امتیاز موضوع:
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سوال 13 :آیا در بهبودی زمانهایی بوده که احساس کنم که اراده و زندگیم را به دست خود گرف
#1
سوال 13 :آیا در بهبودی زمانهایی بوده که احساس کنم که اراده و زندگیم را به دست خود گرفته ام ؟ چه چیز باعث هشدار به من شد ؟ چه اقدامی کردم تا خود را به قدم سوم دوباره متعهد کنم ؟ 
پاسخ
#2
بله وقتی در جلسات شرکت نمیکنم و با راهنمام تماس نمیگیرم و بهبودی را فراموش میکنم و میرم دنبال کار و کاسبی و ...قدمها را کار نمیکنم و توهم بهبودی میزنم و میگم تو قدمها را کار کردی و دیگه نیاز نداری مرورش کنی و دیگه تو انجمن خدمت نمیگیرم و خود را بالاتر از دیگر معتادان میدانم همه این ها یعنی اراده و زندگیم را به دست خودم گرفتم

حال خرابی و احساس پوچی کردن و پرخاشگری و عصبانیت بهم هشدار میده دارم جاده خاکی میرم و دوباره برمیگردم به جلسات و تسلیم میشم
پاسخ
#3
هر موقع ترسیدم و حرکت نکردم مواقعی که ناامید می شوم وقتی در کینه و رنجش غوطه ور هستم و و رفکر انتقام به سر می برم وقتی که فکر فرار دارم وقتی در روابطم دچار وابستگی می شوم وقتی که اسیر خودمحوری می شوم زمانیکه به رهنمودهای راهنما بی توجهی می کنم -
هشدارها : دردها و رنج ها و محرومیت هایم
پیام ها و صحبت های راهنمایم مشارکت بقیه و تجربه درداور انها رهجوها و رفتار انها نشریات و الهامات درونی و بیسرونی
اقداماتم : اقرار ومشارکت صادقانه
تجیدی پیمان با راهنما و نیروی برتر دعا کردن تراز نامه گرفتن تمرین اصول روحانی قدم ها خدمت کردن سرویس به تازه وارد تسلیم شدن و خارج شدن از مسیر خودمحوری و لذت طلبی لذت بهبودی را به لذت انی نفروختن
پیام سوال : در مسیر فرایند بهبودی بارها از روی بیماری اعتیاد عمل می کنیم و مسائل را تحت اراده شخصی در دست می گیریم که در این مواقع باید هشدارها اعم از پیام های بیرونی و صحبت های راهنما را نادیده نگیریم و یک بار دیگر با اقرارصادقانه و تسلیم شدن از سر راه خداوند کنار برویم تا در مسیر اراده خداوند قرار گیریم
البته باید متوجه باشیم گاهی این اتفاق به ظرافت و اهستگی رخ می دهد و ما متوجه ان نیستیم ولی همیشه راهنما و اطرافیان ان را می بینند 
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر11 ، ssaeedg ، محمدمهدی ۱۲ ، حـمـیـد ، ناظر9 ، alireza1444 ، amin544
#4
بله . اوج خودمحوری هستم من
پاسخ
#5
بله، زمان‌هایی که سعی می‌کنم اراده‌ي شخصی‌ام را به جای مشورت و نظرخواهی در زندگی اعمال کنم یا بر روی چیزی پافشاری و اصرار دارم.
اقدامی که لازم است برای تعهد قدم سوم: اعلام عجز و ناتوانی، کمک خواستن از خداوند و امور را به او سپردن، شناختن اراده‌ي شخصی و اراده‌ي سازنده (خداوند) و منطبق کردن اراده‌ي خود با اراده‌ي خداوند.
هرگاه ترس از سپردن اراده و زندگی به خداوند به سراغمان می‌آید نزدیک‌ترین ابزار به ما استفاده از اراده‌ي شخصی است که در نتیجه موجب می‌شود دچار احساس بد و سردرگمی شویم پس نیاز است تا قسمت دوم و سوم سوال  را به اجرا بگذاریم.
پاسخ
#6
بله.
زمانیکه از جمع بهبودی جدا هستم و هیچ ارتباطی ندارم دقیقا در مرکز این جهان قرار دارم و با خودرایی سعی بر برآورده کردن خواسته های نفسانی ام هستم.
زمانیکه با غرور زندگی می کنم.
و زمانیکه ترس به من غالب میشه و قدرت انجام کارهای مثبت رو ازم میگیره  و سماجت استفاده از نواقص رو بهم میده.
و زمانیکه تمرد می کنم از انجام مسئولیت های فردی و اجتماعی که نسبت به آنها مسئولم.

همه ی این موارد که گفتم باعث شد تا رنجشهام روی هم انباشته شدند و ترس مانع از اقرار و اصلاحم شد و اهداف معنوی را بیخیال شدم و چسبیدم به اهداف مادی و نفسانی که منجر به لغزشم شد و در تایم نه سال پاکی اجبار به مصرف قرص پیدا کردم.

بعد از این اتفاق غرور اجازه نمیداد اقرار کنم و زمانی که شکست خوردم بخصوص در روابطم، این شکست هشداری بود که باعث شد به جلسات برگردم و با تمرین اصول قدم یک و دو خودم را به قدم سوم متعهد کنم.
پاسخ
#7
بله زمانهایی که سعی می کنم اراده ی شخصی ام را به جای مشورت و نظر خواهی در زندگی اعمال کنم یا بر روزی چیزی پا فشاری و اصرار دارم اقدامی که لازم ایت برای تعهد قدم سوم :
اعلام عجز و ناتوانی کمک خواستناز خداوند وامور را به او سپردن شناختنارادیه شخصی وارادیهسازنده و منطبق کردناردایه خود با ارادی خداوند
هر گاه ترس از سپردن ارداهو زندگی بهخداوند به سراعمان می اید نزدیک ترین ابزار به ما استفاده از ارایه شخصی اسیت که در نتیتجه موجب می شود دچجار احساس بد و سردرگمی شویم پس نیاز ایست تا قسمتدومو سوم سوال را به اجرا بگذارم
پاسخ
#8
درقدم یک اقرارکردم که عاجزم ولی دربرابرافکارمخربم تسلیم میشوم وفکرمیکنم مهمتری چیریحکه من امیر به لغزش سوق میده همین افکارغلتم است که مرا به ناکجا ابامیبرد
پاسخ
#9
با سلام....
قسمت اول سوال:بله
وقتی در بیماری اعتیاد بسر میبرم حتما اراده خودم برایم کار میکند و توجهی به هشدارها ندارم.
مثلا زمانیکه امنیتهایم برقرار است ، جاییکه پافشاری روی اعتقاداتم میکنم ، وقتی یا در گذشته یا در آینده هستم ، جاییکه میدانم مشورت کردن درست است ولی مشورت نمیکنم ، وقتیکه از ارتباطات سالم فاصله میگیرم و تماسهایم با راهنما کم میشود یا جلسه قدم را یک خط درمیان میروم علائم هشدار دهنده پیدایشان میشوند مثلا دوربینهایم روشن میشود ، کم تحمل میشوم ، خودخواه و خودمحور میشوم و خود راهنما میشوم.

خدا نکند در یک تصمیم بدون مشورت موفق شوم (یابو را سوار میشوم)
در NA شاید کسی نتواند به خودش کمک کند ولی آیا میتواند به من کمک کند؟ پاسخ بله است.
در این سوال تعهد به بهبودی معنا پیدا میکند یعنی هر کجا اعتیاد و اراده شخصی ما را از مسیر دور کرد تعهد میتواند ما را در مسیر سالم قرار دهد.
یکی از چیزهایی که باعث هشدار به من میشود زمان است یعنی متوجه میشوم به اندازه زمانی که صرف کردم رشد نکرده ام در واقع کسانیکه مشورت میکنند از زمان سریعتر حرکت میکنند و کمتر درجا میزنند.
اقرا ، باز کردن دریچه افکار ، دیدن نقش خود ، بالا بردن سطح آگاهی خود از اراده شخصی از اقداماتی هستند که میتوانم انجام دهم.
پاسخ
#10
بله
زمانی که اراده من با اراده خداوند درگیر می شود و خواهان این هستیم که اراده شخصی غلبه کند حالمان بد می شود که در واقع نشان دهنده عمل کردن به اراده خودمان است.
راه علاج دعا کردن است و با اصول برنامه جلو رفتن
پاسخ
 سپاس شده توسط محمدمهدی ۱۲ ، حـمـیـد ، ناظر9 ، alireza1444
#11
بله –اتفاق افتاده ولی یادآوری تجربیات تلخ گذشته وباوراینکه برای پیشرفت دربهبودی به نیرویی برترازخودنیازدارم پس از دعاودرخواست کمک کردن ازخداوندمشکلم راباراهنمایم درمیان گذاشته وبااستفاده ارتجربیات راهنماوبا کمک گرفتن ازدوستان بهبودی سعی درحل این مشکلاتم نمودم
پاسخ
#12
سلام
بله من همیشه عادت دارم خودم همه اختیارات دستم بگیرم و فکر کنم خودم بهتر عمل میکنم.جنگ درونی دارم و برای اثبات این اراده به هر روشی عمل می کنم و باعث می شود تا در زندگی ام دچار خسارت شود.ان موقع است که متوجه می شوم باید صبر کنم.
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر9 ، حـمـیـد
#13
بله...هشدارهامعمولادردآورهستند... زمانی که بامرضم زندگی کنم ودچاراستفاده ازنواقصم بشم مثل شهوترانی لذت طلبی خودمحوری ترس احساس دانایی وتوانایی جاهایی که ازکارمن همه عصبانی وناراحت هستندجاهایی که از اراده شخصی استفاده کرده وخسارت میزنم وجاهایی که پای مادیات درمیان بوده زمانی که قانون را رعایت نمیکنم وقتی که از جلسات خدمت تماس باراهنما وکارکردن قدمها دورمیشم وقتی که خشمگین وعصبانی میشم زمانیکه خسارت میزنم وبه حقوق دیگران تجاوز میکنم وقتی که در انکارهستم ودریچه افکارم بسته میشه وقتی اراده زندگیموبدست میگیرم اگه موفق بشم وجدان دردمیگیرم وزمانیکه موفق نمیشم ازناکامی وشکسته شدن غرورم دردم میگیره..بااقرارقدم یک وپذیرش اصول روحانی صداقت تسلیم وفروتنی وپذیرش دنبال راه درست گشتن وبامشورت کردن قدم دو وپیداکردن وشناسایی توجیه وبهانه هاوبرداشتن آنهاومجددابه قدم سوم برگشتن وگرفتن تصمیم برای سپردن اراده وزندگیمان بخداوند.... دربهبودی بایدوجدانمان رشدکرده وشکوفا شود?
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر9 ، حـمـیـد
#14
هروقت بهم میریزم وزندگی پرازنواقص
خشم ودروغ عصبانیت وتک روی میشود
وهرگاهغیرقابل اداره بودن توزندگیمومیبینم
روابطموخراب میکنم
ازنواقص بجای اصول استفاده میکنم
خوشحالیم احساس ارامشم ازدست میره
بازمیرم توانزواودراین مواقع میفهمم اراده
زندگیم راخودم بدست گرفتم وبازتک روی کرده ام
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد
#15
سلام

مواقعی که نمی خواهم جلسه بروم و دنبال بهانه می گردم که تو جیه نمایم- وقتی که احساس ناخوشایند و یا ترس به سراغم می آید دوباره به جلسات وصل می شوم.
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد
#16
بله مواقعی که از پذیرش خواست خداوند سرباز می زنم و سر جنگ با خدا پیدا می کنم چون شرایط بر وفق مرادم من پیش نمی روند، مواقعی که می خوام نقش خدا را در زندگی خودم و دیگران بازی کنم،مواقعی که خود خواهی می کنم و تنها رضایت خودم برایم مهم است و نه رضایت و منافع دیگران، مواقعی که از روی نواقصم مثل تنبلی و بی مسؤلیتی عمل می کنم و یا راحت طلبی می کنم ، مواقعی که تراز نمی گیرم و اقرار صادقانه ندارم و دعا نکرده و رابطه ام با نیروی برترم قطع می شود در این مواقع اغلب ترس هایم بالا می زند و کینه و رنجش به سراغم آمده و ناراضی و ناسپاس می شوم و اقدامی که می کنم می نویسم و صادقانه اقرار می کنم و دعا کرده و زانو می زنم و در خواست کمک می کنم
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد
#17
بله دوری ازجلسات واصول روحانی خودخواهی کردن تماس نداشتن باراهنماکارنکردن قدم وبرگشت بروال زندگی گذشته وعمل ازروی وسوسه دراین جورمواقعاشفتگی زندگی جنگ درونی خراب کردن موقعیتهاوروابط وهشداردوستان باعث برگشت مجددب اصول برنامه شد
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان