۱۳۹۹/۵/۶، ۱۱:۰۵ صبح
احساس ما نسبت به همکلاسی هایمان همیشه تحت تاثیر دو نیروی متضاد و نامرئی ( چه در زمان گذشته و چه در زمان حال ) در ما شکل میگرد ، یعنی نسبت به بعضی احساس جاذبه داشتیم و نسبت به بعضی احساس دافعه داشتیم ، وقتی در مورد شکل گیری این احساسات به روی خودمان متمرکز میشویم ، متوجه میشویم عوامل بسیاری ممکن است در اینگونه احساسات نقش داشته باشند ، بطور مثال ؛
قیافه ظاهری – یعنی قیافه بعضی ها برای ما ممکن است تولید جاذبه کند و احساس ما نسبت به آنها خوب باشد ، ممکن است تولید دافعه کند و نسبت به آنها احساس بدی داشته باشیم .
متفاوت بودن – یعنی بعضی ها به علت تفاوت های که با دیگران دارند ، ممکن است برای ما تولید جاذبه کنند و احساس ما نبست به آنها خوب باشد و بلعکس ممکن است به علت تفاوتهای که با دیگران دارند احساس ما نسبت به آنها یک احساس بد توام با دافعه باشد .
متضاد بودن - یعنی بعضی ها به علت تضادهای ظاهری و باطنی ای ، که با ما دارند ، ممکن است برایمان جذاب باشند ، ممکن است بلعکس برایمان دافعه باشند .
قیافه ظاهری – یعنی قیافه بعضی ها برای ما ممکن است تولید جاذبه کند و احساس ما نسبت به آنها خوب باشد ، ممکن است تولید دافعه کند و نسبت به آنها احساس بدی داشته باشیم .
متفاوت بودن – یعنی بعضی ها به علت تفاوت های که با دیگران دارند ، ممکن است برای ما تولید جاذبه کنند و احساس ما نبست به آنها خوب باشد و بلعکس ممکن است به علت تفاوتهای که با دیگران دارند احساس ما نسبت به آنها یک احساس بد توام با دافعه باشد .
متضاد بودن - یعنی بعضی ها به علت تضادهای ظاهری و باطنی ای ، که با ما دارند ، ممکن است برایمان جذاب باشند ، ممکن است بلعکس برایمان دافعه باشند .