امتیاز موضوع:
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سوال 36: چه تضادهایی در شخصیت من ، حفظ دوستی یا یک رابطه رومانتیک را برای من مشکل می
#1
روابط 


سوال 36:  چه تضادهایی در شخصیت من ، حفظ دوستی یا یک رابطه رومانتیک را برای من مشکل می سازد ؟ 
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر11 ، محمدمهدی ۱۲
#2
من بیشتر رابطه های رومانتیک که می گذارم نیت و انگیزه مشخصی ندارد و باری به هر جا رابطه را می گذارم و بعد به مرور زمان احساس های به سراغم می آید مثل سواستفاده .ترس .برتری .خود کم بینی .وموارد دیگری که باعث می شود این رابطه رومانتیک هنوز شکل نگرفته مشکل ساز شود .
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر11 ، ناظر10 ، محمدمهدی ۱۲ ، حمیدص
#3
ماسک زدن تحمیل عقاید کسانی را که دوست دارم ازار می دهم - تضادهای مالی و طبقاتی عاطفی، ترور شخصیتی دیگران، رفتار افراط و تفریط در محبت، دم‌دمی مزاج بودن، بددهنی، لود‌گی، شک، سوءظن مقایسه خودکم‌بینی خود بزرگ‌بینی، وسوسه اجبار عادت‌های خودمحورانه.ترس و قضاوت دو عامل مهم هستند
در روابطم انگیزه ها
احساسات و باورها و توقعات و نواقص اخلاقی باعث عوض شدن لحظه ای رفتارهای شخصیتی من می شود و حفظ رابطه را دچار مشکل می کند و این خود باعث که دیگران پیش من احساس امنیت نکنند -
پیام سوال :
ما در روابط دچار یک سری از تضادهای شخصیتی هستیم که با زیربنای آنچه در بالا گفتیم مانع از آن می‌شود که روابط رمانتیک خود را حفظ کنیم ما همیشه در بی‌نهایت بد هستیم یا بی‌نهایت خوب یا متوقع و خودبزرگ‌بین هستیم و از قضاوت ترس داریم یا خودکم‌بین هستیم. که در هیچ کدام از رفتارها تعادل وجود ندارد زیرا ما هیچ‌گاه شخصیت ثابت نداریم.برای حفظ روابط و دوستیهای خود باید ارزشها و اعتقادات و حد ومرز روابط خود را مشخص و تعریف کنیم و بعد تضادهای شخصیتی که باعث از دست دادن روابطم می شود را شناسایی و انها را اصلاح کنم
چهار چوب مرزها :
تضادهای شخصیتی من : خود بزرگ بینی
خود کم بینی ترس تصورات باطل لودگی و مسخره بازی خشم و عصبانیت توقع وابستگی کنترل کردن تحمیل عقاید -
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر11 ، ناظر10 ، محمدمهدی ۱۲
#4
هیچگاه روابط من بدون چشمداشت و بی قید و شرط نبوده و حق انتخاب به طرف مقابلم نمیدادم . تضاد های شخصیتی من اول انعطاف پذیر نبودم و چون قدرت بیان احساساتمو نداشتم به احساس دیگران هم گوش نمیدادم و اعتراض دیگران هم برایم قابل قبول نبود و به همین خاطر حس همسانی در من ایجاد نمیشد و توانایی تحمل تفاوتها رو از دست میدادم  و در روابطم شکست میخوردم ...
پاسخ
#5
ترس و قضاوت از بزرگترین تضادهایی است که دچار مشکل در کلیه‌ي روابط می‌شود. شهوت، تصورات باطل، رنجش، کینه، نفرت، خودخواهی، معامله کردن در روابط عشقی و دوستی، توقع تضادهای مالی و طبقاتی عاطفی، ترور شخصیتی دیگران، رفتار افراط و تفریط در محبت، دم‌دمی مزاج بودن، بددهنی، لود‌گی، شک، سوءظن ،مقایسه ،خودکم‌بینی ، خود بزرگ‌بینی، وسوسه اجبار عادت‌های  خودمحورانه.

ما در روابط دچار یک سری از تضادهای شخصیتی هستیم که با زیربنای آنچه در بالا گفتیم مانع از آن می‌شود که روابط رمانتیک خود را حفظ کنیم ما همیشه در بی‌نهایت بد هستیم یا بی‌نهایت خوب یا متوقع و خودبزرگ‌بين هستيم و از قضاوت ترس داريم یا خودكم‌بين هستيم که در هیچ کدام از رفتارها تعادل وجود ندارد زیرا ما هیچ‌گاه شخصیت ثابت نداریم.
پاسخ
#6
تضادهایی که ریشه در احساسات و نواقص من دارد از قبیل ترس و وحشت، غرور و خودمحوری، افراط و تفریط، خودخواهی و خودکامگی، خشم و نفرت، شهوترانی و هوس، بدبینی و بد دلی، کنترل و قضاوت، احساس خودکم بینی و خودبزرگ بینی، احساس مالکیت و ....

اشکال من در روابطم اینه که عشق رو خریداری می کنم و محبت رو گدایی.
پاسخ
#7
تضاد?دوگانگی یا دومفهوم که اجتماع آنها در یک جا ممکن نباشد? مثل سیاهی و سفیدی یا مطابقت کردن دو چیز متقابل مانند?سود و زیان..?
توضیح اینکه تضادها دقیقا نواقص هستند و اینکه تضادها معمولا از ترس می آیند مثل ترس از دست دادن امنیت و آرامش...?

رابطه های رومانتیک رابطه های معامله گرانه هستند?(بگیر و بستان)...?
توضیح اینکه روابط رومانتیک روابطی مقدس ، خدایی و عاشقانه است اما ما بدلیل استفاده از نواقص در روابط رومانتیک آنها را جهت منفی داده ایم.?
رابطه رمانتیک براساس یک داستان بوجود می آید و سطحی است..?
اکثر رابطه های رومانتیک ما برگرفته از احساسات ماست...?
در روابط رومانتیک یکرنگی وجود ندارد.✌️
در رابطه های رمانتیک خود واقعی نیستی بلکه ماسک میزنی.✌️
رابطه های رمانتیک بر اساس همه چیز یا هیچ چیز است?(یعنی بر اساس افراط و تفریط است)..?
.............نتیجه??.......

من چون بیماری اعتیاد دارم چند شخصیتی هستم و در هرجا یا هر زمان یک شخصیت دارم..??
تضادهایی مثل? شهوت رانی--سوءاستفاده گری--مظلوم نمایی--حق بجانبی--خودمحوری در مقابل جمع محوری--نداشتن گذشت?
تمام خود خودها?
مانند?خودپرستی،خودخواهی،
خودآزاری و.✌️
تفاوت اندیشه ها--تفاوت رفتار ، فرهنگی--عدم مسئولیت پذیری--عدم تعهد اخلاقی--بی تفاوت بودن نسبت به مشکلات دیگران--نداشتن حرمت بزرگترها--توقعات بیجا--دروغگویی--لذت طلبی--نقاب زدن..
تفاوت های خانوادگی--عدم پذیرش--بدزبانی--بدقولی✌️ وهمگی تضادهای من برای برقراری یک رابطه رمانتیک است..✌️✌️

راهکار?همیشه فکر کن تو برای او چکار کردی تا اینکه فکر کنی او برای تو چکار کرده است?
 (این طرز تفکر موجب میشود که از دیگران توقع نداشته باشی و خودواقعیت باشی)...?
و در آخر?وقتی ما سلطه گر و خودخواه می شویم و خود را برتر از دیگران قرار میدهیم روابطه ما تحت تاثیر آن قرار میگیرد
پاسخ
#8
من چون بیماری اعتیاد دارم چند شخصیتی هستم و در هرجا یا هر زمان یک شخصیت دارم..??
تضادهایی مثل? شهوت رانی--سوءاستفاده گری--مظلوم نمایی--حق بجانبی--خودمحوری در مقابل جمع محوری--نداشتن گذشت?
تمام خود خودها?
مانند?خودپرستی،خودخواهی،
خودآزاری و.✌️
تفاوت اندیشه ها--تفاوت رفتار ، فرهنگی--عدم مسئولیت پذیری--عدم تعهد اخلاقی--بی تفاوت بودن نسبت به مشکلات دیگران--نداشتن حرمت بزرگترها--توقعات بیجا--دروغگویی--لذت طلبی--نقاب زدن..
تفاوت های خانوادگی--عدم پذیرش--بدزبانی--بدقولی✌️ وهمگی تضادهای من برای برقراری یک رابطه رمانتیک است..✌️✌️

راهکار?همیشه فکر کن تو برای او چکار کردی تا اینکه فکر کنی او برای تو چکار کرده است?
 (این طرز تفکر موجب میشود که از دیگران توقع نداشته باشی و خودواقعیت باشی)...?
و در آخر?وقتی ما سلطه گر و خودخواه می شویم و خود را برتر از دیگران قرار میدهیم روابطه ما تحت تاثیر آن قرار میگیرد
پاسخ
#9
با سلام....
شخصیت مرا اعتقادات ، باورها و ارزشهای من است که شکل میدهد وقتی اعتقادات ، باورها و ارزشهای من ثبات ندارد و دائم در حال تغییر و دگرکونی میباشد طبیعتا حفظ دوستی ها و روابط برایم غیر ممکن میشود یا اصرار بر روی اعتقادی که دارم حفظ رابطه را غیر ممکن میسازد یا دائم دَم از ارزشهای سالم میزنم ولی خودم خیلی آنها را رعایت نکرده یا بسته به شرایط گزینشی عمل میکنم.
خیلی وقتها تعریف من درآوردی از شخصیت دارم و فقط برای خودم کار میکند و دیگران نمیتوانند خودشان را با تعریف من هماهنگ کنند. ریشه تضاد شخصیتی من در ترسهای من نهفته که به صورت دروغ ، خودخواهی ، خودمحوری ، توقع و انتظار ، اصرا و پافشاری بروز میکند و حفظ یک رابطه رمانتیک را غیر ممکن میکند.
اگر رابطه ایی را بر خلاف ارزشهای خودم ببینم دچار ضعف میشوم و تمایل به ادامه رابطه حالا هر نوع رابطه ایی را از دست میدهم.
بعضی ها رابطه رمانتیک را رابطه عشقی میدانند مثل رابطه با پدر ، مادر ، همسر ، فرزند ، خواهر و برادر و بر مبنای احساس میدانند اما رابطه دوستی میتواند خیلی گسترده تر و شامل همه آدمهای اطرافمان بشود اما در هر دو صورت ما تابع آنچه که از رابطه در ذهن داریم میباشیم 

دیدن رابطه و آگاهی از تمایل ما ، مقصر نکردن خود و دیگران ، دیدن ماسک و قصد پنهان ما و گفتن تمام گفتنی ها مانند احساسات و امیالها  که بارها در ذهن ما تکرار میشود با راهنما یا مشاور به حفظ رابطه کمک میکند در غیر اینصورت پنهان کردن اینها و وارد رابطه شدن در فرموش خانه ذهن ما بایگانی شده و در جایی غیر طبیعی خود را به نمایش گذاشته و دردسر شروع میشود.
پاسخ
#10
باسلام به همه دوستان همدردم من به عنوان یک بیمار معتاد دارای نقص های متعددی هستم که باید برای رفع این نواقص بصورت مداوم بایددرحال تمرین وتکرار باشم به طور مثال برایم اتفاق افتاده که اول بانیت خیر وبرای کمک به فردی پیشقدم می شوم وبعد از مدت کوتاهی به فکر سواستفاده می افتم واین کارم با ماسک زدن واینکه من می خواهم ثواب کنم وکار خیردارم انجام میدم اتفاق می افتدوبزرگ ترین نقص من که دارم روی متوقف کردنش کار می کنم نفس سواستفاده گر من می باشد وفکر من درهر حالتی سعی دارد که راه های سواستفاده جدیدی به من یادبدهدوازرا ههای جدیدی درمن نفوذ کندتا مرا وادار به استفاده از نواقصم کند که بعدازعادت شدن استفاده از نواقص آخراین کار لغزش می باشدولی ایمان دارم که اگربا اصول انجمن جلوبروم هیچ موقع شکست نمی خورم Heart
پاسخ
 سپاس شده توسط محمدمهدی ۱۲ ، حـمـیـد
#11
من ادمیم که زودصمیمی میشم دل میبندم
بیش ازحدخودمونی میشم ودرازیک رابطه طرف
مقابلمودرهمچیم شریک میکنم
بی پرده میشم شدیدادست ودل باز
خوش صحبت وشوخ ودرعین حال 
سریع حساس میشم رنجشی بدبین
از رابطه خسته میشم برام تکراری
میشه ازخیلی چیزاپشیمون میشم
دهندبین میشم وحسابگردرکل افراطو
تفریط دررفتاروگفتارم زیادمیشه
بقول معروف زودعاشق میشم وزودفارق
نمیدونم چرارابطه بوجودمیارم بااین
سرعت بعدنمیدونمدچرابدم میادازاین
داستان
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد
#12
گاهی وقتی ب خودم وروابطم نگاه میکنم میبینم تورابطه باخودمدضعیفم گاهی خیلی خودپسندمیشم گاهی خودکم بین گاهی میگم چرابقیه مثل من نیستن گاهی میخام من مثل بقیه باشم گاهی زیادی بخشنده ومهربونم گاهی خشن وطمع کارخلاصه خودم گاهی ازخودم سردرنمیارم این تضادهای شخصیتی گاهی تحمل خودموبراخودم سخت میکنه چ رسه بدیگران بی خودی ازکسی خوشم میادبی خودی ازکسی متنفرمیشم و...
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان