سوال 21 : آیا به خاطر تغییراتی که در اعتقاداتم در مورد ماهیت نیروی برتر رخ می دهد ،

[admin.a]

سوال 21 :   آیا به خاطر تغییراتی که در اعتقاداتم در مورد ماهیت نیروی برتر رخ می دهد ، با خود در حال کشمکش هستم ؟ 

[sepher1877]

بله در حال کشمکش با خودم هستم وعقیده دارم نیروی برتر باید در خدمت من باشه و من را به خواسته هام برسونه و تو شرایط سخت ازم محافظت کنه و جاهایی هم که میخام از هوای نفسم پیروی کنم و لذت جویی کنم فراموشش میکنم دلیلش هم اینه که من هنوز معنی تسلیم را نفهمیدم و اینجا هم میخام زرنگی کنم که اگه به نفع من کار کرد عقیده دارم خوبه و هر جا به ضررم خواست تمام بشه اعتقادم را از دست میدم

[shapor z]

بله گاهی در اوج پرورش رابطه با خداوند هستم و او را مهربانترین موجود درک می کنم که به یک باره اتفاق طبیعی مثل سیل – زلزله و سونامی و مرگ تعدادی ادم – یا ظلم یک انسان به انسان دیگر و غیره را می بینم و سکوت خداوند را می بینم به عدالت و مهربانی او شک می کنم  یا مثلا اگر جهنم وجود ندارد پس این همه فلسفه و مذاهب و مکاتب چه می گویند و البته اکثر مواقع سهم من فرار است و به کشمکش های درونی خود پناه می برم
پیام سوال این است : ما در مسیر فرایند بهبودی به بلوغی از درک خود به خداوند می رسیم که به ما ارامش می دهد و با انس می گیریم و دائما در حال ارتباط روحانی با او هستیم و به او اعتماد می کنیم و به او خوشبین هستیم و او را احساس می مکنیم و نسبت به مهربانی و لطف او شکرگزار هستیم و حال خوبی را می گذرانیم که ناگهان به یک باره اتفاقی می افتد که کل اعتقادات ما را نسبت به او چالش می کشد و یا کلا ما را نسبت به وجود این نیرو دو دل و مشکوک می سازد – مثل مرگ عزیزان – از دست دادن مادیات و موقعیت های شغلی – از دست دادن چیزی یا کسی که به ان وابسته ایم –بی عدالتی در حق خودمان یا دیگران یا یکسری اتفاقات که ما از درک ان عاجزیم (فلج بودن کسی و یا مرگ فجیع کسی ) در این مواقع ما به صورت طبیعی و از روی غریزه کنار می کشیم و دلسرد می شویم اما در این مواقع باید بدانیم بیشتر از پیش به این نیرو نیاز داریم و باید با او صحبت کنم و از او درخواست کنم که اگر امکان درک دلیل ان برایم وجود ندارد حداقل قدرت پذیرش ان را به من بدهد در این مواقع من باید بدانم درک من در استانه تغییرات اساسی قرار دارد و نباید فرار کنم بلکه به او نزدیک شوم 

[Essi.toobchi]

بله:قسمتی ازاعتقادات من نسبت به نیروی برترنتیجه حس درونی وعملکرد بیرونی من است که هردو آنها بعضی مواقع حاصل باورها وافکاربیمارگونه من است وبعضی مواقع حاصل باورهای مثبت ورهنمودهای برنامه می باشند وهمیشه شخصیت بیماری من باشخصیت درحال بهبودیم درحال
کشمکش هستند.

گاهی اوقات اگرخواست خداوند نتیجه دلخواه من باشد اورادوست دارم وعاشقش می دانم ولی وقتی شرایط بروفق مراد من نباشد خودم راتنها ودور ازاو می دانم.پس نیازدارم همیشه بایک نفرمشورت کنم تابتوانم بانیروی برترم رابطه برقرارکنم.

[Essi.toobchi]

بله.
تا وقتیکه خواست خدا با خواست من هماهنگ باشه و همه چیز بر وفق مرادم باشه آرامش هست.
ولی اگه بر خلاف انتظارم اتفاقاتی تو زندگیم رخ بده که خواست من نیست ایمان نو یافته من تضعیف میشه و بین نیروهای مثبت و منفی وجودم کشمکش ایجاد میشه.
و در این مواقع به هر طریقی که شده باید وصل بشم تا مفهوم دعای آرامش رو متوجه بشم.

[sepher1877]

باید به موازات تغییر اگاهی ام نسبت به نیروی برتر رشد و ارتقاء یابد تا در شرایط تغییر نسبتبهنروی برتر دچار دو گانگی وجنگ درونی نشوم هر گاه باورهای قدیمی و باورهای امروز را مقایسه می کنم درجار کشمکش می شود و گاهی بهخنودم می گو.یم اگر عاشق و مهربان است چرا کمکم نمی کند و فراموش می کنم که امروز چقدر به من کمک کرده گاهی هم درد می کشم و به نتیجه می رسم و متوجه می شوم که ایمانیم بیشتر شده

[Essi.toobchi]

نظام اعتقادی ما در گذشته 
بنحوی تعریف شده بود که 
کلیه مصائب را بازتابی از 
سوی خداوند می پنداشتیم
و آنرا تاوان اشتباهاتمان 
می پنداشتیم.

[ahmad13]

اگر دیدی چیز ی خو استی نشد هر ان چه هست بخو ا ه با ید برا ی خو دت این کلمه را تکر ار کنی همینه که هست

[ssaeedg]

این تغییرات موجب رشد ما خواهد شد و همیشه باید دست کمک بسوی نیروی برتر دراز کنیم :
خداوندا پذیرش اتفاق های ناگوار را به ما بده اگر امکان درک دلیل آن اتفاق وجود ندارد.
سهم خودم رو انجام میدم و می نشینم یه گوشه
بلوغ در درک خود از خداوند موجب صلح و آرامش می شود (پذیرش)

[بَرمک]

با سلام....
یکی از کشمکشها وعده های تو خالی بود که در مورد نیروی برتر به من دادند وقتی آمدم جلوتر و دیدم آن وعده ها محقق نشد با خودم و خداوند وارد جنگ شدم خودم را با دیگران مقایسه میکردم و به عدالت خداوند شک میکردم.گاهی اوقات بحران و کمبود رابطه مستقیم با شرایط مملکت دارد و ربطی به نیروی برتر یا اعتیاد من ندارد.
بیاییم کارهایی که خداوند برایمان نکرده را ببینیم و کارهایی که برایمان کرده را هم ببینیم من اگر خیلی آدم موفقی نیستم ولی از خیلی ها جلوتر و موفق تر هستم.
در هر شرایط و هر برهه از زمان چه بخواهم چه نخواهم گاهی با ماهیت نیروی برتر به مشگل میخورم مشگل ماهیت نیروی برتر نیست مشگل درک من در آن شرایط از نیروی برتر است من نمیتوانم مسائل و مشکلاتم را تجزیه و تحلیل کنم وگرنه ماهیت نیروی برتر همیشه خیرخواه من است همیشه با صلح است.
یک دسته اعتقاداتی ست که از گذشته هنوز در من کار میکند وقتی همه چیز خوب است منهم با نیروی برتر خوبم وقتی اوضاع وفق مرادم نیست فکر میکنم دارد مجازاتم میکند گاهی فکر میکنم چون پاکم و درست زندگی میکنم نباید اتفاق بدی برایم بیافتد در کل وقتی با اراده شخصی زندگی میکنم با ماهیت همه چیز به کشمکش میافتم.

[kakam04]

بله-زیرادرزمان مصرف بامقصرکردن دیگران وحتی خدابرای اعتیادم باابرازتاسف برای خودم واینکه بایدتاآخرعمرمصرف کنم وراه دیگری ندارم زندگی می کردم ولی بعدازپیوستن به انجمن فهمیدم که می شودزندگی بدون موادراتجربه کردوبرای این زندگی بایدتوهمات راکنارگذاشته وبایدبا واقعیات زندگی روبروشوم وبه همین خاطرتغییر دادن عادتها واعتقادات گذشته مشکل است وبه صبر وتمرین احتیاج داردولی من به این تغییرات احتیاج دارم

[Mehran270]

بهرحال باورواعتقادامروزمن برای فردانیست
باورپنج سال قبل هم برای امروزاعتقاداتم
دستخوش تغییرات دایمی ومتفاوت است
گاهی باورهاواعتقادات جدیدراراحت
میپزیرم گاهی هم اصلانمیپذیرم ویا
درحال جنگ بااعتقادات جدیدهستم

[Mehran270]

هرگاه که دچارافت احساسی یاشرایط ناجورباشم ودنیابرام تنگ بشه بله باخودم میرم توکشمکش 
باورهاواعتقاداتم دچارچالش میشه خوددرگیرمیشم ولی عمومانه ارومم وپذیرای تغییرباورهای قبل باباورهای جدیددرموردنیروی برترهستم درضمن من زیادکاری باماهیت نیروی برترندارم مهم بودنشه وکاری که برای من توزندگیم میکنه

[hosseinheydari84]

سوال 21  ـ  آیا به خاطر تغییراتی که در اعتقاداتم در مورد ماهیت نیروی برتر رخ می دهد ، با خود در حال کشمکش هستم ؟ توضیح دهید .

خیر ، دلیل اصلی نبود کشمکش یا نداشتن جنگ درونی با او ، تغییر الگوها و باورهای پوچ و اشتباه گذشته‌ام بوده است .

من او را قانونگذار جهان هستی می‌دانم درست است که او مراقب من است و همیشه در حال پشتیبانی از من می‌باشد . ولی این را دانسته‌ام نفر اولی که باید از من مراقبت ویژه داشته باشد خودم هستم .

او در حال دادن دانش و آگاهی از طریق این اصول ساده و مشورت گرفتن از راهنما ، گوش دادن فعال در جلسات و کمک گرفتن از اهل به من می‌باشد . ولی من باید در این راستا حرکت کنم تا اتفاقات خوب در زندگیم بیفتد .

کشمکش هم وجود داشته باشد با خودم بوده و دلیلش ، عمل نکردن به رهنمودهایی است که طریق اصول و پیام‌های اعضا به من رسیده است همین و بس

در آخر هم بگویم اتفاقات طبیعی مثل مرگ عزیزان جزئی از مسیر این زندگیست و از دست دادن‌های دنیوی مثل پول ، شخصیت و غیره هم از عملکرد ناصحیح من می‌باشد .

پذیرفتم دلیل تمام اتفاقات زندگی یا جزئی‌است از همین چرخه زندگی یا از عملکرد من

HH