امتیاز موضوع:
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سوال 21 : من از روي بيماري اعتياد كارهايي كرده ام كه هر گز امكان انجام آنها وقتي كه
#1
سوال 21 :  من از روي بيماري اعتياد كارهايي كرده ام كه هر گز امكان انجام آنها وقتي كه بر روي بهبوديم تمركز

دارم وجود ندارد. آنها چه كارهايي است؟
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر9 ، ssaeedg ، ناظر2 ، ناظر14
#2
اگر از زاویه منفی نگاه کنیم و انتظار داشته باشیم که کارهای بدمان را گردن اعتیاد بندازیم مواردی هست ولی من در گذشته انرژی اعتیاد را به سمت تخریب هدایت کرده ام و مهارت زندگی با این بیماری را نداشته ام من انرژی بیماری اعتیاد به سمت رشد و آرامش هدایت می کنم مثل بچه ای که اگر انرژی آن را خوانواده اش درست هدایت نکند و لوازم خطرناکی در اختیار آن قرار دهد مشخص است که کارهای انجام میدهد که موقعی لوازم ورزش و رشد داشته باشد انجام نمیدهد
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر11 ، ناظر9 ، ناظر2 ، ناظر10 ، ناظر14
#3
در این حالت از تمرکز بهبودی خارج شده و بر خلاف میل و اراده درونی ام کارهای انجام می دهم که زمانی حتی تصور انها هم برایم سخت و درد اور بود اما امروز یا در ان لحظه با عجز و نا توانی کامل کارهای انجام می دهم که روزی انجام ندادن انها جزء افتخارات و ارزشهای من بود و در این حالت مات می مانم و کاملا به عاجز بودن خودم در مقابل بیماری اعتیاد پی می برم
 زمان مصرفم : قول و قرار و قسم خوردن اما باز هم مصرف کردن
دزدی و بی احترامی به خانواده -
در بهبودی هم : رفتار از روی نواقص
اسیر کردن دیگران خیانت دروغ گفتن و نا صادقی رعایت نکردن سنت هفتم 
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر10 ، ssaeedg ، ناظر9 ، ناظر2 ، ناظر14
#4
در گذشته کارهای زیادی بوده مثل تجاوز،روابط نامشروع ،خلاف ،مصرف ،
ولی حال:اگر روی بهبودیم متمرکز نباشم:از روی نواقص عمل کردن مثل شکستن گمنامی ،خارج از اصول  عملکرد داشتن،کنترل ،قضاوت ،با فروتنی از روی نقص عمل کردن ، چشم چرانی ،هوس بازی ،شهوت گرایی،از رو خشم عمل کردن ،ب فکر انتقام بودن، کینه ب دل راه دادن ،سیاه کردن قلبم با ستیزه جویی ،،کلا خسارت میباشد من باید متمرکز  بهبودیم باشم 
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر10 ، ناظر9 ، ناظر2 ، ناظر14
#5
(۱۳۹۸/۱۰/۲۲، ۱۰:۴۱ عصر)admin.a نوشته است: سوال 21 :  من از روي بيماري اعتياد كارهايي كرده ام كه هر گز امكان انجام آنها وقتي كه بر روي بهبوديم تمركز

دارم وجود ندارد. آنها چه كارهايي است؟
وقتی ازبیماریم استفاده میکنم یعنی دوباره بجای یک شخصیت ,دوشخصیت درمن زندگی میکند,یکیش شخصیت درونی که مرانهی میکند,ودیگری شخصیت کاذب ومعتادگونه که مراواداربه انجام کارمیکند.مثال ناسازگاری بادوستان وخانواده,وقتی که برروی بهبودیم تمرکزدارم بیماری من فعال نیست یاکمترفعال میشود,مثال غیبت نمیکنم ,کمترعصبانی میشوم,گذشت میکنم,درمقابل نواقصم,سریعا واکنش نشان نمیدهم,نه اینکه بگویم همیشه عاجزهستم یا هرکاری که دوستدارم انجام بدهم.
پاسخ
 سپاس شده توسط majidqanbari85 ، ناظر9 ، حـمـیـد ، ناظر2 ، ناظر14
#6
مصرف و توزیع مواد مخدر، دست کجی و کتک کاری، چشم چرانی، زخم زبون، بد دهنی و پرخاشگری، غیبت کردن، کسب درآمد و روابط ناسالم و ...
پاسخ
 سپاس شده توسط eshgholi ، ناظر9 ، حـمـیـد ، ناظر10 ، ناظر2 ، ناظر14
#7
با سلام....
تجربه شخصی من در این سوال میگوید:بَرمک اگر نخواهی مشکلات ، نیازها و کلا زندگیت رو از روی بهبودی پیش ببری مجبوری با اعتیاد و رفتارهای نا کارآمد پوسیده و دوران مصرفی پیش ببری مثلا اگر انتقاد پذیر نباشی باید با دیگران بجنگی.
وقتی رنجش و خشم دارم یعنی بیماریم فعال است در این مواقع احساس بی ارزش میکنم و ارزش آدمها رو هم لگدمال میکنم یا وقتی در مقایسه هستم ممکن است دست به کارهای احمقانه مثل دزدی و دروغ بزنم.
بهبودی یعنی حق انتخاب دارم بیماری یعنی هیچ حق انتخابی ندارم و اشتباهات تکراری میکنم وقتی مطالعه ، جلسه ، مشارکت هست اگر هم اشتباه کنم زود آنرا میپذیرم و برمیگردم سر جای خودم .
وقتی روی بهبودیم تمرکز دارم از سنتها برای سرکوب دیگران استفاده نمیکنم یا برای رسیدن به اهدافم به هر روشی متوسل نمیشوم یا از وقت مشارکتم میگذرم برای تازه وارد.به همسرم اجازه میدهم بعضی امور خانه را انجام دهد ولوو اشتباه کند.با تعصب و از بالا به پایین به دیگران نگاه نمیکنم سعی میکنم در خانواده هرکسی مسئولیت داشته باشد و خودم بیشتر از همه متعهد باشم.
پاسخ
 سپاس شده توسط eshgholi ، ناظر9 ، حـمـیـد ، ناظر2 ، ناظر14
#8
کارهایی که جزاصول خودمحورانه است که فکر میکنیداصولی هستند را بنویسید؟
مثال ?ازروی خودخواهی وخودمحوری نظرمان را به اطرافیان تحمیل کردن
پاسخ
 سپاس شده توسط eshgholi ، ناظر9 ، حـمـیـد ، ناظر2 ، ناظر14
#9
من از روی بیماری اعتیاد بسیاری از ارزشهارو بی ارزش وبسیاری از بی ارزشی هارو با ارزش کرده بودم با اینکه یه بچه هیئتی بودم اما به بسیاری از ارزشهام که تو زندگی خودم ساخته بودم براحتی واز روی اجبار پشت پا زده بودم.بعضی از جاها اخلاقیاتو زیر پا گذاشته بودم و فقط بخاطر اینکه زنده مانی کنم به هر قیمتی مصرف میکردم...
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر9 ، حـمـیـد ، فریبرز۶۵ ، ناظر2 ، ناظر14
#10
برای حفط یک رابطه  نامشروع انکار میکنم دروغ میگم شخصیتم را زیر سوال میبرم خودرا خوار وخفیف میکنم پول خرج میکنم بعد از رابطه هم خاک برسری ونفرت از خود
برای طمع وزیاده خواهی: دزدی’ حلال وحرام؛ دودره بازی ؛ غلو کردن 
برای رسیدن به خواسته های شخصی ام اعتقاد وارزش معنی نداره ومسائل انسانی وارزشی بی اهمیت میشه
از زیر بار مسئولیتها در میرم وتعهد وقول وقرار در درجه اهمیت پایینی قرار میگیره
داستان بیماری وبهبودی حدوسط نداره اگر قراراست که من برخلاف اعتقادات وارزش هایم عمل نکنم باید توی بهبودی باشم وگرنه خودبخود یک گام توی بیماریم دیگه دست من نیست
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر9 ، حـمـیـد ، فریبرز۶۵ ، ناظر2 ، ناظر14
#11
خیلی کارهای غیر معقول انجام دادم
ادمهای عادی وقتی کاری میخوان انجام بدن اول از فیلتر ارزشها واعتقادات عبور میدن اون کار  رو سپس اگه دیدن معقول است انجامش میدن
ولی ما بخاطر اینکه دارای بیماری اعتیاد هستیم 
اول اون کار انجام میدیم
سپس میشینیم وبه عواقبش فکر میکنیم
وبعد هم میخوایم افسوس بخوریم ک چرا  اینکار رو کردیم
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر9 ، حـمـیـد ، فریبرز۶۵ ، ناظر2 ، ناظر14
#12
باسلام
انجام تمام کارهایی که برخلاف ارزشهای اخلاقی وقانون حاکم برجامعه میباشد مانند: تهیه و حمل مواد مخدر ومصرف آن به شکلهای متفاوت با ابزار متفاوت و همسفر شدن با آدمهای خلافکار ، حضور درمکانهای مصرف وپرخطر ودعوا ، حضور در جامعه با ظاهری آشفته وداغون ، نادیده گرفتن نیازهای عاطفی ومادی خانواده و دوستان ، روابط نامشروع به صورت آشکار ، رفتارهای زشت وزننده با نزدیکان خود Heart
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر9 ، حـمـیـد ، فریبرز۶۵ ، ناظر2 ، ناظر14
#13
مواقعی که بیماریم خودش رانشان میدهدمن رامجبوربه انجام کارهاورفتارهایی میکند که هیچ وقت نمیخواستم از من سربزندیاآن راانجام دهم. گاهی رفتارهایی دارم که وقتی بعدازانجام به آنهافکر میکنم ازخودم بدم میآید،  وبیزارمی شوم،مثل:لذت جویی،پیروی ازهوای نفس،تکراراشتباهات،خسارت زدن عاطفی ،زودرنج هستم تعادل ندارم بلافصله واکنش نشان می دهم، اشتباه دیگران راخیلی بزرگ جلوه می دهم، سعی درتغییردیگران دارم، کمتر فرصت اشتباه به دیگران میدهم گاهی به علت عدم پذیرش عصبانی وخشمگین میشوم وزمانی نمی گذردکه این احساس ورفتاربه عملکرد خودم خجالت زده میشوم. درکل این رفتارها باتوجه به عاجز بودنم انتخاب من نبوده بیماریم باعث شده که اجبارآ انجام دهم
پاسخ
 سپاس شده توسط فریبرز۶۵ ، حـمـیـد ، ناظر2 ، ناظر14
#14
ما در زمان اعتیاد فعال خود کارهایی کرده ایم که امروز، که در مسیر بهبودی هستیم از یادآوری آنها گاه رنج می بریم.
 بعضی اوقات از یادآوری گذشته خود فرار می کنیم ،
 کارهای که ما در گذشته از روی بیماری اعتیاد انجام داده ایم  هر چند متفاوت است اما در نهایت برایمان غیر قابل باور است ،
 در واقع ما این کارها را فقط به این علت انجام می دادیم که در مقابل بیماری خود عاجز بودیم و اختیار زندگی ما را اعتیادمان بدست گرفته بود  بطور مثال ؛

-چرت زدن در خانه پیش اهالی خانواده و یا در مجامع عمومی دیگر .
-عصبانیت و تشنج آفرینی حاصل از خماری مواد .
-رفتارهای ناهنجارانه همراه با ظاهر ی ژولیده .
-دروغ ، دزدی ، انکار ، ناصداقتی ، خانواده آزاری و هزاران کارهای دیگر . . . 
اما امروز که در راستای نسبی بهبودی قرار گرفته ایم بسیاری از آنها را انجام نمی دهیم
 و اگر هنوز کارهایی را انجام می دهیم که در گذشته هم آنها را انجام می دادیم، مثلا اینکه هنوز هم در خانواده تشنج آفرینی می کنیم و یا هنوز هم دورغ می گوییم و ، و . . .  ،
همه اینها به این علت است که هنوز به روی بهبودی خود متمرکز نیستیم و لذا اگر ما به روی بهبودی خود واقعاً متمرکز باشیم هرگز کارهایی که از بیماری اعتیاد سر می زند را انجام نخواهیم داد .
 البته تمرکز دربهبودی فرایندی است که امیدواریم با گذشت زمان بتوانیم به آن دست یابیم .
 اگر روزی برسد که بتوانیم بر روی بهبودیمان متمرکز شویم دقیقا آن زمانیست که توانسته ایم بیماریمان را منفعل کنیم .
تمرکز کردن در واقع یک هنر و یک مهارت است که با تمرین کردن بطور روزانه می توانیم به آن دست یابیم .
پاسخ
 سپاس شده توسط فریبرز۶۵ ، ناظر2 ، حـمـیـد ، ناظر14
#15
درود بر همه 
بله من کارهایی مانند دزدی از خانواده . دروغ گفتن.  سواستفاده کردن . جابجا کردن مواد مخدر . فروش موادمخدر  . و خیلی کارهای دیگر ...
ک امروزه این کارها را بهیچ عنوان انجام نمیدم
پاسخ
 سپاس شده توسط فریبرز۶۵ ، Darush sistan ، ناظر10 ، حـمـیـد ، ناظر2 ، ناظر14
#16
با سلام 
بیماری باعث میشه گاها هرج و مرج و موقعیتهای ناراحت کننده ایجاد کنم،و من مقداری که از بهبودی دور میشم بیماری من فعال میشه .بیماری اجازه نمیده که من آگاه و هوشیار به رفتارام باشم و باعث میشه برای خودم و دیگران و زندگیم آشفتگی و دردسر ایجاد کنم،مواردی که وقتی تمرکز بر روی بهبودی دارم و از محالات می‌دونم چنین رفتارهایی مال من بودن :استفاده از مواد مخدر که بعد افتادم تو اجبار و این اجبار به مصرف من وادار شدم رفتارهایی انجام بدم که جز عقاید  و ارزشهای من نبودن،....
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر10 ، ناظر2 ، حـمـیـد ، ناظر14
#17
وقتی دردام وسوسه واحبارگیرمیکنم قدرت تصمیم گیری وعاقبت اندیشی ازمن گرفته میشودواعمال ورفتاری انجام میدهم که امکان ندارددرحالت سلامت عقل انجام دهم وخودم هم ازرفتارخودم تعجب میکنم البته بعدازانجام ان رفتار
بیماری من من رادرنقاط غیرممکن قرارمیدهدوواداربه کارهای شدیداغیرعقلانه میکند
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر2 ، ناظر14
#18
بیماری اعتیاد یعنی میکس کردن مسائل که هیچ ربطی به هم ندارند یعنی دنبال ناراحتی درونی بودن و وقتی در این چرخه گرفتار شوم اولین چیزی که به خطر می افتد رابطه من با انجمن است و بعد دچار مشکل فکری میشوم و همین امر قدرت تشخیص را از من میگیره

مثلا .. در اوج بیماری با راهنما تماس نمیگیرم ..ناصادقی در مسیر بهبودی ..رنجش از دیکران و......

امروز در بهبودی مجبور نیستم سناریوی بیماریو بازی کنم این ما هستیم که میتونیم با مشورت و مشارکت عکس العمل های خود را انتخاب کنیم 

ماسک روحانی. ولخرجی شهوت رانی  پر خوری بی توجهی به نیاز دیگران 
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر2 ، ناظر14
#19
سلام
-- بله
--قطعا وقتی که از روی بیماریم عمل می نمایم بهبودی تاثیرش راکم میکند.مصرف مواد مخدر .استفاده از ترس .قضاوت و ...
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر2 ، ناظر14
#20
درودبر رفقا     بله انجام داده ام زیاد ولی دوست نداشتم ولی انجام داده دوست داشتم نزنم ولی زدم دوست نداشتم  دزدی کنم ولی کردم کمی که فکر میکنم خوب یعنی دروجود من یک نفردیگرهم زندگی می کند بادیدن چیزها که گفتم قدرتش ازمن بیشتربوده چونکه مراوادا رمیکرده به انجام کا رهای که  نمی خواستم  این یعنی اجبار وبیماری اعتیادامروزهم همان شخصیت ویرانگررادارم وفقط منتظراست که ازاصول فاصله بگیرم وکافیست فقط یکبارهارابخواهم امتحان کنم که دوباره د چرخه بی پایان اعتیاد  قوطه ورخواهم شد
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر14
#21
مصرف نواقص وموادمخدروالکل گمنامی شکستن عمل ازروی رنجش قهرکینه خشم دشمنی تنبلی حسادت 
تهمت بهتان وقت کشی بی برنامگی بی مهری
وهرکاری که برخلاف جهت بهبودی واراده خداوندباشه
وقتی ازروبیماری باشه انجام دادم که امکان
نداره وقتی تمرکزم روبهبودیه انجام بدم
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر14
#22
سوال 21 :من از روي بيماري اعتياد كارهايي كرده ام كه هر گز امكان انجام آنها وقتي كه بر روي بهبوديم تمركز
دارم وجود ندارد. آنها چه كارهايي است؟(قدم۱)

کارهایی که نه تنها باعث زیرپاگذاشتن ارزش ها و اعتقاداتم شد،بلکه باعث بوجودآمدن احساسات دردناکی هم برای من شدند ، (مثلا؛بخاطرمصرف احساس پوچی، بخاطر دزدی احساس حقارت،بخاطر روابط نامشروع احساس شرم و گناه ،بخاطر بی عرضگی احساس بی ارزشی و...)
من چون در مقابل اعتیاد عـاجز بودم و هیچ قـدرتی از خودم نداشتم حتی اگر هم نمی خاستم بازم مجبـور به انجام این کارها میشدم  .
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر14
#23
وقتی ازروی وسوسه عمل کنم دقیقادچاراجبارمیشم وکلابرخلاف باورهاواعتقادات درستم پیش میرم دروغ میگم کنترل میکنم سواستفاده بدقولی پیچوندن خشم تنبلی وتمام نواقصم فعال میشه واحساسات افکاروکل زندگیم درگیرمیشه درجایی که وقتی روی بهبودی متمرکزباشم امکان نداره چنین رفتارهاییوداشته باشم چون قدرت اصول روحانی ونیروی برترازمن حمایت میکنه وحق انتخواب پیدامیکنم ن اجبار
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر14 ، ناظر10
#24
بله رفتارهاوتصمیمات بی فکرومعتادگونه من بخاطرعجزدرمقابل وسوسه خیلی زیاده مثل ازدست دادن شغل توهین ب خانواده دروغ گفتن توهین کردن بدیگران بدقولی بدحسابی سواستفاده وخیلی مطالب دیگه ک اگرتمرکزم روی بهبودی باشه امکان نداره چنین رفتارهایی داشته باشم
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر9 ، ناظر14 ، ناظر10


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان