر9 ، ناظر14 ، ناظر20
#24
(۱۳۹۸/۱۰/۲۴، ۱۰:۱۸ عصر)admin.a نوشته است: سوال 6 : چگونه در برابر مسائل وچیزهای مختلف عکس العمل افراطی و یا تفریطی از خود بروز داده ام ؟
درود گاهی در اون اویل میگفتن قدم دوم عدم سلامت عقله..من ناراحت میشدم ولی به مرور دریافت کردم...واقعا بعلت نداشتن حس عدم تعادل و تناسب ...گاهن افراطی عمل میکنم از درب خونه نیرم با خنده و شادی با بچه بازی میکنم خدا نکنه شوخیش زیاد بشه یا من خواسته باشم با مادرش حرفی بزنم بجه رو پرت میکنم اونطرف ..سی ثانیه بعد میرم بغلش میکنم .....و گاه در محل کار یا تو جمع دوستان با صد تا شوخی واکنش شاد و خندون نشون میدم و گاه بهم میریزیم و رنجشمیگیریم
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر20 ، ناظر۴ ، ناظر۱۶ ، ناظر14 ، ناظر9


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان