امتیاز موضوع:
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سوال 1 : چرا تصمیم گیری در این قدم محور اصلی می باشد ؟
#1
تصمیم گیری  



سوال 1 : چرا تصمیم گیری در این قدم محور اصلی می باشد ؟
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، admin ، ناظر9
#2
چون قدم سوم یاهمون سپردن یک فرایند است ویکباره انجام نمیشه ویک پروسه است تا اخر عمرمون که هروقت اراده شخصی مان رو تشخصیص دادیم واسیب عمل از روی اراده شخصی مان رو هم مشاهده کردیم تمرین کنیم یا تصمیم بگیریم واراده مان رو به مراقبت خداوند که همان{اصول صحیح یا حقیقت است} یکی کنیم یا بسپاریم واسه همین این تصمیم بارها وبارها در موقعیتهای مختلف واتفاقات مختلف باید تجدید یا گرفته بشه
پاسخ
 سپاس شده توسط admin.a ، حـمـیـد ، ناظر11 ، totia ، admin ، ناظر9 ، حبیب ۶۶۶ ، ناظر۸
#3
چون تصمیم گیری نه تنها در این قدم بلکه برای شروع هر کاری اولین لازمه است از طرفی هم این اولین تصمیم اگاهانه زندگی من به شمار می رود چون در ان اجبار فشار خانواده و یا اطرافیان نیست بلکه از روی اعتماد قلبی و اعتقاد و ایمان ناشی از کارکرد دو قدم قبلی ام می باشد و من بعد از مدت طولانی بی هدفی در زندگیم می خواهم کار مهمی انجام بدهم -تصمیم‌گیری قلب تپنده قدم سوم است. تمایل محور اصلی تصمیم‌گیری است، اغلب ما نمی‌خواهیم مسوولیت روزمره‌ی کارهایمان را بپذیریم برای همین اصلاً تصمیم نمی‌گیریم.تصمیم‌گیری: به وجود آوردن یک فکر و اقدام و عمل نسبت به آن است. مساله‌ی اصلی به عهده گرفتن مسوولیت تصمیمات است در قدم سوم می‌خواهیم یک تصمیم بگیریم و این تصمیم باید با روح و فکر و جسم ما شکل گیرد.در گذشته تصمیم‌گیری بر پایه بی‌ایمانی، خودمحوری و باورهای قدیمی بود ولی امروز از روی آگاهی و برای هدفی مشخص تصمیم می‌گیریم. در گذشته دیگران برای ما تصمیم می‌گرفتند و خود نیز هرازگاهی این تصمیم را به گردن دیگران می‌انداختیم که در مواقع لزوم بتوانیم منکر آن شویم. در گذشته هیچ انگیزه‌ای را برای تصمیم‌گیری نداشتیم و اگر هم تصمیمی می‌گرفتیم ناموفق بود اما امروز انگیزه داریم. امروز برای داشتن زندگی سالم تصمیم به کمک از خداوند می‌گیریم. برای شروع هر کار نیاز است تا تصمیم بگیریم. یعنی از نظر روحی و فکری آمادگی کامل داشته باشیم و تا تصمیم نگیریم هیچ اقدام و عملی را به دنبال نخواهد داشت. اول نیاز است که یاد بگیریم چگونه تصمیم بگیریم و چطور می‌توانیم نسبت به آن عمل نماییم. با تواضع و فروتنی (اینکه من جواب تمام سوال‌های دنیا را نمی‌دانم پس نیاز است که از یک نیروی برتر کمک بگیرم) باید دریچه‌ی افکارم را باز کنم تا این تصمیم‌گیری برایم کاربرد داشته باشد. با وجود بسته بودن دریچه‌ی افکارم، عدم تمایل، اراده‌ی شخصی و کوته‌بینی همه ارزش‌ها نفی خواهد شد. مبنای قدم سوم بر اصل تصمیم گیری بنا شده که ما جهت واگذاری اراده و زندگی خود میگیریم اگر تصمیمی در کار نباشد، حرکتی هم در کار نخواهد بود و هیچ اتفاقی هم نخواهد افتاد. تصمیم گیری در قدم سوم، حیاتی ترین بخش از آن است. چون ما می خواهیم از یک سری اعمال و رفتار خود دست برداریم و از یک سری اعمال و رفتار جدید پیروی کنیم. هر چند که مطابق میل و خواسته ما نباشد،. چون تا به حال، برای ما دیگران تصمیم میگرفتند. ما از روزی که وارد برنامه شدیم، تصمیم گرفتیم که عضو انجمن شویم، تصمیم گرفتیم اصول برنامه را ادامه دهیم، تصمیم گرفتیم قدمها را کار کنیم و در همه اینها تا به امروز راضی بوده ایم و امروز همه تصمیم گرفتیم که دست از اراده و خواست مخرب خود برداریم و به نیروی برتری که تا امروز به من کمک کرده ( یعنی خداوند ) بسپارم. این تصمیم بزرگترین تصمیم زندگی من خواهد بود. مهم آن است که در راستای آن حرکت کنم- فقط با اجرای این تصمیم است که می اموزیم سردرگمی های زندگی خود را حل و فصل کنیم 
پاسخ
 سپاس شده توسط بهادر ج ، admin.a ، حـمـیـد ، admin ، مرجان ، ssaeedg ، ناظر9 ، ناظر۸ ، yagoub
#4
بخاطر اینکه تصمیم گیری کار بزرگی است و روند زندگی من را عوض می کند .
این تصمیم گیری به یکباره نیست و یک روند است و همیشه باید نسبت به آن آگاه باشم
شرایط تصمیمی گیری با کارکرد قدم 1 و2 مهیا شده و می خواهم اگاهانه این کار را انجام دهم
این اولین باری است که بدون فشار ترس و خماری و.... تصمیمی می گیرم
من اولین بار است که می خواهم مسئولیت یک کار بزرگ و مهم را بپذیرم
من برای تجربه یک زندگی بهتر باید تصمیم بگیرم تا بتوانم در این مسیر اقدام و عمل داشته باشم
پاسخ
 سپاس شده توسط admin.a ، حـمـیـد ، admin ، ssaeedg ، ناظر۸ ، yagoub
#5
شروع هر کاری نیازمند ایده نظر ، خلاقیت و .... نهایتا تصمیمات خاص خود را دارد و متاسفانه  من تصمیم گیری بلد نیستم چون همیشه تصمیم گیریهام در ذهن باقی میماند و محور اصلی آن اقدام و عمل است که همیشه از انجام تصمیمات خودم طفره میرفتم . و بعد اینکه من در مورد چه چیزهایی میخواهم تصمیم گیری کنم ،اراده ام ،زندگیم ،مراقبت کردن یا در کل وارد کردن خداوند در زندگیم . من باید تصمیماتم را برای خودم تفکیک و مشخص کنم و در ادامه به سئوالات بعد جوابگو باشم...
پاسخ
 سپاس شده توسط admin.a ، admin ، ناظر9 ، ناظر۸
#6
تصمیم‌گیری قلب تپنده قدم سوم است. تمایل محور اصلی تصمیم‌گیری است، اغلب ما نمي‌خواهيم مسوولیت روزمره‌ي کارهایمان را بپذیریم برای همین اصلاً تصمیم نمی‌گیریم.
تصمیم‌گیری: به وجود آوردن یک فکر و اقدام و عمل نسبت به آن است. مساله‌ي اصلی به عهده گرفتن مسوولیت تصمیمات است در قدم سوم می‌خواهیم یک تصمیم بگیریم و این تصمیم باید با روح و فکر و جسم ما شکل گیرد.
در گذشته تصمیم‌گیری بر پایه بی‌ایمانی، خودمحوری و باورهای قدیمی بود ولی امروز از روی آگاهی و برای هدفی مشخص تصمیم می‌گیریم. در گذشته دیگران برای ما تصمیم می‌گرفتند و خود نیز هرازگاهی این تصمیم را به گردن دیگران می‌انداختیم که در مواقع لزوم بتوانیم منکر آن شویم. در گذشته هیچ انگیزه‌ای را برای تصمیم‌گیری نداشتیم و اگر هم تصمیمی می‌گرفتیم ناموفق بود اما امروز انگیزه داریم. امروز برای داشتن زندگی سالم تصمیم به کمک از خداوند می‌گیریم. برای شروع هر کار نیاز است تا تصمیم بگیریم. یعنی از نظر روحی و فکری آمادگی کامل داشته باشیم و تا تصمیم نگیریم هیچ اقدام و عملی را به دنبال نخواهد داشت. اول نیاز است که یاد بگیریم چگونه تصمیم بگیریم و چطور می‌توانیم نسبت به آن عمل نماییم. با تواضع و فروتنی (اینکه من پاسخ تمام سوال‌هاي دنیا را نمی‌دانم پس نیاز است که از یک نیروی برتر کمک بگیرم) باید دریچه‌ي افکارم را باز کنم تا این تصمیم‌گیری برایم کاربرد داشته باشد. با وجود بسته بودن دریچه‌ي افکارم، عدم تمایل، اراده‌ي شخصی و کوته‌بینی همه ارزش‌ها نفی خواهد شد.
پاسخ
#7
برای تغییر و تحول باید تسلیم باشم و تمایل شاه کلید درهای بسته است که با تصمیمات افکار غبارآلود خودم و دیگران بسته شده اند.
برای اینکه تمایل به سپردن اراده و زندگی ام به خداوند رو داشته باشم باید تصمیم گیری کنم.
تصمیم گیری در این قدم تمرین سپردن اراده و زندگی به خداست.
تا برای انجام کاری تصمیم گیری نکنم هیچ عملی صورت نمی گیره.
تصمیم گیری های من در گذشته در قدم یک و دو بوضوح روشن شد که بر اساس خودخواهی و خودمحوری بودند.
در این قدم با درس گرفتن از تجربیات گذشته و درخواست کمک از خداوند عاشق و مهربان تصمیماتم بایستی بر مبنای خیرخواهی و خدامحوری باشه تا بتونم با دنبال کردن بهبودی شخصی در خدمت اجتماع باشم.
پاسخ
#8
بخاطر اینکه همیشه برای من تصمیم گرفته شده است توسط خانواده ام و یا دوستانم و یا بیماریم.و چون تصمیمات من اگر اقدام به عمل نداشته باشد هیچ دستاوردی ندارد.برای من که سالها سعی کرده ام خودم مدیر و کارگردان باشم تصمیم گرفتن برای سپردن به خدا سخت بنظر می امد
پاسخ
#9
سوال یک قدم سه چرا تصمیم گیری این قدم محور اصلی می باشد؟؟؟

مصرف مواد مخدر باعث شد تا من ازخیلی چیزها تو زندگی لطمه بخورم از جایی که بیماری اعتیاد من ترس هست برای مشکلاتم ترس از روبروش دارم

توزتدگی خودم تو مسعولیتی که دارم ترس دارم ونمی توانم درس انجام بدم مسولیت خودمو یک عمر دیگران بجای من تصمیم گرفتن  همیشه دنبال تصمیم دیگران بودم خودمو رد کردم حتی امروز تو بهبودی نمیتوانم با حقیقت زندگی خودم روبرو بشم چون قدرتی ندارم ترس دارم حتی تو خدمت های خودم
پاسخ
 سپاس شده توسط totia ، admin ، حـمـیـد ، ناظر9 ، ناظر۸
#10
با سلام....
چون باید یاد بگیرم تصمیم گرفتن یک مسئله خیلی بزرگ، یا یکبار برای همیشه نیست که از آن نگران باشیم.
به این دلیل یک ضرورت است که وقتی خودم تصمیم میگیرم تمایل و انگیزه من برای عملکرد بیشتر میشود.یک ضرورت است چون باید با تصمیم گیری و اجرای آن از شدت بیماری اعتیادم کم میکند.چون توانایی حاصل از دو قدم قبل کاهش پیدا میکند و شاید تا مدتها تمایل به تصمیم درونم شکل نگیرد.
یک ضرورت است چون میخواهیم از سَد ترسها عبور کنم.
قبلا اقدام به انجام کاری میکردیم و نیمه راه رها میکردیم چون از ابتدا یک تصمیم درست بر اساس تمایل و آگاهی از نیاز اون تصمیم نداشتیم.
امروز میخواهم با نیت و خواست قلبی خود تصمیمی جدی برای پذیرفتن مسئولیت بهبودی و مسئولیت زندگی خود بگیرم.

در گذشته شرایط برای من تصمیم میگرفت که چه کنم ولی امروز من تصمیم میگیرم که چه شرایطی داشته باشم یا چه شخصیتی باشم.
پاسخ
#11
چرا تصمیم گیری در این قدم محور اصلی است؟
با توجه به این که در فرایند قدم ها، ما در حال تغییر روش زندگی خود هستیم( از روش بیمارگونه به روشی روحانی ) نیاز دارد که خیلی از ارزش ها، رفتار ها، و درک های خود را تغییر دهیم و برای این تغییر دادن باید مسئولیت رفتار خود را به عهده بگیریم.
چون این مسئولیت ها در آینده به عهده ما میباشد، بنابراین بطور بسیار واضح این تصمیم باید توسط خود شخص ما و با درک و آگاهی شخصی ما گرفته شود.
هر چه ما این تصمیم را با قدرت بیشتری بگیریم در طی این مسیر با اراده و پشتکار بیشتری به این فرایند عمل خواهیم کرد.
پاسخ
 سپاس شده توسط admin ، حـمـیـد ، ناظر9 ، ناظر۸
#12
زیرا مادرقدم یک اقرار کردیم که بیماری اعتیادداریم ودربرابر این بیماری عاجزیم وخودبه تنهایی نمیتوانیم بااین بیماری مقابله کنیم وبه کمک یک نیروی برتر از خوداحتیاج داریم درقدم دوم به به شناسایی نیروهای برترخودپرداختیم وحال در قدم سوم برای کمک گرقتن ازنیروی برترمان زندگی واراده مان رابرای تغییر به نیروی برترمان بسپاریم زیرا نیروی خواست واراده خودمان همیشه مخرب بوده وجز تخریب برای ماچیز دیگری نداشته وهرچقدراین سپردن ما قوی ترباشد میتوانیم کمک بیشتری راازنیروی برترمان بگیریم
پاسخ
#13
سلام
مساله سر این است که بالاخره باید جایی چیزی را بسپارم.این شرایط بهبودی و زندگی ام را به یک نیرویی برتر بسپارم.این سپردن فقط تنها حرف نیست.یک عملکرد دارد این عمل کرد انجام سهم خودم است.من باید این قسمت خودمحورانه را بعد از سالها بسپارم.به یک نیرویی برتر که خود درک کرده ام.
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر9 ، حـمـیـد ، ناظر۸
#14
سوال 1 : چرا تصمیم گیری در این قدم محور اصلی می باشد ؟( قدم۳)
تصمیم گیری یعنی اینکه یک فکر را در ذهنم به وجود بیاورم و در راستای عملی کردن آن اقدام داشته باشم.
من یاقبلا برای خودم خودم تصمیم نمیگرفتم، یا اگرهم میگرفتم تصمیمات من ریشه در عدم سلامت عقل داشت و همراه با اراده شخصی بود.
من امروزبرای اولین بار میخاهم تصمیمی آگاهانه، همراه بامشورت ، بدوراز اراده شخصی، و مسؤلانه و همراه باتعهدبگیرم.
تصمیم گیری قلب قدم سوم است.
پاسخ
 سپاس شده توسط حوریا ___Bu ، حـمـیـد ، ناظر۸ ، yagoub
#15
سلام

کسی که باید تصمیمی را اجرا کند من هستم برای همین است که  مهم است من تصمیم بگیرم تا در مورد توقعات و عواقب تصمیمات خود مشورت کنم و به راهنمای خود زنگ بزنم
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر10 ، حـمـیـد
#16
چون برای هر اقدامی نیاز به تصمیم است و من برای اولین بار می خواهم با این تصمیم آگاهانه تغییر را شروع کنم و بعد از این تصمیم است که تمایل در من بوجود می آید و بر اساس آن است  که من مسؤلیت بهبودی و زندگی ام را می پذیرم و می توانم اقدام و عمل داشته باشم و با تکیه به حضور یک نیروی مهربان توان این حرکت به من داده خواهد شد چون خودم را مورد حمایت این نیرو قرار می دهم و از ترس ها رها شده و می دانم آخر کار برایم خیر خواهد بود من تا تصمیم نگیرم هیچ اتفاقی نخواهد افتاد و حرکتی هم صورت نمی گیرد من ابتدا باید حرکتی بکنم تا راه و زمینه  را برای جاری شدن  اراده خداوند باز کنم و این اولین باری است که بر اساس سلامت عقل تصمیم گرفته ام
پاسخ
 سپاس شده توسط Darush sistan ، حـمـیـد ، mosafer8707
#17
تمام عمرم باتصمیمات اعتیادخانواده...وزندگی کردم
وخودم نه تصمیمی گرفتم نه توان ان راداشتم ک پای تصمیمم 
بایستم وترس ازتعهدمسیولیت وتصمیم گیری
همیشه بامن بود نمیتوانستم برای خودم زندگیم
کارم و....تصمیمی داشته باشم حال زمان
ان رسیده که تصمیمات زندگی رابامشورت مطالعه
زمان وهزینه بسنجم وبگیرم وپای انجام دادنش
چگونه انجام دادنش وتعهدش قراربگیرم
تااین کاررایادبگیرم وترسهایم کم شود
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، جعفر۲۱ ، mosafer8707 ، yagoub
#18
سلام
برای انجام هر کاری باید تصمیم گیری توسط خودم انجام شود.در هر قسمت بیماری اعتیاد این من هستم که تصمیم می گیرم مواد مخدر مصرف ننمایم و به جلسات بروم.در مورد نواقص هم همین گونه است من تصمیم می گیرم به خداوند بسپارم...
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، mosafer8707 ، سید محمد ، ناظر۸
#19
چون تصمیم گیری خودم براخودم تاحالاوجودنداشته
من هرگزهیچیوخودم براخودم وزندگیم انتخواب نکردم واین اولین باریه که توزندگی دارم چنین کاریومیکنم تصمیم به پاک ماندن قدم کارکردن انتخواب راهنماو....واین برای من کاملاتازگی داره ومحوروستون قدم سوم هم همین تصمیم گیری است که ن اعتیادن خانواده ندهیچ کس چیزدیگه تواین امردخیل نیست
پاسخ
 سپاس شده توسط mosafer8707 ، حـمـیـد
#20
از زمان اولین بار مصرف این نخستین تصمیمی است که برای خودمان بدون هیچ اجبار وفشاری گرفته ایم ، آسودگی خاطری که از این تصمیم گیری یعنی رها کردن و به مراقبت خداوند سپردن بدست میاید به ما کمک میکند زندگی برای خودمان بسازیم که ارزش زندگی کردن را داشته باشد. با این تصمیم میپذیرم که عاجزم وسالمت عقل ندارم و بردرستی قدم 1 و 2 صحه میگذاریم وبرای من آرامش میاورد و ترس و شک و دودلی را از میان برمیداریم و ما را آماده اقدام و عمل می نماید
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، حبیب ۶۶۶
#21
در گذشته دیگران برای ما تصمیم می گرفتند و خود نیز هرازگاهی این تصمیم را به گردن دیگران می انداختیم که در مواقع لزوم بتوانیم منکر آن شویم. امروز برای داشتن زندگی سالم تصمیم به کمک از خداوند میگیریم برای شروع هر کار نیاز است تا تصمیم بگیریم ، یعنی از نظر روحی و فکری آمادگی کامل داشته باشیم. و تا تصمیم نگیریم هیچ اقدام و عملی را به دنبال نخواهد داشت!
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر9 ، حبیب ۶۶۶
#22
سوال 1  ـ چرا تصمیم گیری در این قدم محور اصلی می باشد ؟            
تصمیم گیری اولین و مهم‌ترین قدم و اقدام برای شروع هر کاری می‌باشد و بدون تصمیم هیچ شروعی وجود ندارد و نمیتوان حرکت و اقدامی را انجام داد . در این حالت ساکن شده و درجا خواهیم زد .
یعنی زندگی به روال گذشته
در این فرایند و در قدم سوم نیاز داریم که خودمان را به نیروی برتر از خود بسپاریم همان نیرویی که با کارکرد قدم دوم باور کردیم که فقط آن نیرو می‌تواند سلامت عقل را به ما بازگرداند اینجا هم با یک تصمیم خود و زندگیم را به خداوندی که درک می‌کنم می‌سپارم .
ولی اینجا سپردن بدون اقدام و عمل مفهومی ندارد اینجا سپردن یعنی دست از خود محوری بردار و تسلیم شو و به صورت روندی در این فرایند حرکت کن و از نیروهای برترت کمک بگیر ولی نتیجه آن را به خدا بسپار .

HH
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر۱۶ ، ناظر9 ، yagoub ، ناظر۴
#23
تصمیم یکفرایند ذهنی است وذهن تنبل من فقط از طریق قدم سوم میتوان به کار وا داشت ما در قدم سوم تصمیم میگیریم که دیگر تصمیمی که قدم اول و دوم در ان نباشد نگیریم و این اولین تصمیم در ست زندگی ما است که ما را از اراده مخربمان جدا میکند و ما را به سوی ازادی پرتاب میکند این تصمیم را میتوان برای فقط برای امروز و حتی کوتاه تر گرفت تصمیم قدم سوم یعنی توقف یبماری ... این تصمیم تمرین سپردن های بعدی من است
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر9 ، ناظر۴ ، ناظر۱۶


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان