۱۴۰۰/۸/۲۹، ۱۰:۵۷ صبح
یعنی نداشتن کنترل وبی اختیاری است.
به دوصورت شاهد عجز من میباشد.ظاهری ،که نه تنهاخودم میبینم بلکه برای دیگران نیز آشکار هست، مثل قطع ارتباطم،بدقولی هایم،بی مسئولیتی هایم، ناهنجاری هایم،خسارت هایم،مشکلات خانوادگی، قیافه تابلو،راه رفتنم،رعایت نکردن وضع ظاهریم،فرارازمشکلات وغیره.
دیگری شخصی و درونی مانند، از دست دادن هویتم،بی ارزشی خودم.
مسئولیت کارهایم را قبول نمیکردم ،به این باور بودم که دیگر قادر نیستم از خودم مواظب کنم. عدم ثبات عاطفی، نامتعادل بودنم وغیره، لذادراین قدم اقراربه عاجزبودن درمقابل بیماری واقراربه اینکه زندگیم غیر قابل اداره شده بود هردولازم است.
اقرار به یکی به تنهایی کافی نیست .اگر میخواهم پاک بمانم و در روند بهبودی حرکت کنم باید به هر دو اقرار کنم، بپذیرم وتسلیم شوم.
به دوصورت شاهد عجز من میباشد.ظاهری ،که نه تنهاخودم میبینم بلکه برای دیگران نیز آشکار هست، مثل قطع ارتباطم،بدقولی هایم،بی مسئولیتی هایم، ناهنجاری هایم،خسارت هایم،مشکلات خانوادگی، قیافه تابلو،راه رفتنم،رعایت نکردن وضع ظاهریم،فرارازمشکلات وغیره.
دیگری شخصی و درونی مانند، از دست دادن هویتم،بی ارزشی خودم.
مسئولیت کارهایم را قبول نمیکردم ،به این باور بودم که دیگر قادر نیستم از خودم مواظب کنم. عدم ثبات عاطفی، نامتعادل بودنم وغیره، لذادراین قدم اقراربه عاجزبودن درمقابل بیماری واقراربه اینکه زندگیم غیر قابل اداره شده بود هردولازم است.
اقرار به یکی به تنهایی کافی نیست .اگر میخواهم پاک بمانم و در روند بهبودی حرکت کنم باید به هر دو اقرار کنم، بپذیرم وتسلیم شوم.