امتیاز موضوع:
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سوال 1 :ایا هیچ دست اویز یا بهانه ای برای کار نکردن این قدم دارم انها چه هستند ؟
#1
انگیزه ها 



سوال 1 :ایا هیچ دست اویز یا بهانه ای برای کار نکردن این قدم دارم انها چه هستند ؟
پاسخ
 سپاس شده توسط admin ، حـمـیـد ، محمدمهدی ۱۲
#2
ترس از روبرو شدن با خود واقعی ام ترس از طغیان احساسات بد ترس از درد کشیدن واسه اینکه میخاهم به زخم هایم نگاه کنم .ترس از رها کردن این مشکلات درونی میترسم اگر هاشون کنم اتفاق بدی برایم بیفته چون ترس دارم ترسهامو با ظاهری بنام توجیع ازشون فرار یا از روشون عمل میکنم مثل توجیه اینکه من تحمل روبرو شدن با خودم رو ندارم یا اینکه من نمیتونم به کسی بعد از نوشتن این ترازنامه ها اعتماد کنم
پاسخ
 سپاس شده توسط shapor z ، admin ، داراب م ، حـمـیـد ، ناظر11 ، ناظر2
#3
بله بهانه های زیادی دارم هنوز ممکنه امادگی کامل نداشته باشم شاید هنوز وقت قدم چهارم نیست ایا گمنامی من حفظ می شود چه تعقیراتی ممکن است در من ایجاد شود ایا این قدم اصلا به من کمک می کند یا ممکن است بگویم که با همین سه قدم اوضاع خوب است و نیازی به قدم چهارم ندارم . ...... تجربه به ما نشان داده است که کسانی که این قدم را کار نکرده اند دیر یا زود لغزش می کنند
پیام سوال : شناسایی بهانه ها و دست اویزها برای کار نکردن قدم چهارم باعث می شود انها را از میان برداریم . و انگیزه ای می شود برای اینکه مفید تر این قدم را کار کنیم 
پاسخ
 سپاس شده توسط admin.a ، admin ، داراب م ، حـمـیـد ، ssaeedg
#4
بله میترسم از اینکه درونم را ببینم می ترسم نتوانم به پایان برسانم و مثل دفعه قبل سرسری ازش بگذرم میترسم تنبلی و توجیه بهانه برای کار نکردن این قدم عامل بازدارنده‌ای باشد برای اینکه ناتمام انجام دهم
پاسخ
 سپاس شده توسط admin.a ، admin ، داراب م ، حـمـیـد ، ssaeedg
#5
در ‌واقع ما نمی‌خواهیم دنبال مشکلاتی که مسبب اصلی دردها و رنجش‌هایمان است باشیم و فکر می‌کنیم که آگاهی از آنها برایمان مجدداً ایجاد درد و ناراحتی می‌نماید و در بروز مشکلات از نگاه کردن به نقش خودمان واهمه داریم چون مسبب اصلی رنجش‌ها، ترس، و ناراحتی‌های گذشته‌مان خودمان بوده‌ایم و معمولاً سعی کرده‌ایم که شخصیت واقعی خودمان را انکار کنیم و چون می‌دانیم این قدم ما را با شخصیت واقعی‌مان روبرو خواهد کرد از انجام آن خودداری می‌کنیم و اغلب چون نمی‌خواهیم این کار را انجام دهیم، بهانه و دستاویزش را هم با بروز رفتارهای غیرمنطقی برای خودمان پیدا می‌نماییم.
پاسخ
#6
دستاویز در این قدم برای من حفظ رازها و نواقصی است که می خواهم در تاریکی بمانند.
ترس از برملا شدنشون دارم.
ترس از اینکه اگه رو کنم بازنده ای بیش نیستم.
ترس از قضاوت و تحقیر شدن دارم.
ترس از اینکه پس از نوشتن باید بازگو کنم و سپس اصلاح و تکرار نکردن و ....

خلاصه اینکه به قدم پنج و نه که فکر می کنم انگیزه نوشتن قدم چهارم رو از دست میدم.
پاسخ
#7
یکی از بهانه ترس است که می ترسم خود واقعی رابشناسم روبرو شدن با خود واقعی شهامت
وجنبه مثبت می خواهد
انسان بدون شناخت از خود قادر به تغییر نیست و نمی تواند به خدا برسی ورابطه برقرار کنی .سعی دارم بدون هیچ بهانه ای وبا شهامت کامل قدم 4 را کار کنم .
بهانه با ترس وتنبلی فرق دارد .ترس احساس است وتنبلی نقص بهانه مثل اینکه بگویم نیاز ندارم ویا بخشیده ام ویا دیگر مشکلی ندارم و یا هرچه تلاش کنم خوب نمی شوم باید از انکار بیرون آمد باید با خودم روبرو شوم می دانم فراینده تغییر از همین قدم شروع میشود
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر11 ، ssaeedg ، حـمـیـد ، ناظر2
#8
فکرمیکنم درک درستی ازقدمهای قبلی پیدانکرده ام 
وقتی تمرکز روی بهبودی شخصی ندارم بهانه ودست آویز می آورم
چون چندباراین قدم رو کارکردم
بهانه ودست آویزمرا دریک جا نگه میدارد
چون میخواهم مثل گذشته مخفی بماندوکسی متوجه شخصیت من نشود
چون میترسم مورد قضاوت قرار بگیرم
پاسخ
 سپاس شده توسط eshgholi ، ssaeedg ، حـمـیـد ، Mehran270
#9
من تصور میکنم قدم چهارم قدم اقرار صادقانه و تراز از رفتارهای گذشته خود گرفتن هستش در حالیکه قدم چهارم یک هدف مهم و اساسی را دنبال میکنه اونم اینکه من بفهمم کی هستم چون اگه خودمو نتونم بشناسم تمایلی هم به بهبودی از خودم نشون نمیدم بدون شناخت پذیرشی در کار نخواهد بود و.بدون پذیرش هم تغییر اتفاق نخواهد افتاد
پاسخ
#10
با سلام....
بله ممکن است دستاویزها و افکار ناخوشایندی در این مورد داشته باشم.
بدلیل اینکه همیشه دوست دارم از بیرون بی عیب و نقص بنظر بیایم میترسم با چهره واقعی خود آشنا شوم.

میترسم پیش راهنما و همقدمیها وجهه خودم را از دست بدهم.

میترسم با روبرو شدن با خودم و الگوهای رفتاری خودم از خودم بیزار شوم.

یا به خودم میگویم دفعه قبل که کاردم مگه چه اتفاقی افتاد.

از مسئولیتهای بعداز کارکرد این قدم میترسم که دیگر نمیتوانم مثل سابق هر رفتاری که دلم خواست داشته باشم.

من یا درک درستی از جستجوگر و بی باک ندارم یا فکر میکنم شخصیتی که امروز دارم برایم کار میکند یا هر دو.
تسلیم قدم یک کمک کرد تا بپذیرم بیماری دارم که مرموز است و باید برایش کاری بکنم من استاد فریبکاری و چهره مردازی هستم و قدم چهارم کمک میکند تا با شناخت از الگوهای رفتاریم آنها را اصلاح کنم و با خود واقعیم کنار بیام.
پاسخ
#11
ترس ازروبرو شدن باخودواقعیم ،روبروشدن باکینه ورنجش هایی دردردرون سینه ام انبارشده ومن ازمشارکت وافشاشدن آنها می ترسم وروبروشدن باواقعیت آن ترس ها
پاسخ
#12
اگر با جسارت و بی باکانه به این سوال جواب بدهیم ،
بله
دستاویز و بهانه های زیادی ممکن است وجود داشته باشند ،
که ما فکر می کنیم نباید این قدم را کار کنیم و اگر هم کار می کنیم حداقل آنطوری که سلیقه  شخصی خودمان می خواهد کار کنیم .
بهانه ها و دستاویزهای ما بطور حتم تحت تاثیر انگیزه های بیمارگونه ما هستند و به عبارت دیگر ریشه در انگیزه های شخصی و بیمار ما دارند ،
انگیزه های شخصی ما همان تمایل  درونی  و خودآگاه و یا ناخودآگاهیست که ما برای حفظ اعتیادمان دست به آن می زنیم
و لذا به همین منظور ، ممکن است برای بهانه و دستاویز کردن شروع به توجیه آفرینی و سفسطه بافی کنیم ،
بطور مثال بگویم ؛
اصولاً نیازی نیست غبارفروخُفته شده ای ،که در اثر گذشت ایام در بستر روح و روانمان آرمیده اند را دو باره به جنبش در آورده ، و فضای وجودمان را پُراز  گرد و غبارهای مُعلق کنیم و به این وسیله آرامش خود را به هم بزنیم .
(( اگر ما چنین فکر کنیم ، بنابراین ، اعتراف و همینطور قبول می کنیم که گرد و غباری در درون ما  وجود دارند ، که جلوه روح و روان ما را مکدر کرده اند ، بنابراین لازم است تا به این نکته توجه کنیم ، که هدف ما این نیست که این گرد و غبار را در یک محیط بسته در فضای وجودمان به جنبش در آوریم  ، بلکه تمام هدف و سعی ما این است که با مهارتهای لازمی که در قدم چهار و پنج فرا می گیرم به مانند تهویه مطبوعی این گرد و غبار را به بیرون از خود هدایت کنیم و بدینوسیله خانه روح و روانمان را غبارروبی کنیم  . ))
گاهی اوقات ممکن است ، ما به علت گذشته غیر اخلاقی ای که داشته ایم ،
اینک با دیدن سر تیتر قدم چهارم ، این رُعب و وحشت در ما ایجاد شود که مایل نیستیم ،با اینگونه بی اخلاقی ها که در زندگی داشتیم  رو در رو شویم ،
زیرا ما آنها را فراموش کرده ایم و  گذشته ها گذشته  ،
و لذا یادآوری اینگونه بی اخلاقی ها به جز اینکه در ما باعث سرخوردگی شود نتیجه دیگری به همراه نخواهد آورد . (( بازهم اگر دقت کنیم به وضوح توجیهات ضد ونقیض را در اینگونه بهانه و دستاویزها مشاهده می کنیم ،
چرا که ما ،  اگر گذشته خود را فراموش کرده ایم پس چگونه آنها را بیاد میاریم ، آنچه را که ما بیاد می آوریم واقعیت های آزار دهنده ای هستند که در طول عمرمان همواره آنها را یدک کشیده ایم و بوی تعفن آن همیشه ما را اذیت و آزار داده است ،
در واقع مَثَل ما مانند روباه و یا حیوانی است که به دم آن زنگوله ایی بسته اند ، بنابراین ،  هر چقدر سعی کردیم تا از این صدا فرار کنیم بدتر آنرا بصدا در آوردیم و لذا  فرار ما همیشه از این دست واقعیت ها ، بدتر ،  زنگوله گذشته غیر اخلاقی ما را پر طنین تر کرد ، ما همیشه در اثر انگیزهای شخصی بیمارگونه سعی کردیم بجای اینکه مسئله و مشکل خود را حل کنیم مرتب صورت مسئله ها را پاک و یا آنها را انکار کنیم . )) 
انگیزه های شخصی ، اصطلاحاً همان نیات و یا خواسته های عمیقی هستند که  ریشه در هواهای نفسانی و یا بیماری ما دارند ،گاهی ممکن است ما برای فرار از کار کردن این قدم بر اساس انگیزه های شخصی، به دلایل واهی و غیر واقعی رو بیاوریم بطور مثال بگویم ؛ قدم چهارم و پنجم ریشه در دین مسحیت و کاتولیک دارد . (( در صورتیکه قدم چهارم و پنجم هیچگونه تَجانُس و اساساً به هیچ وجه ریشه در کاتولیک و یا مسیحیت و یا هیچ ادیان و مذهبی دیگری ندارد ، همینطور که ما  در تجربیات بهبودی متوجه شدیم ، اقرار واعتراف کردن بخش مهمی از ارکان بهبودی ما را شکل میدهد ، مثلاً ما در قدم یک صریحاً اقرار به عجز کردیم  آیا پس ما چون اقرار و اعتراف کردیم که بیماریم ،  کاتولیک هستیم ؟ !
  یا مثلاً ،  ما با نوشیدن الکل مخالفیم ،  پس آیا مخالفت ما با نوشیدن الکل ریشه در مسلمانی ما دارد ؟ !
همینطور در قدم دوم و سوم هم بطور وضوح و هم تلویحاً اقرار و اعتراف به عدم سلامت عقل و عدم سلامت ایمان کردیم و لذا اینگونه اقرارها اصولاً ربطی به مذاهب دیگر ندارد ، ما بیشتر با اینگونه اقرار و اعتراف ها در پی این هستیم که ، اولاً اقرار کنیم که ما از بیماری اعتیاد رنج میبریم ، و ثانیاً ضعف های اخلاقی ما تحت تاثیر بیماریمان قرار دارد  ،
ثالثاً ، ما در این قدم بیشتر بدنبال چرایی و منشاء رفتاهای ضداخلاقی خود هستیم و می خواهیم از چگونگی دقیق خطاهایمان آگاه شویم و به این شناخت برسیم که چرا ما این اعمال را انجام میدهیم تا بدینوسیله برای برطرف کردن آنها راهکاری بیابیم  ))
گاهی ممکن است ما بخاطر اسراری که داریم ،  گرفتار ترس های بی پایه و اساس بشویم و بخاطر گریز از بیان اینگونه اسرار ،  برای کار نکردن این قدم رو به بهانه و دستاویزها بیاوریم و اینگونه توجیه کنیم که لزومی ندارد دیگران از اسرار ما مطلع باشند  ، البته این فکر قطعاً درست است که نیازی نیست دیگران سر از اسرار ما و یا ضعف های اخلاقی ما  در بیاورند ، اما این واقعیت را هم  بطور قطع می پذیریم ، اسراری که داریم ما را آزار می دهند و این گفته حقیقتاً صحیح است که می گویند ؛  "  ما به اندازه اسرار خود بیمار هستیم  "و لذا همیشه برای پنهان نگاه داشتن اینگونه اسرار در ترس و دغدغه بسر می بریم ،
نکته ای که قابل تامل است ، این است که ما در قدم چهارم و پنجم می کوشیم تا این اسرار ، را فقط به یک نفر بازگو کنیم ،
و آن یک نفر کسیست که به او اعتماد داریم و مطمئن هستیم این توانایی را دارد که همراه با خودمان  رفتارهای ضداخلاقی و اسرارهای ما را نقد و مورد بررسی موشکافانه قرار بدهد تا به کمک هم از چگونگی و چرایی رخداد آنها مطلع شویم ، و لذا در نهایت متوجه خواهیم شد که بیشتر اسرار ما اصولاً نیازی به پنهانکاری ندارد ، اما برای اینکه به این مرحله برسیم باید صبور و بی باک و جستجوگر باشیم .
پاسخ
#13
سلام
زمانی که اگاهی نداشته باشم ترس ها به سراغم می ایند .زمانی که ارتباط با اصول انجمن نداشته باشم بهانه و دست آویزهایم بیشتر می شود.من زمانی که بدانم ارزش بهبودی من به کارکرد قدم ۴ است و رنجش ها و افکاری که من را آزار میدهد را رها کنم و خودم باشم.
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد
#14
سوال 1 :ایا هیچ دست اویز یا بهانه ای برای کار نکردن این قدم دارم انها چه هستند ؟(قدم۴)
ازنگاه من اگراز روحیه خداوند در قدم سوم برخوردار باشی و درک کرده باشی که تا به این لحظه قدم ها برای مان سودمند بوده و باعث رشد ما شده است ،بهانه ها کمترمیشود.
بیشتردستاویزهای من بخاطر فرارازمسؤلیت پذیری و راه فراری برای انجام ندادن برنامه میباشد.
پاسخ
 سپاس شده توسط حوریا ___Bu ، حـمـیـد ، ناظر 13 ، ناظر2
#15
سلام
 ممکن است من این مسیر را برای اولین بار قرار است شروع نمایم واین که چرا و چگونه باید به شخص دیگری اعتماد نمایم وآیا این کار به نفع زندگی من است یا خیر و...
پاسخ
#16
بهانه ودست اویزهمیشه وجودداره نواقص ترس تنبلی
بی حوصلگی ولش کن .....ولی درقبال این بهانه ها
اقراروراهنماودعاهم وجودداره هربارقدم ۴راکارمیکنم برای
داشتن تمایل دعامیکنم
پاسخ
 سپاس شده توسط یاسی ، راکی
#17
سلام

در گذشته به علت عدم اعتماد چنین مساله ای نبوده اما امروزه با وجود اگاهی که نسبت به اصول انجمن پیدا کرده ام واعتماد به راهنما هیچ بهانه ای برای خود ندارم.
پاسخ
#18
خودمحوری وترسهای خودمحورانه یک دلیل بسیارمهمه گاهیم دلیلم اینه ک این قدمراقبلاکارکرده ام سن پاکیم امروزدلیل دیگریست واینکه تنبلی وبی تفاوتی امری واقعیست گاهی حوصله نوشتنوندارم وخودموقانع میکنم درموردمطلب اقرارخواهم کرد سن وسال خودم وترس ازسرزنش وقضاوت راهنماهم عقلب بسراغم میادمیزان خدمات وخدمات فعلی هم همینطوروبله ترسهای خودمحورانه هنوزبرایم وجوددارندولی بااین حال کاریوکه شروع کردم تحت هراحساسی وشرایطی بدقت وکامل تااخرادامه میدهم
پاسخ
 سپاس شده توسط یاسی
#19
سلام من عباس معتاد
یکی از آنها ترس است که میترسم خود واقعی ام را بشناسم و نتوانم با خودم کنار بیام ، و یک بهانه اینکه میگویم نیاز ندارم که این قدم را کارکنم ، چه فایده دارد .انسان بدون شناخت از خود قادر به تغییر نیست و نمی توان بدون شناخت از خود به خدا برسی و رابطه برقرار کنی . باید سعی کنم بدون بهانه و با شهامت کامل قدم چهارم را کار کنم . بهانه با ترس و تنبلی فرق دارد ، ترس احساس است و تنبلی نقص!
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر9


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان