امتیاز موضوع:
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سوال 4: برای سپردن چه قسمت هایی از زندگیم مشکل دارم ؟چرا مهم است که بهر حال آنها را
#1
سوال 4:  برای سپردن چه قسمت هایی از زندگیم مشکل دارم ؟چرا مهم است که بهر حال آنها را به خداوندی که خود درک می کنم ، بسپارم ؟
پاسخ
 سپاس شده توسط sepher1877 ، حـمـیـد ، عبدالرحیم_بوشهر
#2
برای سپردن تمام قسمتهای زندگیم به خدا هیچ مشکلی ندارم چون تابه حال ازسپردن به خداهیچ ضربه وخسارتی ندیده ام وخداوندسهم خودراکامل وجامع انجام میدهد .لی درقسمت سهم خودم این ناتوانی من از انجام سهم خودم است که هنوز در قسمتهایی از زندگیم دچار چالش ومصرف نواقص هستم وتا زمانی که این نواقص را مصرف میکنم نقطه مقابل ان رفتارهای سالم را نمیتوانم به انجام برسانم شاید درک من از خداوند خیلی کم است پس باید تلاش کنم واگاهی ودرکم را از خداوند بالا ببرم.
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر11 ، ناظر9 ، عبدالرحیم_بوشهر
#3
قسمت کار کردن و مادیات رفتارهایم در خانواده متمرکز شدن بر یک کار و طبق اصول صحیح ان جلو رفتن نواقص اخلاقی و لذت طلبی ها خدماتم و اعتماد کردن به اطرافیانم : بیشتر چیزهایی که احساس مالکیت می‌کنم، رنجش‌های گذشته، ظلم‌هایی که در حقّم می‌شود، دست برداشتن از نقایص اخلاقی (بددهنی، شهوت‌رانی، )، با تشخیص سهم خودم مشکل دارم،
دلیل نسپردن : ترس هایم وابستگی هایم تنبلی و سست حرکت کردن نداشتن اعتماد به نیروی برتر رنجش ها و بهانه هایم متکی بودن به اراده شخصی خود رای بودن و خودمحوری کنترل کردن شک و تردید نداشتن صداقت و تمایل میان بر زدن و زیر رو کشیدن برای خود -
قسمت دوم سوال چون اولا به بن بست رسیده ام و دیگر چاره ای ندارم
وقتی نمی سپارم باقی قسمت های دیگر زندگیم هم تحت شعاع قرار می گیرد و خراب می شود تا حالا از اراده شخصی نتیجه نگرفته ام و نهایتا پیام سوال این است که هر کاری که خداوند در حق ما انجام دهد از بلاهای که خودم بر سر خودم در میاورم بهتر است 
پاسخ
 سپاس شده توسط بهادر ج ، admin.a ، حـمـیـد ، ناظر11 ، ناظر9 ، عبدالرحیم_بوشهر ، alireza1444
#4
سپردن یا تحت مراقبت خداوند یعنی رفتار ویا اعتقادات و خواسته هامو یا درکل اخلاقیات رو بیاری تو چارچوب حقیقت یا اصول روحانی وصحیح واسه همین بیشتر ما باسپردن رفتارمون {اصول صحیح یاحقیقت } مشکل داریم برای مثال نمیتونیم رفتارهای جنسی مان رو براساس اصول صحیح بنا کنیم چه با همسر چه با غیره.. یا رفتارهای دیگر ی که در چهارچوب صحیحی نیست یعنی تحت مراقبت خداوند نیست ومهم بودنه سپردن اینه که این رفتار که من امادگی یا تمایل سپردنش رو. ندارم ناشی از اراده شخصی منه واسب داره میزنه به خودم دیگران وارتباطم با خداوند چون هر رفتاری که ناپسند باشه احساس بدی رو تولید میکنه ونمیشه که من احساس بدی داشته باشم وااحساس نزدیکی به خداوند بکنم{احساس بد ناشی از رفتار عمدی}نه احساس بد ناشی از درد رشد برنامه .درد ناشی از رشد برنامه حتی منو به خدا نزدیکتر میکنه وایمانم روبیشتر میکنه چون بافشار درد حتما یک رفتار ناپسندبه مرور ودر طی یک فرایند ازمن گرفته میشه
پاسخ
 سپاس شده توسط admin.a ، حـمـیـد ، ssaeedg ، ناظر9 ، عبدالرحیم_بوشهر
#5
قسمت اول: به بیشتر چیزهایی که احساس مالکیت می‌کنم، رنجش‌های گذشته، ظلم‌هایي که در حقّم می‌شود، دست برداشتن از نقايص اخلاقی (بددهنی، شهوت‌رانی، ...)، با تشخیص سهم خودم مشکل دارم،
قسمت دوم: چون که از جنگ کردن دور می‌شوم و به  آرامش می‌رسم.
هر آنچه که می‌سپارم و لحظه‌ای بعد به دست می‌گیرم به واقع‌  یعنی نسپرده‌ام.
هر آنچه که در موردش قدرتی ندارم نشانه آن است که باید بسپارم.
در کل هر چیزی را که در مقابلش توانایی ندارم باید بسپارم.
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر9 ، ناظر14
#6
برای سپردن قسمتهایی که ترس از دست دادن رو دارم.
برای آن قسمتهایی که غرورم اجازه نمیده و قسمتهایی که در حفظشان پافشاری میکنم.

مثال : لذتجویی ها، عقاید شخصی و آنچه که برام دوست داشتنی هست و دل کندن از آنها سخته.

یا خلاصه بگم سپردن گذشته، حال و آینده برام مشکل به نظر میرسه.

ولی در هر حال برای رسیدن به آرامش و  نجنگیدن با خودم و دنیای پیرامونم باید تمام خوب و بد وجودم رو به خدا  بسپارم.
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر9 ، عبدالرحیم_بوشهر ، ناظر14
#7
بیشترین کنترل کردن من در مورد مسایل مالی است.تا یک مقدار بازار خراب میشود من بهم میریزم.من یادم میرود خدایی دارم که مرا از ته چاه با طناب مهربانی خویش بالا کشیده و مرا دوباره ته چاه نمی اندازد.من یادم میرود او حتی به پرندگان در زمستان روزی میدهد.او حتی به حیواناتی که در دل کویر و بیابان هستند روزی میدهد.ایا مرا که بقول خودش فرزندش و اشرف مخلوقات و بنده اش هستم روزی نمیدهد؟[تصویر:  heart.gif]
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر11 ، حـمـیـد ، ناظر9 ، عبدالرحیم_بوشهر ، ناظر14
#8
قسمتهایی که فکرمیکنم همه چیزرامیدانم ومیفهمم پس نیازی به خداوندندارد
وقتی که نتیجه دلخواه را
نمیگیرم
وقتیکه میخواهم تاییدشوم
وقتیکه رنجش دارم
وقتیکه امنیت مالی بهم خورده
درقسمتهایی که ترس دارم
درجاهایی که دنبال لذت طلبی هستم
تمام جاهااینکه نمیتوانیم تصمیم بگیری نمیتوانیم بسپاری
جاهایی که مشورت نمیکنم
لذت ازکارنمیبرم،ازکارم پشیمان میشوم
درجاهایی که اصول روحانی را رعایت نمیکنم، اصراروپافشاری میکنم
درجاهایی که به کارت شک داری یعنی عملی که انجام میدهی
مثال  . ازروی رفتارهای دیگران چون ترس ازقضاوت دارم ازروی برداشت های غلط خودم
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر9 ، ناظر14
#9
ولی واقعیتها تاثیر پذیر هستند

من درمقابل تغییر حقیقتها. عاجزم 

جاهایکه. طبق  خودمخوری. وبدونه. مشورت جلو میروم
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر9 ، عبدالرحیم_بوشهر ، ناظر14
#10
با سلام....
خیلی جاها برای سپردن مشکل دارم.

مثلا جاهایکه اصولی عمل نمیکنم،یا جایکه پای پول یا جنس مخالف در میان باشد مشکل دارم،جایکه حالم خوب نیست و تصمیمات آنی میگیرم،جایکه مشت سَرم حرفی میزنند من واکنشهای بیمارگونه نشان میدهم و سعی میکنم هرطور شده خودم رو ثابت کنم ولی خودم پشت سر همه حرف میزنم،جایکه همسرم در جمع ازم انتقاد میکند،جایکه در جلسه اداری یکی پیشنهاد بهتر از من میدهد.

هر کجا که فکر میکنم خودم میتوانم برای مشکلم کاری انجام بدهم و زور خودم میرسر برای انجام آن کار معمولا مشورت نمیکنم و واگذار نمیکنم.

مثلا در مورد مواد مخدر به این باور رسیدم که زورم نمیرسد به همین خاطر جلسه میروم،مشارکت میکنم،خدمت میکنم رها میکنم و میسپارم.
هر کجا که اعتیادم به عنوان یک الگو برایم کار میکند نمیسپارم و جلوی تغییر و رها کردن گارد میگیرم.
شاید امروز نتیجه واگذاری به خداوند را ندانم ولی نتیجه واگذار نکردن را خوب میدانم یعنی باید تاوان خواسته بیمارگونه و اعتیادی خود را بدهم.


وقتی نمیخواهم بسپارم یا از عاقبتش اطلاعی ندارم یا فکر میکنم از پس آن بَر میایم.میزان آشفتگی از فعالیت اعتیاد من رابطه مستقیم دارد با میزان تمایل من برای سپردن به نیروی برتر.
پاسخ
 سپاس شده توسط ssaeedg ، حـمـیـد ، ناظر9 ، حوریا ___Bu ، عبدالرحیم_بوشهر ، ناظر14
#11
برای رشد ردبهبودی بایدتمام امورزندگی خودرا به خداوندبسپارم زیراچون قبلا خودمحوربودم تصمیم گیرنده تمام امورزندگیم خودم بودم تمام تصمیماتم منجربه خسارت شده بودوالان هم اگربخواهم که تمام امورزندگیم رابه نیرویی به غیرازخودم بسپارم یکدفعه نمیشودواین کاربایدباصبروتمرین فرآیندبه باوررسیدن وسپردن را طی کنم
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر9 ، حوریا ___Bu ، عبدالرحیم_بوشهر ، ناظر14
#12
سلام
جاهایی که می خواهم لذت ببرم و دوست ندارم خداوند در آنها دخل و تصرف داشته باشد و خودم بدست بگیرم.هر زمانی که ناتوان شوم و ببینم‌ که نمی توانم کاری انجام دهم ان زمان است که می سپارم.
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر9 ، حوریا ___Bu ، حـمـیـد ، عبدالرحیم_بوشهر ، ناظر14
#13
4-زمانی که پای مسایل وروابط جنسی ام درمیان باشد(چون منطبق با اصول نیست)وقتی که پای پول کلان ومسایل مالی درمیان باشد(چون تنبل وراحت طلبم)وزمانی که بحث لذت ولذت طلبی درمیان باشد(چون درچارچوب صحیحی نیست)زمانی که از تمرکز خارج شده وبامرضم زندگی میکنم زمانی که درلحظه زندگی نمیکنم وقتی که از روی اراده شخصی عمل میکنم وقتی که رابطه ام باخداوند کم ویا کات بشه ویادریچه افکارم بسته میشه وقتی که خشمگینم یااحساسات بدی دارم وقتی که تعادل ندارم ودرانکارهستم...اصول12قدمی درهم است وسواکردنی نیست سپردن مشروط زندگی کردن با بیماریمان است باحال واحساس بد نمیشه احساس نزدیکی به خداراداشت اراده شخصی من تمامادردوآشفتگی ورنجش وخودمحوری وپوچی وانزواست واین مواردمنو فرسوده میکنه ونمیذاره درمسیربهبودی باشم وسالم زندگی کنم برای تغییرورشد ورسیدن به کمال ورهایی از درد ویک زندگی درست باید این روند تصمیم گیری وسپردن رافقط برای امروز ادامه دهیم تابه یک آرامش وتعادل نسبی برسیم
پاسخ
 سپاس شده توسط حوریا ___Bu ، حـمـیـد ، ناظر9 ، عبدالرحیم_بوشهر ، ناظر14
#14
?آنجا که نیروی برتر را در دانایی و توانایی از خودم کوچکتر میپندارم 
?آنجا که فکر میکنم نیروی برترم کامل نیست و جواب سوالات مرا ندارد یا تجربه او مناسب شرایط من نیست 
?انجا که اعتمادم را در عمل به اجرا نمیگذارم و تجربه به اشتراک گذاشته شده را عملی نمیکنم مبادا که چیزی از دست بدهم (مثلا ترس و امنیت در جایگاه اجتماعی) 
?آن بخش از زندگی که استفاده از آن هنوز برایم لذت بخش است مثل کنترل اوضاع زندگی در رابطه با ایجاد شغل در مقابل تنبلی و مثال دیگر آنجا که به واسطه عملی ،متوجه از دست رفتن اختیار زندگی شده ام ولی میل به مصرف آن نیز دارم
پاسخ
 سپاس شده توسط حوریا ___Bu ، حـمـیـد ، ناظر9 ، عبدالرحیم_بوشهر ، ناظر14
#15
زمانی که پای مسایل وروابط درمیان باشد(چون منطبق با اصول نیست)وقتی که پای پول کلان ومسایل مالی درمیان باشد(چون تنبل وراحت طلبم)وزمانی که بحث لذت ولذت طلبی درمیان باشد(چون درچارچوب صحیحی نیست)زمانی که از تمرکز خارج شده وبامرضم زندگی میکنم زمانی که درلحظه زندگی نمیکنم وقتی که از روی اراده شخصی عمل میکنم وقتی که رابطه ام باخداوند کم ویا کات بشه ویادریچه افکارم بسته میشه وقتی که خشمگینم یااحساسات بدی دارم وقتی که تعادل ندارم ودرانکارهستم برای سپردن به مشکل میخورم.
اصول قدم درهم است وسواکردنی نیست
سپردن مشروط زندگی کردن با بیماریمان است باحال واحساس بد نمیشه احساس نزدیکی به خدا را داشت
اراده شخصی من تماما درد و آشفتگی ورنجش وخودمحوری وپوچی وانزواست
واین موارد منو فرسوده میکنه ونمیذاره درمسیربهبودی باشم وسالم زندگی کنم
برای تغییرورشد ورسیدن به کمال ورهایی از درد ویک زندگی درست
باید این روند تصمیم گیری وسپردن رافقط برای امروز ادامه دهیم تابه یک آرامش وتعادل نسبی برسیم
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر9 ، عبدالرحیم_بوشهر ، حـمـیـد ، ناظر14
#16
سلام
 از نظر تجربه شخصی من در همه جای زندگی من دچار مشکل بودم و نمی توانستم که برای خودم تصمیم بگیرم من باید برای انجام کاری و ترس هایم باید احساس کنم من یک سپردن داشته باشم حال فرقی ندارد به یک دوست راهنما و یا خداوند باشد.
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر10 ، حـمـیـد ، ناظر14
#17
زیر بنای تمام چیزهایی که نمیتوانم به خدا بسپارم عدم پذیرش آن موضوع، عدم تمایل برای روبرو شدن با واقعیت موجود زندگی ام، ترس ها ، کم ایمانی و به نوعی ایمان ضعیف ، خود خواهی بی پایان، و اینکه همه چیز باید بر وفق مرادم باشد حتی خواست خداوند، عدم اجرای دعای قدم سوم و دعای آرامش ، و یا کم دعا کردن است قسمت دوم سوال اینکه چاره ایی ندارم چون در تمام مواردی که نمی توانم به خداوند بسپارم به عجز رسیده ام و دیگر توان کنترل کردن و از این بیشتر صرف انرژی را ندارم باید به هر صورت شده آنها را با کمک خود خداوند به خودش بسپارم 
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر14
#18
من برای قسمتهایی که درانهاترس یالذت برام هست 
یاحس میکنم میتونم خودم کنترلشون کنم
یاهنوزبدرک بی قدرت بودنم درمقابلشون
نرسیدم 
یاکه فکرمیکنم هنوزوقتش نشده یابااون 
موضوع خودم میجنگم مثل سیگارولخرجی تنبلی
خشم و.....مشکل دارم براسپردنشون
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر14
#19
سلام
 امروزه بیشتر در قسمت های نواقص و کمبودهایم مساله دارم و باید این مساله را دنبال نمایم و برای بهبود آن یک سری رفتارها را اجرا نمایم.من توانایی زیادی ندارم و باید به کسی قدرتمند تر از خودم بسپارم.
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، alireza1444 ، ناظر14
#20
امروزنسبت به اوایل پاکی خیلی بهتروراحت تره این سپردن ترسهاکمتره ولی بازم مشکل سپردن درقسمتهای مالی فرزندان اینده کاروگاهی نواقصی مثل شهوت وطمع مشکل دارم فردارونمیدونم
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر۱۶ ، ناظر14
#21
برای سپردن میزان عاجز بودن و تسلیم بودن بسیار مهم است ، من نمی توانم چیزی را بهتر از خداوند مراقبت کنم... من قدرت کنترل و عاقبت اندیشی و مراقبت ندارم ، ولی می توانم مسئولیت همه کارها و سهم خودم را انجام دهم... نباید ترس و احساسات منفی که دارم برای سپردن مانع ایجاد کند، سهم خودم را با مثبت اندیشی و انرژی انجام داده و نتیجه را به خداوند می سپارم !
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر9 ، ناظر۱۶ ، ناظر14
#22
انهای که نسبت به انها احساس مالکیت دارم.انهای که احساس قدرت دارم.احساس لذت برایم دارد .بعضی از رنجشهایم.بی عدالتیهای که در حقم شده.سپردن خودم به تنهایی چالش بزرگی بود چون من از ناشناخته ها میترسم جاهای که فکر میکنم میتوانم تعقیر دهم.جاهای که امنیتهایم برقرار است .هرجا که{من} وجود داشته باشد قسمت دوم... چون نتیجه خودمحوری هایم را در زندگیم دیدم و اینکه سپردن واگذاری نیست بلکه دادوستد است چون امروز درک کردم او بهتر از من از من مراقبت میکندو نسبت به من مهربانتر است 
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر۴ ، ناظر9 ، ناظر۱۶ ، ناظر14
#23
 سلام

[b] [b][b]” ثمره كوشش‌هاى عاشقانه، در محصول آن است كه موسم آن هميشه به وقت خود فرا مى رسد … “[/b][/b][/b]

[b][b][b](کتاب پایه)[/b][/b][/b]
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر14 ، ناظر9


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان