امتیاز موضوع:
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سوال 34 : آیا در بهبودی خود بر علیه خود می جنگم ، فکر می کنم چه اتفاقی بیفتد اگر تما
#1
سوال 34 :  آیا در بهبودی خود بر علیه خود می جنگم ، فکر می کنم چه اتفاقی بیفتد اگر تمایل پیدا کنم که بگذارم بهبودی بر آن قسمت از زندگیم مستولی شود ؟
پاسخ
#2
زمانی که میجنگم یعنی دربهبودی نیستم...بله معمولا برعلیه تغییرکردن میجنگم.زمانیکه نمیخوام تغییرکنم ومیخوام ازابزاروافکارگذشته استفاده کنم نمیخوام بپذیرم نمیخوام تسلیم باشم واززیرچترعجزم خارج میشم زمانیکه نمیخوام بامشکلاتم رودرروبشم ونتیجه کارهاموبپذیرم جاهایی که برعلیه اصول ومخالف اون حرکت میکنم وقتی بدنبال چراهامیرم وکنترل وقضاوت وسرزنش میکنم وقتی که به وظایفم عمل نمیکنم وباخودخواهی وخودمحوری زندگی میکنم وقتی بیکاروبی پول میشم وباری به هرجهت زندگی میکنم زمانیکه دچارخشم شهوت حسادت غیبت طمع وتنبلی میشم جاهایی که بدون مشورت خودم تصمیم میگیرم وخودم عمل میکنم زمانیکه نمیتونم واقعیت موجود روبپذیرم وازفروتنی خارج میشم جاهایی که اقرارمیکنم اگراینجا دربهبودی بودم بهتربود زمانیکه دست ازتوقع برداریم وبااصول زندگی کنیم بهبودی برزندگیمان مستولی شده وآرامش پیدامیکنیم حالمان بهترمیشودواعتمادهم برقرارشده وباصداقت وروشن بینی درمسیربهبودی به پیش خواهیم رفت وکمتردچار درد ووسوسه خواهیم شد:
پاسخ
#3
 معنی سوال : تمایل ندارم چه چیزهای را بسپارم ؟ فکر می کنم اگر بسپارم چه اتفاقی می افتد ؟
گاهی با گذشته خودم کمی جنگم و نمی خواهم ان را رها کنم
با سرنوشت خانوادگی ام بهبودی اطرافیان به شکل دلخاه خودشان بعضی از نواقصم کارم و البته تنبلی هایم و طمع هایم در ان بعضی از مصرف کننده ها مخصوصا فامیل تربیت بچه ام خدمت بعضی از خدمت گذارها اعتقادات و باورهای گذشته
قسمت دوم : فکر می کنم اگر بسپارم و تسلیم شوم شکست می خورم از دست می دهم و بی هویت می شوم و یا دیگران ممکن است سواستفاده کنند
پیام سوال : وقتی همه چیز به خوبی پیش می رود و ما تسلیم هستیم و تمایل برای بهبودی نشان می دهیم قدم 3 زندگی کردن خیلی ساده است
اما وقتی در روبه روی عمل از از روی اراده شخصی قرار می گیریم و تمایل نداریم ان موضوع را به خداوند بسپاریم تمرین قدم سوم و تمایل به انجام ان است که نشان دهنده معیار بهبودی من می باشد اگر تسلیم باشم متوجه می شوم خیلی چیزها می تواند برخلاف میل من باشد  
پاسخ
#4
در بیشتر مواقع ترس باعث می‌شود که با مشکلات و زندگی‌ام وارد جنگ شوم. جنگ همان درگیری من با مسايل روزمره است که بدون حضور خداوند اتفاق می‌افتد و کسی که فکر می‌کند در این جنگ برنده است سخت در اشتباه است. زمان‌هایی که جنگ و درگیری درونی وجود دارد فکر می‌کنم که می‌توانم با اراده‌ي شخصی خود همه‌ي مسايل را به صورت خوش‌آیند برگردانم و فراموش می‌کنم که من در جنگ‌ها بازنده‌ام چه جنگ‌های خواسته و چه نخواسته، اینجاست که دعای آرامش و کمک خواستن از خداوند کاربرد دارد البته اگر تمایل داشته باشم. اگر اجازه بدهم بهبودی بر زندگی من چیره شود از جنگ درونی دست خواهم کشید و به صلح و آرامش خواهم رسید و رابطه‌هایم را حفظ خواهم کرد.

اصول روحانی یک حقیقت مسلم است و هیچ گاه قابل تغییر نیست می‌توان به آن تکیه کرد و محکم قدم برداشت.
پاسخ
#5
بله وقتی که ترس، غرور و خودخواهی به من غلبه می کنه به اسارت هوای نفس در میام و با خودم و دنیای اطرافم می جنگم تا اینکه از دست ندم آنچه که از آن من نیست یا بدون هیچ سعی و کوششی به دست بیارم آنچه را که میخوام.
و عامل تشدید کننده این تمایلات نفسانی عدم خویشتن پذیری هست.

اگه تمایل پیدا کنم که رها کنم و نجنگم و در مسیر بهبودی همگام با دوستان در حال بهبودی باشم الهامات تازه ای خواهد شد و مفهوم بهبودی برام اینطور معنا میشه بهتر از آنچه که بودی.
پاسخ
#6
اصولاً لغت جنگ  در هر موردی که باشد  ، متضاد با مفاهیم و فرهنگ بهبودیست ، جنگ با هر چیزی ،  حتی اگر آن چیز یک عامل شر و منفی باشد ،  نشانه اوج تنفر است ، و ، وقتی ما از چیزی تنفر داشته باشیم ، به این معنا می باشد که از نظر درونی با آن مورد هنوز مشکل داریم ، بطور مثال ؛ وقتی ما بگویم که از اعتیاد تنفر داریم ، بنوعی بیانگر این است که ما هنوز درگیر و دار بیماری هستیم  و با اعتیاد خود در جنگیم .
پاسخ
#7
صداقت «تغییر»
ترس، غرور 2 عامل ایجاد مخالفت ورزی میباشد..
ترازنامه: در دردهای آشنا امنیت و آرامش کاذبی وجود دارد که، موجب مخالفت و عدم تغییرپذیری میگردد..
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر10
#8
اگر چیزی برخلاف میلم باشد با آن بجنگم.

 وقتی اسیربیماری خود می شویم باهمه

 چیز می جنگیم.مثل همسر ، فرزند ، آب

 وهوا ، ملت ، دولت ، مذهب و...امادراثراین

 جنگها چیزی عایدم نمی شود وکاری

 ازدستمان ساخته نیست  ودراینجا نیازبه

 یک نیروی برتردارم تانقش خودم

 راپیداکرده ودست ازجنگ بردارم.
پاسخ
#9
سلام خدمت تمام همسفران بهبودی جنگیدن یعنی تسلیم نبودن ،یعنی عدم شناخت عجزهایم ،یعنی خودمحوری کردن وتلاش برای عوض کردن شرایط ،اطرافیان...یعنی نپذیرفتن وریشه در ترس هایم دارد ترس از دست دادن یا بدست نیاوردن ،کافی نبودن ،لذت نبردن,دیده شدن ،یا ندیده شدن ،تاییدنشدن  ،قضاوت،رد شدن ،طرد شدن .. اقرارصادقانه برای خود و ,تسلیم و پذیرش ،فروتنی اصولی هستند که اتش جنگ درونی و بیرونی مرا خاموش میکنند Heart
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ssaeedg ، علی علویان
#10
هر کجا که خشم،عصبانیت، ترس و ... هست ، خدا نیست ، قدم سه رو کار نمی کنیم، تمایل نداریم
واکسن حال بدی = دعا کردن که قبل از حال بدی خوب عمل می کند.
در همه حال و برای هر کاری دعا می کنیم تا به آرامش برسیم.
خدا را دعوت می کنیم در دردها و رنج هایمان تا کمک مان کند.
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر10
#11
با سلام....
اول اینکه من هر وقت نقطه مقابل رفتارهایم قرار میگیرم یعنی چه با اصول چه بدون اصول نتیجه دلخواه نمیگیرم شروع به جنگیدن میکنم.


کجاها میجنگم؟؟؟؟ جایکه نمیدانم آیا اصول برنام برایم کار میکند یا نه یعنی آگاهی درستی ندارم مثلا میخواهم رابطه بدردنخوری را قطع کنم ، فکر میکنم با صداقت پول کمتری بدست میاورم و چون نمیتوانم به هر قیمتی پول در بیاورم با این مسئله میجنگم ، جایکه برای حل یه مشکل باید غرورم را له کنم یا باید صبر کنم ، یا مثلا میخواهم با اصول زندگی کنم فکر میکنم یال و کوپالم را از دست میدهم و غیره

بهبودی به هر قسمت زندگیم وارد شود آن قسمت را راحت تر زندگی میکنم و دست و پای الکی نمیزنم ، رابطه هایم سالم تر و با دوام تر میشود ، ترسهایم کمتر شده و از رفتارهای بیمارگونه نجات پیدا میکنم ، با مسئولیتهایم در صلحم ، هم خودم هم دیگران در کنار هم احساس امنیت داریم و آرامشی که دنبالش بودم در زندگیم حاکم میشود. 
پاسخ
#12
جنگ ندارم ولی بعضی مواقع افکارم طریقه خاصی رادنبال می کند که برخلاف اصول روحانی برنامه می باشدومی دانم که اگر بها دهم افکارم تبدیل به وسوسه وبعدتبدیل به عمل می شودواگر بهبودی برآن قسمت اززندگیم مستولی شودنگرش من نسبت به همه قضایا عوض شده وزندگی وشخصیت من خیلی بهتر خواهد شد
پاسخ
#13
(۱۳۹۸/۱۰/۲۴، ۱۱:۲۳ عصر)admin.a نوشته است: سوال 34 :  آیا در بهبودی خود بر علیه خود می جنگم ، فکر می کنم چه اتفاقی بیفتد اگر تمایل پیدا کنم که بگذارم بهبودی بر آن قسمت از زندگیم مستولی شود ؟
ادمین عزیز ، متن سوال اشتباه نوشته شده ، آیا در بهبودی علیه چیزی میجنگم هست ... دم شما هم گرم بخاطر تلاشهاتون
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد
#14
سلام

آیا در بهبودی خود بر علیه خود می جنگم ؟، : بله معمولا بیشتر به دنبال اجرای خواست خودم هستم و وقتی که عملی نمی شود من با نیرو برتر شروع به بحث می کنم.
فکر می کنم چه اتفاقی بیفتد اگر تمایل پیدا کنم که بگذارم بهبودی بر آن قسمت از زندگیم مستولی شود ؟ معمولا بهبودی در هر قسمت از زندگی ام اگر قدرت بیشتری پیدا کند امید وپذیرش من هم در آن قسمت بیشتر می شود و من با دلگرمی بیشتری به مسیر بهبودی ادامه می دهم.
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر10 ، حـمـیـد
#15
سوال 34 :  آیا در بهبودی خود بر علیه چیزی می جنگم ، فکر می کنم چه اتفاقی بیفتد اگر تمایل پیدا کنم که بگذارم بهبودی بر آن قسمت از زندگیم مستولی شود؟(قدم۳)
متأسفانه بدلیل ایمان کافی نداشتن ،و عدم اعتماد و باور کافی هنوز در حال جنگ هستم ،اما این جنگ درونی است.
جنگ بین باورهای درست و غلط است ، جنگ بین باورهای پوسیده و قدیمی و باورهای بدست آمده در این قدم است.
اصل تمایل در اینجا یعنی دست از منم منم بردارم ، دست از اراده شخصی و خومحوری و باورهایی که چیزی جز شکست برایم نداشتن بردارم .
تمایل یعنی به اجرا درآوردن برنامه قبل از روبرو شدن با خطر ، و اینکه اجازه بدیم برنامه تأثیر خود رابگذارد .
قسمت دوم؛ کمتر درد میکشم ، دیگرمجبورنیستم حال خودمو خراب کنم ، آرامش دارم ، قدرت بیشتری برای کارهای دیگر بدست می آورم ، مجبور به درگیری و تنش با خودم و دیگران نیستم ،خسارت هام به خودم و اطرافیانم کمتر میشود، ....
 
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد
#16
بله گاهی خودازاری دارم گاهی باافکارم میجنگم
گاهی بادیگران برای تغییردادنشان بحث میکنم
بعضی وقتهاباعقایدوباورهای جدیدجنگ دارم
برای رهایی نواقص برای انجام دادن یاندادن وسوسه 
هامیجنگم درجلسات اداری برای موَضوعی پافشاری
واسراردارم.....
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان