امتیاز موضوع:
امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سوال 27: درمورد چه کسی یا چه چیزی احساس گناه یا خجالت می کنم ؟
#1
گناه و خجالت 


سوال 27:  درمورد چه کسی یا چه چیزی احساس گناه یا خجالت می کنم ؟ شرایطی که باعث به وجود آمدن این احساسات شد را توضیح دهید . 
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، admin ، admin1
#2
_باکسی رابطه داشتم رابطه ای صددرصدناسالم وبعدمتوجه شدم که این شخص باصمیمی ترین دوستم ازدواج کرده رابطه من بااین شخص بیشترازطرف من وبصورت اجباری برای ایشان بود وازطرف من این رابطه گذاشته میشد آنهم زوری وزمانی که شام دعوت شده بودم منزل این دوستم بیخبرازهمه جا این خانم را درآنجا به عنوان میزبان وهمسردوستم دیدم خدا میداند به چه حالی افتادم شدیدا احساس گناه وخجالت بمن دست داد طوری که رابطه ام را با آن دوست کاملا محدودکردم به دیدنش به تنهایی وخارج از منزل وآن هم خیلی کم که بابت این کم کردن رابطه ام همیشه از طرف دوستم مورد سرزنش قرار میگرفتم:
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر11 ، admin ، ssaeedg ، admin1
#3
دو نوع احساس گناه و خجالت وجود دارد : واقعی و غیر واقعی
بخش اول سوال :اسامی : خانواده
دوستان و همکاران خیانت کردن معتاد کردن کسی صدمه مالی و فیزیکی و عاطفی به دیگران مسخره کردن دیگران دزدی کردن نامردی و ادم فروشی و کلاه برداری کردن سوتی دادن خودم رابطه جنسی با اشیاء حیوانات و غیره زور گیری و باج گیری چه عاطفی چه مالی رابطه جنسی با محارم خود ارزایی مسئولیت دیگران را به عهده گرفتن کتک خوردن و کم اوردن و طرد شدن و اخراج شدن به صورت فجیع زیر اب زدن و اخراج کردن کسی در حین رابطه جنسی کسی را دیدن یا کسی من را دیده کاری کرده ام که به صورت راز است در مورد بعضی از عجزهایم راهنما دروغ های که گفته ام و امروز خجالت می کشم که صداقت داشته باشم و در مورد خداوند
در این بخش لازم است ما احساس گناه و خجالت خود را از هم جدا کرده مثلا من به پدرم بی احترامی کرده ام این موجب احساس گناه در من می شود اما از اینکه پدرم بی سواد اسن من اتحساس خجالت می کنم
یا اگر به رفیقی خیانت کرده ام احساس گناه دارم اما ممکن است از اینکه پول رفیق نزدیکی را دو دره کرده ام فقط احساس خجالت دارم 
پاسخ
 سپاس شده توسط داراب م ، admin.a ، حـمـیـد ، sepher1877 ، admin ، ssaeedg ، admin1
#4
قبل از هرچیز من باید بدانم گناه و خجالت برای من چه مفهومی دارد؟??
مفهوم گناه و خجالت برای من انجام کار غلط ،احساس ناخوشایند ناشی از عملکرد من که برخلاف ارزشها و اصول خودم باشد که این احساسات میتواند واقعی و غیر واقعی باشد.?
واقعی? از وجدان من نشأت میگیرد ?
غیر واقعی? زمانی است که خود را مسئول اعمال دیگران میدانم.?
در احساس گناه و خجالت واقعی خودم نقش داشته ام در حالیکه در غیر واقعی من هیچ نقشی نداشته ام?

نسبت به کسانی که از آنها سوءاستفاده کرده ام?
نسبت به کسانی که به آنها خیانت کرده ام?
کسانی که به آنها خسارت زده ام?
کسانی که به آنها توهین و  در مورد آنهاغیبت کرده ام?
نسبت به طبیعت احساس گناه و خجالت میکشم چرا که خیلی به محیط زیست خسارت زده ام?
نسبت به کسانی که به آنها بی حرمتی کرده ام خصوصا اقوام ، خانواده?پدر،مادر،زن،بچه،خواهر
برادرو......?
کسانی که با آنها برخورد فیزیکی داشته ام?
کسانی که آنها را مورد آزار و اذیت قرار داده ام?
کسانی که بدهکارشان هستم?
در مورد خیلی از اطرافیانم،در مورد خودم احساس گناه و خجالت میکنم.?
احساس خجالت زمانی بسراغ من میاید که کنترل و مقایسه کنم?-احساس گناه زمانی است که من عملی انجام داده ام و کار غلطی انجام داده ام?

?شرایطی که موجب بوجود آمدن این احساسات در من میشود؟?
دیدن آنها--شنیدن نام آنها--مرور ذهنی خودم--کنترل رفتار دیگران--لباس پوشیدن خود و خانواده ام(چون لباس پوشیدن گذشته ام بد بوده)?
شرایط اینها مصرف مواد--دزدی--بی حرمتی--کتک کاری و کارهای که بر خلاف ارزشها ، اصول و اعتقاداتم انجام داده ام?
مانند? شهوت رانی، غیبت ، قضاوت و غیره....?

امروز من زمانی که از نواقصم آگاهانه استفاده میکنم احساس گناه و خجالت برایم
می آید?(دلیل احساس گناه و خجالت امروز من آگاهی از اصول روحانی و بیداری وجدانم میباشد)??
دراخر من امروز به این درک رسیده ام که دیگر خودم را سرزنش نکنم که موجب احساس گناه و خجالت در من نشود.?
چرا که امروز من تاوان تمام کارهای گذشته ام را پرداخت کرده ام?✌️
پاسخ
#5
با سلام....
احساس گناه یا خجالت نعمتی ست که از جانب خداوند درونمان نهادینه شده تا بتوانیم از ارزشها ، اعتقادات سالم ، عزت ، شرف ، آبرو و در کل از انسانیت مان حفظ و مراقبت کنیم اگر احساس گناه و خجالت در ما وجود نداشت ممکن بود دست به هر کاری بزنیم و کک مان نگزد به خاطر همین است که برای رفتارهایمان حد و مرز قائل میشویم اما در ما معتادان بدلیل اعتیاد ، آموزه های غلط ، نبود آموزش صحیح ، تعصبات و تصورات غلط و غیره از حالت طبیعی خود خارج شده و کارکرد غیر طبیعی پیدا کرده اند.

در مورد چه کسی و چه چیزی که کاملا مشخص است سوال چه میخواهد.
اما در مورد گناه و خجالت بهتر است تراز گناه را جدا و تراز خجالت را جدا بنویسیم تا ابتدا واقعی (که من در آنها نقش دارم) و غیر واقعی (که من در آنها نقشی ندارم و حاصل تصورات من است) را از هم شناسایی و تفکیک کنم.

خجالت یک پدیده بیرونی ست و در دنیای بیرون از من اتفاق می افتد و حاصل برداشت من از نگاه دیگران به من است مثلا جورابم سوراخ است ، یا زیبا نیستم یا قَدم کوتاه است یا نقص عضو دارم یا خواهرم طلاق میگیرد یا پسر خاله ام دزدی میکند یا فقر خانواده ام و من احساس خجالت میکنم ولی خودم هیچ نقشی در اینها ندارم ? (غیر واقعی) اما جاهایی هست که من نقش مستقیم دارم مثلا برای کسی بوق زدم طرف آشنا درآمد یا جواب بی ربطی دادم یا خواستم چیزی را درست کنم خراب کردم یا پشت سر برادرم حرف زدم یا فقیرم چون کار نمیکنم یا از زنم پیش مادرم بدگویی کردم بعدا دستم رو شد و احساس خجالت کردم ? (واقعی)

اما احساس گناه یک مسئله درونی ست و در درون من اتفاق می افتد.
هر گاه بر خلاف اعتقادات سالم و ارزشهای انسانی و خدایی کاری میکنم احساس گناه میکنم و درونم آژیر گناه و خجالت میکشد.
در احساس گناه هم میتواند احساس گناهم واقعی یا غیر واقعی باشد مثلا پسرم در زندگی موفق نشد در حالیکه شرایط رشد برایش فراهم بود یا مثلا برادرم بخاطر من دزدی کرد و به زندان افتاد در حالیکه خواست من نبود.
احساس گناه واقعی مثل تعرض به جان و مال و ناموس دیگران ، سوءاستفاده از اعتماد دیگران ، جُرمم را عمدا به گردن کسی انداختم و آسیب شدیدی خورد که تا سالها وقتی به آن فکر میکنم احساس گناه میکنم.گاهی مواقع از انجام عملی احساس گناه و خجالت ندارم و بعدها که فهمم زیاد میشود احساس گناه و خجالت بسراغم میاید باید بدانم آنروز فهم من همان قدر بود گاهی از انجام رفتار درست خجالت میکشیم چون ترس از قضاوت دیگران داریم  
من متوجه شدم چون خودم یک شخصیت ثابت ، مستقل ، قابل قبول ، سالم و آگاه ندارم شخصیتم گره خورده به اعمال و رفتار آدمهای اطرافم مثلا یکسری احساس گناه و خجالت مربوط ارزشهای دینی است مثلا در اماکنی قرار میگیرم که خیلی نماز میخوانند و من نمیخوانم.

پس در تراز احساس گناه و خجالت اول واقعی را از غیر واقعی جدا میکنم بعد اعتقادات و باورهایم را اصلاح میکنم بعد نقش خودم را از نقش دیگران جدا میکنم بعد تلاش میکنم خودم را مسئول اعمال و رفتار دیگرن ندانم و فقط مسئولیت اعمال و رفتار خودم را بعهده میگیرم بعد یاد میگیرم به احساساتم توجه کنم آنها را ببینم و از آنها فرار نکنم وسعی کنم نسبت به آنها آگاهی کسب کنم.
پاسخ
#6
درمورد خودم وضررها وصدماتی که به جسمم وارد کردم ، درمورد خانمم وظلم هایی که به او کردم ، درمورد بچه هایم که در زمان مصرف پدر خوبی برایشان نبودم ونتوانستم بزرگ شدنشان راببینم بخاطر اینکه در زمان مصرف از اجرای احکام الهی منجمله نماز وکمک به نیازمندان غافل بودم از خودم خجالت می کشم ولی ایمان دارم گر تمایل داشته باشم وبتو.انم در مسیر بهبودی باشم می توانم زندگی را آنطور که می خواهم بسازم وپدری مقبول برای خانواده وفرد قابل قبولی برای جامعه باشم برام دعا کنید که بتونم موفق بشم Heart
پاسخ
 سپاس شده توسط admin1 ، حـمـیـد
#7
من تصورمیکنم چیزیربنام احساس خجالت
کاملاغیرواقعیست ادم وقتی
برخلاف اعتقادات درستش عمل میکنه
دچاراین حالت میشه ولی درجایی
که بایداحساس گناه کنه نه خجالت
دراحساس خجالت خودخوری سرکوب
احساس فرارو....وجودداره ولی
دراحساس گناه پشیمانی وجبران
خسارت اعتیادباعث میشه
من بجای احساس گناه خودکمبین
بشم خودازاری کنم وکلاروموصوع
سرپوش بزارم وفرارکنم
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر10 ، حـمـیـد ، یثنا
#8
امروزدرکم اینه که هروقت هرجاوبهرصورتی برخلاف اعتقادات وباورهایم عمل کنم مثلابگم بدقولی بده وبدقولی کنم بجای اینکه این موردویک خطادیوانگی وگناه ببینم که قابل جبران وترمیمه برعکس احساس شرم وخجالت که باعث فراروسرزنش میشروحس میکنم حس گناه جبران ترمیم وبازسازی داره ولی خجالتها عمومافرارسرزنش خودودیگران رنجش وسرافکندگی ببارمیاره
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، یثنا


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان