امتیاز موضوع:
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سوال 44: آيا شرايطي وجود دارد كه فكر كنم نميتوانم در حاليكه پاك هستم با آن روبرو شوم
#1
سوال 44: آيا شرايطي وجود دارد كه فكر كنم نميتوانم در حاليكه پاك هستم با آن روبرو شوم اتفاقي كه اگر رخ

دهد آنقدر دردناك باشد كه من مجبور به مصرف باشم تا بتوانم از آن جان سالم به در ببرم؟
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، Essi.toobchi ، ssaeedg ، ناظر9 ، ناظر14
#2
روزنه بهانه اول کوچک است ولی بعد انقدر بزرگ می شود که به راحتی لغزش می کنیم .مثل اینکه من ناصادقی کنم و از کارم کم بزارم خیلی زود نواقص دیگر من به حدی فعال می شوند که درد مصرف دوباره در کنار آن کم می شود و این یعنی لغزش .

من امروز هیچ دستاویزی برای مصرف مواد مخدر ندارم و می دانم بزرگترین درد درد مصرف مواد مخدر است .
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر11 ، Essi.toobchi ، ناظر9 ، hesam.jv60 ، mehdi9666 ، ناظر10 ، ناظر14
#3
 وقتی که انبار توجیه بهانه من از گذشته خالی می شود و دستم برای نپذیرفتن بیماری به چیزی بند نیست به اینده ندیده پناه می برم مثلا:ممکن است ما فکر کنیم یک رشته از وقایع می باشند اگر اتفاق بیافتند من نمی توانم جان سالم بدر ببرم و پاک بمانم مثل ( مرگ عزیزان از دست دادن معشوقه و یا ورشکسته شدن مالی و خیانت اطرافیان ) و نقشه می کشم اگر چنین  اتفاقی بیافتد مصرف می کنم و این نقاط را برای بازگشت نگه می دارم من باید این شرایط را درک کنم و ان را بپذیرم و فقط برای امروز را زندگی کنم و این نقاط بازگشت را اشکار کنم و از ذهن خود پاک کنم 
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، Essi.toobchi ، ناظر9 ، hesam.jv60 ، mehdi9666 ، ناظر10 ، ناظر14
#4
من تحت هیچ شرایطی حاضر نیستم مصرف کنم.

 تجربه هایی که یاد گرفته و به دست آوردم این است که: پروردگار قبل از مصیبت اول توانش را می‌دهد و بعد پذیرش‌اش را و بعد انجام میشه و تمام.

 هیچ خطر یا اتفاق ناگوار و مصیبت و غیره دلیل بر مصرف نمی‌شود .

با ابزار و درکی که از کارکرد قدم به دست آورده‌ام و اصولی که یاد گرفته‌ام،و در وجودم روحم جسم و روانم ادغام شده است و خواست پروردگار در وجودم سیلان داره ،خودش در زندگی حضور دارد و باعث به وجود آمدن آرامش درونی شده است.

 حقیقت این است که واقعیت را قبول کنم و با واقعیت کنار بیایم و آن را قبول کنم حتی مرگ عزیزان یا ورشکستگی یا شکست عشقی مثلاً برای من هیچ دردی بدتر از درد خیانت نیست ولی باید در برابر همچین اتفاق هایی راهکار مورد نظر را پیدا کرده و به صورت اصولی پیش بروم.

 درد هر چقدر دردناک باشد همان قدر دردناک است ولی مصرف هم درد دیگر است که اضافه می شود و بدتر هم می کند .

پیام: خداوند هیچ مشکل و مصیبتی را به بنده اش وارد نمی‌کند مگر ابتدا قدرت و ضعف و توانش را جوری بهت بده که انگار مگس روی دوشت نشسته باشد و بعد صلاح دید پیاده می‌شود. این تجربه‌ی یکی از یاران بهبودی بود که من از مشارکت‌هایش شنیده بودم.
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، Essi.toobchi ، ناظر9 ، hesam.jv60 ، mehdi9666 ، ناظر10 ، ناظر14
#5
من تا اینجا یاد گرفتم که بعضی اتفاقات و رویدادها طبیعی و منطقی هستند . و از طرفی چون عجز و عاجز بودن خودم را قبول کردم و قادر به پیشگیری و تغییر این مسائل نیستم و همچنین مصرف مواد دردی از زنگیم را تا بحال دوانکرده و برعکس بهم ثابت شده که مصرف مجدد  دردهایم را چند برابر کرده و میکنه و  از مصرف مجدد دیگه نمیتونم جان سالم به در ببرم و مطمئنم اگر این شرایط رو در جلسه مشارکت کنم دیگران به کمکم میان و از تجربشون استفاده میکنم ...
پاسخ
 سپاس شده توسط Essi.toobchi ، ناظر9 ، hesam.jv60 ، mehdi9666 ، ناظر10 ، ناظر14
#6
(۱۳۹۸/۱۰/۲۲، ۱۰:۲۴ عصر)admin.a نوشته است: سوال 44: آيا شرايطي وجود دارد كه فكر كنم نميتوانم در حاليكه پاك هستم با آن روبرو شوم اتفاقي كه اگر رخ

دهد آنقدر دردناك باشد كه من مجبور به مصرف باشم تا بتوانم از آن جان سالم به در ببرم؟
وقتی درموقعیت قرارمیگیرم شرایط شکل میگیرد.این سوال 
بهانه ودست آویزهایی هستندکه برای خود نگه داشته ام .
مثالمرگ عزیزان ,خیانت ,اتفاقات قانونی,خوشحالیهای بزرگ
وقتی اقرارمیکنم بایدپشت آنها را بگیرم.یعنی امروز بایدخودت را آماده کنی ومنتظرهمچین چیزی باشی.من برای مصرف نکردن هزارتا دلیل دارم ولی برای مصرف هیچ دلیلی ندارد.هروقت زمان نمیگذارم وبرنامه ریزی ندارم,پس بهانه ودست آویز به وجود می آورم واصول جواب نمیدهد.
درحالی که هیچ شرایطی وجود نداردکه اصول جواب ندهد.پس بایدطرز فکرم را عوض کنم.
مثال ماشین ژیان وماشین مدل بالاوهواپیما,هرسه یک مسیررا میروند,انتخاب باخودم است که کدام را انتخاب کنم.
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر9 ، hesam.jv60 ، mehdi9666 ، ناظر10 ، ناظر14
#7
فوت پدر و مادرم و شکستهای مالی باعث لغزشم نشد.
یک سری کدورت ها و رنجشها از دوستان بهبودی و اطرافیانم که روی هم انباشته شده بود و برای گرفتن انتقام دست به هر کاری میزدم و هر از گاهی که در جلسات شرکت میکردم و به قدم هشت و نه که فکر میکردم وحشت زده میشدم.
و امنیت رو در روابط ناسالم جستجو میکردم و هرچه پیش میرفتم بیشتر غرق میشدم و شکست در روابط برام دردناک بود و ...
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر9 ، hesam.jv60 ، mehdi9666 ، ناظر10 ، ناظر14
#8
ما ، در اثر مزمن بودن بیماریمان و اینکه  دوران طولانی ای با آن زندگی کرده ایم ممکن است در هنگام وداع با اعتیاد ، بیماری از ما چیزی بخواهد که آنرا در ماوراء افکار وذهن خود بایگانی وآنرا حفظ کنیم ، چیزی که ما به آن بهانه و یا دستاویز میگویم ، یعنی شرایطی را از پیش برای مصرف کردن در ذهن و پس افکار خود توسط القا بیماری در خود حفظ کنیم ، بطور مثال از پیش بگویم ؛ اگر روزی عزیزترین کسانم را از دست بدهم  و یا اگر درعشق شکست خوردم و یا اگر برشکست بشوم و یا هزاران اگر وضایعه دیگر  ، درآنصورت دیگر زندگیمان بقدری بی جلوه و دردناک میشود که مجبوریم که باز به مصرف روی بیاوریم . بنابراین ما باید هوشیار باشیم چون بیماری ما بسیار هوشمند می باشد و برای لغزش ما از همه امکانات و دانش منفی خود بهره میگیرد ، و لذا ما با اقرار کردن اینگونه افکار آنها را رسوا میکنیم . ما امروز به این جایگاه و منش رسیده ایم که هیچ چیز در زندگی دردناکتر و رنج آوردتر از این نیست که بخواهیم بازهم مصرف کننده باشیم و همچنین به این بلوغ فکری رسیده ایم که در چنین شرایطی ، مصرف نه تنها ما را مصون نمیکند بلکه زخمها و دردهای ما رابیشتر میکند . ما امروز معتقدیم هرچقدر هم که دانش منفی بیماری زیاد باشد هرچقدر هم که اعتیادمان جبار و دیکتاتور باشد ٬ اما در مقابل دانش بهبودی کم و ناکارآمد است و ما با فعال نمودن بهبودی از یوغ جبر و اجبار رفتارهای بیمارگونه خود رهایی میابیم و لذا و ما با چنگ انداختن به این ریسمان الهی از شر بیماری در امان میمانیم .
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر9 ، ناظر10 ، ناظر14
#9
بله شرایطی ازقبیل مرگ عزیزان همیشه فکرمیکردم ک اگراین اتفاق بیفتد درک وتحمل این مسئله برای من سخت است من بااین شرایط نمیتونم روبروبشم ودوام بیارم امامنظورسوال به این شکل است ک هیچ چیزی نبایدسد راه بهبودی من شود

مثال همین ویروس لعنتی ترس گاهی سراغ من میادک نکنه بمیرم اما دربرنامه متوجه شدم ک حتی اگر هم بمیرم پاک میمیرم


برنامه واصول های روحانی کارخودشونومیکنن این منم ک باید تسلیم اصول باشم
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر9 ، mehdi9666 ، ناظر10 ، ناظر14
#10
با سلام...
اولین باری که قدمها را کار میکردم قاطعانه به سوال جواب خیر دادم و نوشتم من دیگر تحت هیچ شرایطی مصرف نخواهم کرد.
اما واقعیت اعتیاد این نیست.
با توجه به سوال قبل این سوال میخواهد ببیند آیا من هنوز در تَوَهُم من میدانم و میتوانم بسر میبرم؟؟ 
امروز میگویم (بله) ممکن است شرایطی بوجود بیاید که حتی در سخت ترین شرایط دوران مصرف هم آنرا تجربه نکرده باشم و آنقدر دردناک باشد که نتوانم از بهبودیم مراقبت کنم و از دچار لغزش و مصرف بشوم مثل مرگ عزیزانم یا همه داشته هایم را از دست بدهم یا NA برای همیشه تعطیل شود یا مثلا بفهمم خودم یا یکی از عزیزانم بیماری صعب الاجی داریم و مدتی دیگر از دنیا خواهیم رفت آیا تضمینی هست که مصرف نکنم؟؟نپذیرفتن شرایطی که در آن زندگی میکنم و نپذیرفتن واقعیتهایی که پیرامون من اتفاق میافتد در من تولید درد میکند آنها به خودی خود دردناک نیستند بلکه واقعیت هستند ولی من از اتفاقات برای خودم درد تولید میکنم بعد برای فرار از واقعیت دنبال تسکین یا دردکُش یا جایگزین میگردم.
اینها دست آویز یا بهانه هایی هستند که در پَس افکارم آگاهانه یا ناآگاهانه حفظ میکنم تا از بیماریم جدا نشوم.
اما با شناخت بیشتر از واقعیتها و اصول روحانی و گرفتن این دست آویزها میتوانم فقط برای امروز زندگی کنم و بسلامت از بحرانها عبور کنم.
تجربه خودم و دیگر اعضا نشان میدهد مصرف هیچ توجیهی ندارد و تا امروز هیچ مشکلی را حل نکرده.
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر9 ، hesam.jv60 ، mehdi9666 ، ناظر14
#11
بیماری من ابعاد زیادی دارد
و دنبال دستاویزی برای مصرف مجدد من می گردد
خوب مثلا مرگ عزیزان میتونه بهانه و دستاویز خوبی برای مصرف باشه
اما اینها همه افکار بیمار من هست که می خواد منو به سمت مصرف ببره
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر9 ، hesam.jv60 ، mehdi9666 ، ناظر10 ، ناظر14
#12
سلام
ترس ریشه بیماری است.
من پاک بودن را با سختی بسیار بدست آوردم.این نیازمند حفظ ان هست حال هر شرایطی پیش بیاید با مصرف مواد مخدر هیچ تغییری نمی کند و بدتر می شود.پس این تجربهرا دوباره تجربه نکنم.زندگی هر چقدر هم دردناک باشد باز هم مواد مخدر تاثیری در کم کردن درد و راه حل ندارد.
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر9 ، hesam.jv60 ، mehdi9666 ، حـمـیـد ، ناظر10 ، ناظر14
#13
(۱۳۹۹/۵/۲، ۰۸:۱۲ عصر)Essi.toobchi نوشته است: فوت پدر و مادرم و شکستهای مالی باعث لغزشم نشد.
یک سری کدورت ها و رنجشها از دوستان بهبودی و اطرافیانم که روی هم انباشته شده بود و برای گرفتن انتقام دست به هر کاری میزدم و هر از گاهی که در جلسات شرکت میکردم و به قدم هشت و نه که فکر میکردم وحشت زده میشدم.
و امنیت رو در روابط ناسالم جستجو میکردم و هرچه پیش میرفتم بیشتر غرق میشدم و شکست در روابط برام دردناک بود و ...
عالی بود

تجربه های تلخ گذشته ودردهایی که کشیدم 
توی عالم ادراک خودم باوری دارم که بایدواقعیتهای زندگی روهمونطوری که هست بپذیرم ودودستی بهبودیمودنبال کنم
خیلی اتفاقهای پیش بینی نشده ای برام رخ داد،رنجشها ازدست دادن ها ناتوانی های مالی وشایدتوهین وتحقیرموقع جبران خسارت
امامن خیلی چیزهارویادگرفتم واقعا
دنیابدون‌ دخالت من بکارخودش ادامه 
مصرف چاره کارمن نیست 
بهبودی یعنی رشد وتغییر وتسلیم یعنی پذیرفتن اصول بعنوان راه حل
پاسخ
 سپاس شده توسط mehdi9666 ، حـمـیـد ، ناظر14
#14
با سلام

هزاران دلیل برای مصرف نکردن وجود دارد ولی یک دلیل برای مصرف وجود ندارد ومن معتاد هنوز به دنبال آن یک دلیل می گردم . هیچ دلیلی برای مصرف مجدد وجود ندارد وهیچ اتفاقی بدتر ازمرگ خودم وجود ندارد که بتوانم آن راتحمل کنم . مصرف نکردن دلیل نمی خواهد حتی یک دلیل هم زیاد است ولی مصرف کردن برای من بازگشت به دوران سیاهی وفلاکت با دنیایی ازدرد ورنج حتی باهزاران دلیل نیز احمقانه است . بیماری من مرموز وفریبنده است واز هر راهی تلاش می کند تا من خودم را بکشم. Heart
پاسخ
 سپاس شده توسط Darush sistan ، mehdi9666 ، حـمـیـد ، ناظر14
#15
سلام
 آيا شرايطي وجود دارد كه فكر كنم نميتوانم در حاليكه پاك هستم با آن روبرو شوم اتفاقي كه اگر رخ دهد آنقدر دردناك باشد كه من مجبور به مصرف باشم تا بتوانم از آن جان سالم به در ببرم؟
برای بهانه مصرف مواد مخدر هیچ شرایطی وجود ندارد که بتواند من را مجبور به مصرف کند.اگر هم در گذشته این شرایط به وجود می آمد از روی عدم اگاه بودن من بود که جلوی ان را گرفتم
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر10 ، mehdi9666 ، حـمـیـد ، ناظر14
#16
تاامروزشرایطی مثل مرگ عزیزعمل جراحی بیکاری وبی پولی تصادف مهاجرت وشرایط واقعاسختیودیده ام ولی حتی بمصرف فکرهم نکرده ام هروقت توهرشرایطی هرچندسخت قراربگیریم وازنیروی برتراقراروکمک دوستان استفاده کنیم میشه اون سختیوگژروندوهمچنان پاک موند
پاسخ
 سپاس شده توسط mehdi9666 ، حـمـیـد ، ناظر10 ، ناظر14
#17
ما هزار دلیل برای مصرف نکردن داریم  ولی یک دلیل برای مصرف کردن نداریم 

هیچ شرایطی با مصرف مواد و نواقص بهتر نمیشه

در کل شرایط دردناک و سخت فقط در تنهای من است دوری از برنامه است مشورت نکردن و صحبت نکردن با راهنماست

شرایط سخت قسمتی از زندگی من است 
بنده ان روزی که پدرم را به خاک سپردم شب در کلاس قدم حاضر شدم شرایط بهتر نشد ولی من واقعیت زندگی و حقیقت خودم را بهتر درک کردم 
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر14
#18
خیر ، برای من خیلی شرایط های سختی و وحشتناکی در زندگی پیش اومده و مواد مصرف نکردم
(مثل : از دست دادن پدر ـ طلاق ـ دوری از فرزندانم ـ از دست دادن سرمایه زندگی و بیکاری )
چون این را متوجه شده ام مصرف مواد مشکلی را حل نخواهد کرد بلکه مرا دچار مشکلات بررگتری خواهد کرد .
این سوال میخواهد مرا به این تفکر بکشاند که در پس ذهنم بهانه یا دست آویزی وجود دارد که بخواهد مرا به گذشته دردناکم سوق دهد یا اینکه ممکن است شرایط های سخت روزمره زندگی مرا دوباره به گذشته باز گرداند .
این سوال طور دیگری هم برای من معنی دارد اینکه من یادم باشد شتر نیستم که در کوهانم بهبودی ذخیره کنم برنامه یک برنامه روزانه است و باید بصورت روزانه هم عملکرد داشته باشم (جلسه ، قدم ، مشورت ، یادگیری دانش برنامه به روز و عملکرد به تمام این آموزه ها ) تا وقتی دچار مشکلات زندگی شدم روش صحیح گذر کردن از مشکل را بدانم و یا بتوانم از این چالش ها گذر کنم .
HH
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر14
#19
سلام درگذشته بله زیاد باکوچکترین اتفاق فکرم اولین راه کارش مصرف بود ولی خداراشکربخاطر انجمن واصولش که مراقدرت داد که باواقعیت دنیا بتوانم روبه رو شوم وفرارنکنم وامروز مشکلات هستند مریض هست ازدست دادن شغل روابط  مرگ ولی معجزه که برای من اتفاق افتاد همین است که اولین واخرین فکرم شروع به مصرف نیست واین را درک کردم که هیچ چیز بدتر ازمصرف کردن نیست ودرموردهر  گرفتاری قدرت ان را قبلن نیروی برتر به من داده فقط بایدازانها استفاده  کنم  مثل صبر دعا اقرار جلسه راهنما نشریات وارزش های دیگرکه درانجمن پیداکردم
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر14
#20
تاامروزچندین بارعمل جراحی داشته ام مرگ عزیزداشته ام بیکاری مشکل مالی مهاجرت تراکم فکری درگیری بهرحال این مواردوجودداشته حتی کرونا ومریضی سخت شکستگی دست وپاوموارددیگه ولی بهانه ای برای مصرف نداشتم ودراین مواردازاقرار کمک دوستان وانجمن واقراراقراراقرارودرخواست کمک طلب انرژی وکمک کرده ام وپاک ماندم
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر14
#21
سوال 44: آيا شرايطي وجود دارد كه فكر كنم نميتوانم در حاليكه پاك هستم با آن روبرو شوم اتفاقي كه اگر رخ دهد آنقدر دردناك باشد كه من مجبور به مصرف باشم تا بتوانم از آن جان سالم به در ببرم؟(قدم۱) 
مادامیکه این راه را دنبال کنم ،از هیچ چیز واهمه نخواهم داشت .
من درد موادمخدر راتجربه کردم ، و بیشترش بخاطر کمبودایمان و آگاهی از بیماریم بود، امروزشناخت و ابزار برنامه منا مجهز به روبرو شدن باهرشرایطی میکنه ، امروز با مصرف فقط مشکل بزرگی به مشکلات کوچکم اضافه میکنم .
دستاویزها نقاطی هستن که حتی خیلی قبل تر  از اینکه به وقوع بپیوندند ما را به مصرف میکشانند.
 
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر14
#22
درطول مدت پاکی مهاجرت مرگ عزیزعمل جراحی مشکلات خانوادگی وافت وخیززیادداشتم ک بااقراروکمک گرفتن ازدوستان راهنماوخداوندتونستم ازبحرانهاپاک بیرون بیام وفکرموادنکنم وتازمانی که دنبال وسوسه هابهانه ودست اویزهانباشم پاک خواهم ماند
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر14
#23
هرروزممکنه من توشرایطی قراربگیرم ک ازلحاظ جسمی مثل عمل جراحی یاکروناازلحاظ مالی یااحساسی مثل ترس ورنجش یاهرمورددیگه ای گیرکنم که بارهابرام اتفاق افتاده همچنین مهاجرت مرگ عزیزومسایل زیاددیگه ولی تواین مواقع اقرارکردن کمک گرفتن یک جلسه بیشتریک تماس اضافه ترخیلی بهم کمک کرد
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر9 ، ناظر۴ ، ناظر۱۶ ، ناظر14


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان