امتیاز موضوع:
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سوال 13 : جمله « به این باور رسیدیم » برای من چه مفهومی دارد ؟
#1
سوال 13 : جمله « به این باور رسیدیم » برای من چه مفهومی دارد ؟
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، مهدی1
#2
یعنی اینکه قرار نیست من به یکباره به چیزی ایمان بیاورم برای ایمان اوردن سلسله مراتب وجود دارد . این جمله مرا از جنگ با خود رها میکند چرا که هر وقت قرار بود با چیزی بجنگم به من میگفتند صبر کن درست خواهد شد و این یعنی اینکه برگشت سلامت عقل یک فرایند است نه یک اتفاق همانطور که ما یک شبه معتاد نشدیم
یک شبه هم به سلامت عقل دست پیدا نخواهیم کرد و طبق یک فرایند روز به روز به سلامت عقل دست پیدا خواهیم کرد و نقطه امیدواری این است که بلاخره به
چیزی ایمان اوردم ان هم با دیدن شواهد عینی .....
پاسخ
 سپاس شده توسط admin.a ، حـمـیـد ، ناظر11 ، ناظر9 ، مهدی1 ، alireza1444 ، ناظر10
#3
فرایندی در کار است من اعتماد می کنم اما روز به روز
اوایل که وارد برنامه شدم فقط یک اقرار ساده داشتم اما به مرور با مشارکت و تجربه دیگران و خدمت و کارکرد قدم ها باورم نسبت به برنامه هم شکل گرفت و در مورد باور یک نیروی برتر هم به همین شکل به مرور با دیدن شواهد و تجربه کردن اتفاق می افتد
به باور رسیدن یک شبه نیست و به مرور زمان در اثر دیدن شواهد و اثارو حاصل تجربه ها ذره ذره و اتفاق اتفاق این باور شکل می گیرد
پس من باید در مورد به باور رسیدن اصل روحانی صبر را تمرین کنم و برنامه بهبودی خود را دنبال کنم تا امید های من به مرور تبدیل به باور شود البته باید هواسم باشد این مسئله به این معنا نیست که که من بنشینم و همه چیز را رها کنم و بگویم که خودش شکل می گیرد و دنبال ان نروم بلکه باید خودم به شکل گیری ان کمک کنم 
پاسخ
 سپاس شده توسط admin.a ، حـمـیـد ، ssaeedg ، ناظر9 ، ناظر10
#4
یکی از تعاریف باور ابهام زدایی و نگرش های شخصیه . برای من اعتیاد و رفتارهایم مبهم و گیج کننده بود که چرا من باید اینطوری باشم و چرا با دیگران فرق میکنم چرا دیگه نمیتونم تو این دنیا زندگی کنم . اما کم کم دیگه چرا در زندگیم کارآیی نداشت و حقیقت وجودم برایم اشکار میشد هر چیزی رو که باور میکردم ،برام تبدیل به حقیقت شد مثل واقعیت بیماری اعتیاد که من ازش متنفر بودم ...
پاسخ
 سپاس شده توسط admin.a ، ناظر9 ، مهدی1 ، ناظر10
#5
این که فرآیندی وجود دارد نه اتفاق !
و به باور رسیدن یک شبه اتفاق نمی افتد این که صبر کردیم تا به باور رسیدیم وقتی وارد برنامه شدم ۹۰ روزه ۹۰ جلسه را که رعایت کردم بعد از آن متوجه شدم که وجودم ادغام شده با این اصول و شکل گرفته‌ام و ساخته شدم از اصول و مشارکت ها و تجارب و غیره .
کم کم باور کردم .. تا که ایمان آوردم ..حال اعتقاد دارم ..ا
ین که به باور رسیدیم یعنی با همدیگر این سلسله مراتب را پیمودیم و همگی به این باور رسیدیم .
تجارب گذشته اعضا هم این را نشان می‌دهد که ما هم قبلاً این سلسله مراتب را طی کرده‌ایم و به باور رسیده ایم پس هم من هم میتوانم پس به باور می رسیم .

من بعد از اینکه قدم یک را تمام کردم واقعاً باور کردم که چیزی به نام بیماری اعتیاد وجود دارد و من هم مبتلا به بیماری اعتیاد هستم و باور کردم که این یک ضعف اخلاقی نیست...
《یکی از اقدام های مثبت ما ادامه روند بهبودی و کارکرد قدم است》
پاسخ
 سپاس شده توسط admin.a ، حـمـیـد ، ناظر9 ، مهدی1 ، ناظر10
#6
باور کردن من از آگاهی و شناختی که نسبت به برنامه بدست آوردم شکل گرفت و جمله به این باور رسیدن برای من این مفهوم را دارد که من یک بیمار و دارای نواقص اخلاقی و یک بیماری وسوسه و اجبار هستم و شرکت در جلسات ، کارکرد قدم ، راهنما ، حمایت سبد و تازه وارد و...نقش مهمی در بهبودی من دارند -- بهبودی و برگشت سلام عقل یک فرایند است.

مفهوم جمله به باور رسیدن برای من این مفهوم را دارد که من مادامی که در این برنامه باشم آدم توانای هستم و من با مشورت قادر به انجام هر کاری هستم -- برایم این مفهوم را دارد که منم می توانم در زندگی رشد کنم و...

مفهومش این است که قرار نیست یکباره به چیزی ایمان بیاوریم برای ایمان آوری سلسله مراحلی
وجود دارد ...
این جمله مرا از جنگ با خود دور
می کند این یعنی اینکه سلامت
عقل یک فرایند است نه یک اتفاق.

یعنی اینکه به خود فرصت بدهم و صبور باشم تا شواهد عینی بیشتری در ذهنم ظاهر بشود که به یقین برسم و از یقین به ایمان.

تغییر ممکن است ، رشد امکان دارد ، مقبولیت حتمی است ، امید مایه زندگی ، سختی نمک زندگی ، رشد روحانی قطعی ، پیدا کردن شغل حتمی ، تشکیل خانواده حتمی ، بازگشت سلامت عقل حتمی ، تسلیم یعنی موفقیت.

همه موارد فوق فرآیندی است بنابراین هیچ چیز اتفاقی به وجود نمی آید چه رسد به سلامت عقل.
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر9 ، مهدی1 ، alireza1444
#7
در زمان اعتیاد فعال سوار ارابه مرگ شده بودم که در سراشیبی زوال در حال سقوط بودم و بهترین سعی و کوشش هام برای پیاده شدن از این ارابه با شکست مواجه می شد.
زمانیکه دیگه هیچ امیدی برام نمونده بود با حضور در یک جلسه و اقرار به عجز به نقطه شروع بهبودی رسیدم.

این یعنی به باور رسیدم.

بعد از این برای رسیدن به آزادی لازم است در فرایند ایمان آوری با بکارگیری قدمهای دوازده گانه در حرکت باشم.
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر9 ، مهدی1 ، ناظر10
#8
به باور رسیدن برای من به این معنی بود که فهمیدم ، در گذشته و با خودمحوری هایی که داشتم ، بسیار مشکلات عظیمی برایم پیش می آمد و نمی توانستم در آرامش زندگی کنم

و تعادل درستی نداشتم ، با باور من این مسئله ارتباطم با نیروی برتر و راهنما و دوستان بهبودی بیشتر شد و می توانم با اصل مشورت در فرآیند بهبودی قرار گرفته و به رشد برسم .
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر11 ، حـمـیـد ، ناظر9 ، مهدی1 ، ناظر10
#9
امروز وقتی وسوسه میشوم باور دارم گذشته خرابم وکوله بارعجزم به سراغم میایدوخرابکاریهای گذشته ام راباوردارم شواهد اشکهاوموهای سفیدی که برای پدرومادر برجاگذاشتم ولی مشارکت صادقانه رسیدن به احساس خوبه وباور دارم اگردردنباشدرشدنخواهم کرد
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر9 ، مهدی1 ، ناظر10 ، آریا داریوش
#10
یادمون باشه دوستان کم صبری وعجول بودن مانعی برسرراه بهبودی ماست  وفراموش نکنیم که روند به باور رسیدن به مرور اتفاق میفتدنه به یکباره مابایدسلسله مراحلی راپشت سربگذاریم ویک سری شواهد زنده راببینیم تا از ناامیدی به امیدبرسیم واز امید به باورسپس به اعتقاد وایمان ودرنهایت به اعتماد....
واین است روندایمان آوری،،،
پیام انجمن این است که باور وبهبودی وسلامت عقل به مرور برمیگردن واین یک فرآینده.
 برای به باوررسیدن باید اقدام وعمل داشته باشیم صبر کنیم ودست از خودمحوری برداریم واز افراد موفق انجمن الگو برداری کنیم مشورت ومشارکت صادقانه داشته باشیم واقرار به عجزوناتوانی کنیم واز یک منبع مهربان وتوانا کمک بخواهیم به باوررسیدن روندی است که صبرمیخواهد وتلاش وکسب سلامت عقل بررسی روزانه ودعاومراقبه وشکرگذاری واین فقط با مرور زمان امکانپذیر است ماباکارکردن این قدمها وزندگی به روال برنامه کم کم باور میکنیم نیرویی رو که واقعیه وبارهاتوزندگیمون دخالت مثبت وبجا کرده وبه او ایمان میاوریم.
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر9 ، مهدی1
#11
مانیکه دیگه هیچ امیدی برام نمونده بود با حضور در یک جلسه و اقرار به عجز به نقطه شروع بهبودی رسیدم.

این یعنی به باور رسیدم.

بعد از این برای رسیدن به آزادی لازم است در فرایند ایمان آوری با بکارگیری قدمهای دوازده گانه در حرکت باشم.

پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر9 ، مهدی1
#12
با سلام....
ما این باور رسیدیم حاصل تکرار و مشاهدات است.
یعنی یک مرور زمان باید طی بشود که در آن من با مسائل زندگی روبرو بشوم و کم کم شروع به استفاده از ایده های جدید که حاصل از مشارکت دیگر اعضاء و گفتگو با راهنما میباشد بکنم بطور روزانه با هر مشکلی که برایم پیش میاید سعی میکنم با ابزارهای برنامه مشکل را حل کنم بعد از آن منیشینم به نتیجه خوب فکر میکنم که در گذشته برای حل همین مشکل منجر به مشکلات بزگتر میشد اما با اصول برنامه مشکل را بهتر حل میکنم بعد کمی باور در من شکل میگیرد در هر مورد از بهبودی این فرایند تکرار میشود.
وقتی موضوعی را با استفاده از مشارکت،مطالعه نشریات،کارکرد قدمها،مشورت،سنتها،خدمت، و منابع موجود در NA حل میکنم و نتیجه بهتری میگیرم این مسئله در من تولید انگیزه برای استفاده بیشتر از تجربه و ایده های جدید میکند.
کل این مراحل را در NA میگویند (به باور رسیدن)
امروز اگر باوری روی من کار نمیکند بخاطر اینست که درست انجامش نمیدهم یه سری به راهنما بزنم ببینم ایراد کارم کجاست.
تکرار و تکرار اعتیاد ما را به این باور رسانده بود که نمیتوانیم آدم مفیدی باشیم حالا تکرا و تکرار از روی بهبودی ما را به این باور میرساند که میتوانیم انسان قابل قبولی باشیم
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر9 ، مهدی1 ، ناظر10
#13
سلام
من برای هر چیزی دلیلی میخواهم .حال که مصرف هم کنار رفته باید بدانم چرا به این مساله باید ایمان بیاورم یا چرا باید موردی را قبول کنم.تو این مرحله من نیاز به شواهدی دارم تا بتوانم آن را قبول کنم.ممکن است با این حال زمان بیشتری نیاز داشته باشم تا برسی بیشتری انجام دهم.پس یک فرایند است.
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر9 ، مهدی1 ، alireza1444 ، ناظر10 ، آریا داریوش
#14
بعد از قطع مصرف با دنیایی از ترس و با فورانی از احساسات ناشناخته وارد انجمن شدم بعداز دیدن معتادانی که سالها قطع مصرف کرده بودند و تغییراتی که در رفتار وگفتار آنها دیدم من هم به این باور رسیدم که بهبودی شدنی است و تنها کاری که باید انجام دهم این است که از یک نیروی برتر از خودم کمک بگیرم و از آنجا روند ایمان آوری در من شکل گرفت
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر12 ، ناظر9 ، مهدی1 ، ناظر10
#15
مفهوم به این باور رسیدیم برای من اینگونه است که اگر در جمع دوستان انجمن و کف جلسات قرار داشته باشم و اصول را انجام دهم، بادیدن بهبودی و معجزاتی که در زندگی یکدیگر می بینیم چون معتاد آینه معتاد است و من خود دیرتر از دیگران معجزات بهبودی را متوجه می شوم همانطور که آخرین نفر بودم که اعتیاد خودم را فهمیدم بنابراین  کم کم به این باور می رسیم که یک نیروی برتر از خودمان  در حال مراقبت از ما و زندگی مان می باشد  و این باور در هر زمان و مکان با قبل و  بسته به درک شخصی هر کسی فرق می کند یعنی در حال به روز شدن و ملموس تر شدن است به شرط اینکه من تسلیم اصول باشم در خواست کمک کنم و اصول انجمن را انتخابی انجام ندهم. و مهمتر اینکه صبور باشم.
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر10 ، حـمـیـد
#16
سلام

شکل گرفتن باور خودش یک فرایند است وبه این معنی نیست که می توان همه چیز را در همان لحظه درست کرد. اما این فرایند به من کمک می کند تا درک جدیدی از مسائل بدست بیاورم وحداقل اشتباهات را یک بار بیشتر مرتکب نشوم.
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، آریا داریوش
#17
مفهوم این جمله برای من این است که
بکمک اصول روحانی وجلسات ارام ارام باتکراروتمرین 
به خودباوری نسبی رسیدم
وحس اینکه من هم انسانم ومیتوانم
ماننددیگران زندگی کنم
وخودازاری نداشته باشم واینکه
باورکنم میتوانم موفق باشم راپیدا
کردم البته باکمک اصول روحانی 
قدمهاودرکل استفاده
کردن ازبرنامه میتوان روزموفقی داشت
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، یاسی
#18
سلام
-به باور رسیدن یک فرآیند است.اما می تواند از امروز در زندگی من جاری شودوقتی که من برای بهبودی و تغییر باورهای گذشته خود تلاش می نمایم وبه دنبال خدمت هستم این به باور انجمن رسیدن است.
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، آریا داریوش
#19
یکی از ابزارهای برگشت سلامت عقل فرصت دهی ذهنی است که به وسیله ان عدم سلامت عقل را پیدا میکنم ...ایمان و باور های من نسبت به عملکر دهای من در برنامه  رشد میکند به باور رسیدن یک پروسه است سوال میگه قبل از هر چیزی و هر کاری انچه را که دریافت میکنم تجزیه و تحلیل کنم و فقط از باورهای کهنه ذهن استفاده نکنم 
بازگشت سلامت عقل یعنی انتظار میکشم ولی اشفته نمیشوم ..صبر در گفتار تجربه و تمرین خوبی برای در مسیر  بازگشت سلامت عقل است  Big Grin Big Grin Heart Heart
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر10 ، حـمـیـد ، آریا داریوش
#20
این جمله برای من معنی تغییرورشدباورهاروداره معنیش برام اینه ک تغییرباورهابکمک نیروی برترامکان پذیراست
وبایدازنیروی برتربرای تعییرباورهاکمک گرفت ولی درابتدامعنیش اینه که بتنهایی نمیشه واول بایدوجودوقدرت نیروی برتروباورکردتااین باورقدرت ونیرویی برای تغییرباورهای بعدی بشه
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر10 ، حـمـیـد ، یاسی ، آریا داریوش
#21
پررنگ‌ترین قسمت این سوال برای من رسیدیم هست،یعنی با طی کردن یک مسیر به این باور رسیدیم این مسیر عبارت بود از تخریب‌های گذشته من چگونگی پیام گرفتن من ورود من به انجمن راهنما گرفتن من مشاهدات من از دیگر اعضا و پاکی و زندگی آنها و نهایتاً مشاهده تغییراتی در زندگی و احساسات خودم و طرز رفتار پیرامونم با من به این باور رسیدم که من هم میتونم از دیوانگی های سابقم دست بکشم
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر10 ، حـمـیـد ، آریا داریوش
#22
سوال 13 : جمله « به این باور رسیدیم » برای من چه مفهومی دارد ؟(قدم۲)
یعنی من یک شبه معتادنشدم و یک شبه باورها و اعتقاداتم دست خوش تغییر نشد که الان به یکباره همه چی گل و بلبل شود و باورهام سر جای درست خودشان قرار بگیرند .
خیلی از چیزها در na کار یک شب و یک روز نیست و زمان میبرد و پشت این تغییرات فرایندی در کار است.
خردجمعی اعضادرکتاب گفته به این باور رسیدیم ؛ یعنی شکی در کار نیست که در نتیجه عمل به برنامه به این باور خواهیم رسید، دیر و زود داره اما سوخت و سوز نداره .
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، آریا داریوش
#23
Huh هنوز مغزم قفله
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر10 ، حـمـیـد ، آریا داریوش ، حبیب ۶۶۶
#24
سلام

--[b]جمله « به این باور رسیدیم » برای من چه مفهومی دارد ؟[/b]
قرار نیست من به یکباره اصول انجمن را بفهمم یا درک نمایم من باید برای اجرایی کردن اصول انجمن جلوی تغییر کردن را نگیرم و باورهایم را تغییر دهم من باید بتوانم همیشه سوال نمایم و به تنهایی عمل ننمایم...
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر10 ، حـمـیـد ، آریا داریوش
#25
 درود

باور کردن هر چیزی بدون دلیل و اثبات برایم سخت است.
اما یک فرایندی در انجمن وجود دارد که اول برایت کار می کند بعد توقع دارد باور کنی...
پاسخ
 سپاس شده توسط حبیب ۶۶۶
#26
من حقیقتا خودم باورهام در انجمن شکل گرفتن ومفهوم به باور رسیدن برای من این معنی رو میده که قبول کردن چیزی همراه با ایمان داشتن و اعتماد کردن..بعنوان مثال یعنی باور به راهنما که میتواند به من کمک کند در مسیر بهبودی ومرا از چالشها و موانع بر سرراه بهبودی عبور دهد.باور به جلسات باور به دوستان بهبودی.باور به معجزه خدمت کردن..باور به نیروی برخر.باور به نشریات..باوربه دعا
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر10 ، ناظر9
#27
  سلام

باور یعنی همسان نبودن
برای هر کسی به نوعی متفاوت است و در زمان هی مختلف نیز فرق دارد...
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر9 ، ناظر۴


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان