امتیاز موضوع:
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سوال 53 : آيا هر زمان كه فكر مصرف يا عمل از روي اعتياد به من دست داده آنرا با راه
#1
سوال 53 :  آيا هر زمان كه فكر مصرف يا عمل از روي اعتياد به من دست داده آنرا با راهنمايم يا كس ديگري در

ميان گذاشته ام؟
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر9 ، ناظر14
#2
بله : تجربه درد کشیدنم از دست پنهان کاری و نداشتن صداقت باعث شده تا یاد بگیرم که وسوسه را با راهنما و یا دیگران در میان بگذارم و ان را مشارکت می کنم اقرار و صداقت مبنای بهبودی من است و من در این قدم یاد گرفتم که صداقت من را از شر وسوسه و بیماری رها می سازد امروز معنی صداقت فقط دروغ نگفتن نیست بلکه این است که من تمام مشکلات و وسوسه های فکری ام را با راهنما در میان بگذارم وقتی که این موضوعات را با راهنما و دیگران درمیان می گذارم معنویات و از جمله صداقت حاکم بر زندگی ام می شود و ارامش دارم 
پاسخ
 سپاس شده توسط سعید ز ، حـمـیـد ، ناظر11 ، ssaeedg ، ناظر14
#3
بله اکثر مسائل را با راهنمایم و برخی را با یار بهبودی یا کس دیگری از یاران بهبودی در میان می‌گذارم.
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر11 ، ناظر9 ، حـمـیـد ، ناظر14
#4
درمورد مصرف مواد چون ترس دارم,مشارکت میکنم وتماس میگیرم ولی درمورد بقیه کارهایم ,چون تسلیم من عمیق نیست ,اول انجام میدهم بعدتماس میگیرم.برای تاییدشدن اقرارمیکنم,
فکربیماری من خیلی قدرتمندتراست واجازه کاردرست ومشارکت کردن را به من نمیدهد.
اگراقرارهایم طبق روال گذشته ,الگوبرداری است,اقراربایدبه موقع باشد.وگرنه جواب نمیدهد
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر9 ، حـمـیـد ، ناظر14
#5
در محکمه وجدان نمیشه ناصادقی کرد
خیر.
یک دوره از زندگی من از کودکی تا جوانی در ناآگاهی سپری شد و بر اثر عدم آگاهی در ایام جوانی با مصرف موادمخدر وارد مرحله ای از زندگی شدم که شباهت زیادی داشتم با فرد مریضی که بر اثر یک سانحه به کما رفته است

بعد از چند سالی که در کمای اعتیاد بودم لطف خدا بود که با پیام انجمن بهوش آمدم و یک دهه از زندگیم بر اثر ناصادقی و خودفریبی در توهم بهبودی طی شد حال با چهار دهه و اندی سال که زندگی من با ناآگاهی و ناصادقی طی شده صادق بودن برام یه کم سخته، ترس مانع از اعتماد کردن میشه، غرور اجازه شکستن رو نمیده و خودخواهی منو در لذت جویی غرق میکنه.

با تمرین اصل صداقت با اقرار به معتاد بودن بمرور یاد میگیرم در تمام قسمتهای زندگی صداقت رو در جای خود به مرحله عمل در بیاورم تا تبدیل به حماقت  نشه.
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر9 ، حـمـیـد ، ناظر14
#6
امروز بنا را بر این گذاشته ام که قبل از اینکه وسوسه ای در درون من شکل گیرد و یا عملی را از روی اعتیاد وافکار معتاد گونه از خود بروز دهم با راهنما و اگر در دسترس نباشد با دوستان بهبوددی در میان گذشته و راهکار مناسب را اخذ نمایم حتی هنگامی که می گویم این مساله زیا د قابل توجه نیست دقیقا اصل روحانی روشن بینی صداقت تمایل پذسش و فروتنی را کار زده ام برای رهایی از وسوسه باید به تمریم اصول روحانی قدم یک بپردازم و با اقرار از وسوسه و رفتار از روی اجبار رها گردم .
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر2 ، ناظر9 ، hesam.jv60 ، حـمـیـد ، ناظر14
#7
بستگی ب ماندگاری وسوسه دارد...هرگاه وسوسه را پنهان کنم..و خود فریبی ام احساس توانایی در کنترل وسوسه را بمن میدهد...پایان وسوسه را طبق خیالات و تصورات باطلم فرض میکنم و حالت اجبار بیهوشم میکند و ذهن بیمارم وسوسه را تبدیل ب رفتار میکند..چ مصرف مواد چ مصرف نواقص شخصیتی و عادتهای رفتاری...اما اگر در زمان شکل گیری وسوسه از آن اقرار کنم ...قدرت وسوسه را در ذهنم خاموش میکنم..و صدای نیروی برترم میشود حائل بین من و لغزشهای رفتاری ام
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر9 ، hesam.jv60 ، حـمـیـد ، ناظر14
#8
با سلام....
صادقانه بگویم سعی خودمو کردم!!!!!
این سوال میخواهد به من نشان دهد که من چقدر با خودم صادقم و در مقابل اعتیادم تسلیم وار عمل میکنم؟؟؟
اولین اصل صداقت با خود به من میگوید اگر فکری داری باید آنرا قبل از هر اقدامی اقرا کنی چون وسوسه یک فکر است که بعدا به عمل در میاید.
اگر فکری داریم و احساس میکنیم دارین انرژی از دست میدهیم و دچار خود مشغولی شدیم یا فکری داریم که باعث تمایل به استفاده از رفتار ناسالم در ما بوجود آورده را باید به مشارکت بگذاریم و وقتی در میان نمیگذاریم یعنی راه را برای بیماری باز گذاشتیم.
در متن سوال منظور از جمله(هر زمان) میخواهد به من بگوید همه افکار را به مشارکت بگذار و انتخابی عمل نکن.
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر9 ، hesam.jv60 ، حـمـیـد ، ناظر14
#9
سلام
پس از کارکرد قدم ها متوجه شدم که هر زمان چیزی را پنهان کنم و یا فکر کنم که خودم میدانم به بن بست بهبودی برخوردم.من باید وسوسه خود را با راهنما و یک دوست بهبودی در میان بگذارم و گرنه این علامت زندگی من راتحت تاثیر بیماری قرار می دهد و باعث شکست من می شود.
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر9 ، hesam.jv60 ، حـمـیـد ، ناظر14 ، ناظر20
#10
با سلام
فکر مصرف به همان اندازه خطرناک است که من از روی نواقصم یک کار اشتباه را انجام می دهم .درساختار بیماری من افکار من تبدیل به عملکرد من می شود وچون یک حالت اجبار در من وجود دارد که نمی توانم جلوی برخی از کارها رابگیرم ، اگرمیل به مصرف را درخود نگه داشته باشم فکرمن بهترین دلایل را برای انجام آن در این مدت جورکرده ومرا مجبور به مصرف می کند و یا اعمال اشتباه خود را تکرار می کنم به همین خاطر من باید درمورد افکار واعمال خودم با راهنما ویا باکس دیگری مشارکت بکنم ووقتی در مورد آن فکر مشارکت می کنم بعد از هر مشارکت قدرت از  آن کم می شود تا ازبین می رود وبالعکس هروقت فکری را در خود نگه می دارم در هر بار قدرت آن بیشتر می شود تا اینکه اجبار به عمل به آن فکر شوم. Heart
پاسخ
 سپاس شده توسط hesam.jv60 ، ناظر9 ، حـمـیـد ، ناظر14
#11
سلام

تمام سعی من این است که تجربه تلخ گذشته را نداشته باشم وعمل از روی بیماری را برای خودم میسر ننمایم.من سعی می کنم که با راهنما همیشه در تماس باشم ودر صورت در دسترس نبودن راهنما من با یک عضو قابل اعتماد می توانم احساس وافکار بیماری ام را انتقال دهم .
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر10 ، حـمـیـد ، ناظر14 ، ناظر20
#12
به نظر من این سوال می خواهد اهمیت صداقت با خودم را به من گوش زد کند و این صداقت تنها وقتی برایم کاربرد دارد که به یکی که به او اعتماد دارم اقرار کنم در این زمان صداقت با خودم را به اجرا گذاشته ام و این یعنی قدم پنجم و حضور خداوند در این هنگام به من ناخودآگاه کمک می شود و من از هر وسوسه ایی چه مصرف مواد مخدر باشد و یا هر عملی از روی اعتیاد رها شده و به کمک نور الهی روشن بین می شوم و من بارها این تجربه را داشته ام و برایم اتفاق افتاده تنها شرط آن انجام صادقانه این اقرار است
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر10 ، حـمـیـد ، ناظر14
#13
سوال 53 :  آيا هر زمان كه فكر مصرف يا عمل از روي اعتياد به من دست داده آنرا با راهنمايم يا كس ديگري درميان گذاشته ام؟(قدم۱)
هرگاه با مشت بسته به پیش راهنما بری ، با مشت بسته برمیگردی.
صداقت ؛یعنی خودم را گول نزنم ، 
یعنی آنچـه را که هسـت ، نیسـت نپنـدارم .
صداقت یعنی بدانم با خودم چند به چند هستم .
امروز من لازمه از ینفر دیگر که تجربه اش از من بیشتر هست یه رهنمـودی بگیرم ،یا راهنمایا هردوست دیگر، مهم اینه که من باخودم و آن شخص صادق باشم ،تا نمیـرم.
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر14 ، ناظر20
#14
اقراربهترین پادزهرافکارمن است من درمقابل وسوسه قدرتی ازخودندارم چون عاجزم احساس قدرت کاذب وحس توانایی وتک روی باعث لغزش خیلیهاشده هنگام وسوسه بهترین راه اقراردرلحظه صادقانه وبدون تامل است این کارباعث پیداشدن حق انتخواب میشه وافکارمن راازاجباربه انجام رهایی میبخشه
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر14 ، ناظر20
#15
سلام
 بله قطعا این یکی از اصول بهبودی من است که باید آن را حتما به اجرا در اورم.زمانی که وسوسه می شوم یا عملی را از روی احساس می خواهم انجام بدهم باید ان را با راهنما یا یک عضو دیگر در جریان ومشارکت بگذارم.
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر14 ، ناظر20
#16
سوال 53 ـ   آيا هر زمان كه فكر مصرف يا عمل از روي اعتياد به من دست داده آنرا با راهنمايم يا كس ديگري در ميان گذاشته ام ؟
 
در بعضی موارد بله . در بعضی موارد خیر
من بارها از این نقطه آسیب های وحشتناکی دیده ام و بخاطر انحراف فکری یا بهانه ودستآویزهایی که ذهن بیمارم به من القاء کرده نتوانستم با صداقت کامل صحبت کنم و دچار دردهای زیادی شده ام مثلاً وقتی چند بار با راهنمایم تماس میگیرم جواب  نمی دهد میگویم نکند دوست ندارد به من کمک کند این انحراف فکری من است . یا اینکه این مشکل را بارها پرسیده ام و جوابش را میدانم دیگر نیاز به سوال مجدد نیست این بهانه و ستاویزهایی است که بیماری میخواهد از این نقطه به من ضربه بزند . من معتاد همیشه عاشق کارهای پنهانیم و همیشه میخواهم به تنهایی و یواشکی رفتارهای اشتباهم را تکرار کنم . امروز میدانم مبنای بهبودیم صداقت است . اول صداقت با خودم و بعد با راهنمایم تا اولین و مهمترین قدم را برای بهبودیم بردارم که غیر از این برای من بهبودی ای در کار نیست .

HH
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر10 ، ناظر14
#17
وسوسه هادرذهن بسته رشدمیکنند
وتنهاراه رهایی ازوسوسه اقراردرلحظه 
میباشدبمجرداقرارکردن وسوسه قدرتشوازدست
میده ومن حق انتخواب پیدامیکنم 
کهدمعنی ان رهاییست
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر10 ، ناظر14 ، ناظر20
#18
سلام
ما مى پذیریم که اعمال خودمان باعث به وجود آمدن دید و طرز تلقى منفى ما بوده است. قدم نهم به ما در مورد احساس گناهى که نسبت به خود داریم و به دیگران در مورد احساس خشمى که نسبت به ما دارند کمک مى کند. گاهى اوقات تنها جبران خسارتى که مى توانیم انجام دهیم، این است که پاك بمانیم. ما آن را به خودمان و عزیزانمان مدیونیم. ما دیگر به خاطر مصرفمان باعث آلودگى اجتماع خود نمى شویم. گاه تنها راه جبران خسارت، خدمت به جامعه است. ما اکنون درحال کمک به خود و سایر معتادان در مسیر بهبودى هستیم و این تلافى بزرگى در حق کل جامعه است.


*کتاب پایه*
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر10 ، Mehran270 ، حـمـیـد
#19
 سلام
 بله من این اشتباه که وسوسه را درون افکار خودم نگه دارم و خودم  را دوباره در خطر لغزش مواد مخدر قرار نمی دهم‌. من نباید   کنج انزوا را انتخاب نمایم. من باید از تجربیات تلخ گذشته استفاده  نمایم کمک کردن به خودم از مشارکت کردن با راهنما شروع می گردد.
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر10 ، ناظر14 ، ناظر20 ، حـمـیـد ، ناظر۳
#20
حدالعقل درموردموادووسوسه های موادیاالکل بدون تامل سریعاوسوسمواقرارکردم یاخودموب نزدیک ترین جلسه رسوندم واقرارکردم یاحتمادرکناراعضاقرارگرفتم ووسوسمواقرارکردم صداقت پادزه افکاربیمارماست
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر10 ، ناظر14 ، ناظر20 ، حـمـیـد ، ناظر۳
#21
بله پنهان نکردن وسوسه سرپوش نگزاشتن واقرارصادقانه راهی برای رهایی ازوسوسه است
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر9 ، ناظر۴ ، ناظر14 ، ناظر20 ، ناظر۱۶ ، حـمـیـد ، ناظر۳
#22
(۱۳۹۸/۱۰/۲۲، ۱۰:۲۰ عصر)admin.a نوشته است: سوال 53 :  آيا هر زمان كه فكر مصرف يا عمل از روي اعتياد به من دست داده آنرا با راهنمايم يا كس ديگري در

ميان گذاشته ام؟
خیر به طور کامل نتوانسته ام در مورد این نقصها صحبت کنم ولی گاهی موارد را با کسی که اطمینان میکنم درمیان گذاشته ودائم ترس از قضاوت وسوء استفاده از طرف مقابل همراهیم میکند در این مورد نیاز به راهنمایی دارم
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر۱۶ ، ناظر9 ، حـمـیـد ، ناظر۳ ، ناظر14
#23
درود

آيا هر زمان كه فكر مصرف يا عمل از روي اعتياد به من دست داده آنرا با راهنمايم يا كس ديگري درميان گذاشته ام؟

بله
 افکار بیمار گونه باید با رهنما و با یک دوست همدرد دیگر به مشارکت بگذارم ونباید این افکارم  بگذارم به رفتار تبدیل کنم برای این که مصرف مواد مخدر من از این نوع رفتار شروع شده است. 
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر۳ ، ناظر14 ، ناظر9 ، ناظر20


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان