امتیاز موضوع:
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سوال 10 : آیا شرایطی در بهبودی من وجود داشته که از تشخیص اینکه کاری را بخوبی انجام دا
#1
سوال 10 : آیا شرایطی در بهبودی من وجود داشته که از تشخیص اینکه کاری را بخوبی انجام داده ام احساس بدی و ناراحت کنم ؟ 
پاسخ
#2
_زمانیکه موجبات بستری شدن همدردی رافراهم میکنم ومیدانم که اینکارظاهرأخوب وموجه است ولی دراصل خلاف سنت هایمان است وزمانی بیشتراذیت شده واحساس بدوناراحتی پیدامیکنم که میشنوم طرف ازمن کینه ورنجش هم به دل گرفته است.
ویا یک سری مشارکتها،که طبق اصول باراهنمایم درمیان میگذاشتم ،ولی خیلی ازمواقع دچارآن احساس بدوناراحت میشدم بااینکه درستترین کاریعنی مشارکت ومشورت را انجام داده بودم .
خیلی جاها کارمن واقعأ خوب ودرست است،ولی حس خوبی پیدانمیکنم مانند: بعضی ازجبران خسارت کردنهایم،یارفتن به جلسات که ازبهترین ودرستترین کارهایی است که انجام میدهم،ولی خیلی ازاوقات که درمشکلات غرق هستم وحواسم جایی دیگراست اصلاازحضوردر جلسه حال خوبی پیدانمیکنم.به دوستی کمک مالی میکنم وگمنامیش راهم کاملا حفظ میکنم ولی بعداموردتهمت واقع میشوم ومتوجه میشوم که ازمن سوءاستفاده شده حال واحساسم واقعأ بدمیشود،رابطه ای کاملا سالم میگذارم وتمامی اصولمان راهم رعایت میکنم وحس وحال خوبی هم دارم اما وقتی موردسوءظن قرارمیگیرم دچاراحساس بدی میشوم وگاهااحساس گناه هم پیدا میکنم،زمانی که پای کارهای خیروعام المنفعه به میان میایدوکمک میکنم ازکارخوبی که انجام داده ام حال واحساس خیلی خوبی پیدامیکنم،امافرداکه به پول نیازپیدامیکنم حال واحساسم خراب میشودوهمینطورهم بالعکس،بعضی مواقع کاراشتباهی انجام میدهم اما احساس خوبی پیدامیکنم که البته این احساس خوب مثل سراب وزودگذراست، مانندسکس بانامحرم،کلاه گذاشتن سریک آدم زرنگ و کلاهبردار،ویابردن پول درقماروشرط بندی،وحتی گرفتن انتقام.
وتمام این مواردچه مثبت وچه منفی بخاطرعدم تعادل وعدم تناسب من است بایدازخودمحوری دست بردارم مشورت کنم ترازبگیرم وسریعأ اشتباهاتم را اقرارکنم ودرکاری که انجام میدهم دقت وبررسی بیشتری داشته باشم.
درکل،من روزم رانبایدبرپایه احساساتم برنامه ریزی کنم بلکه علیرغم هراحساسی که دارم بایدبابررسی بیشتروبرنامه ریزی درستترومشورت کردن صادقانه کار درست رادرلحظه به بهتری وجه انجام دهم بدون اینکه خسارتی به خودم ودیگران وارد کنم.
پاسخ
#3
سلام
عالی.
قدم دهم انجام کار صواب را از ما طلب میکند... نه کارهای ثواب !!!
کار نیک یا ثواب در اعتقادات من بد جا افتاده بود. یک مفهوم بسیار کلی شامل محبت و گذشت و بخشش و ایثار و ... که خیلی مواقع اینها را بی موقع و بدموقع انجام میدادم. 
با قدم دهم و انجام ترازنامه منظم روزانه فهمیدم بعضی مواقع کار درست گذشت یا سکوت یا خنده و شادی یا خدمت نیست !
حتی گاهی اظهار خشم و ادامه ی ان یعنی شکایت به دادگاه یا ... کار درستی است که منجر به ارامش من میشود.
موفق باشی عزیز برادر. کورش. شیراز
پاسخ
#4
احساس و عمل
مهم اعمال ماست و نیتی که داریم
من به عنوان یک معتاد شناخت درستی از احساسات خودم ندارم و یا نمیتوانم و نمیدانم در موقعیت های مختلف چگونه احساسی داشته باشم . به زمان و نوشتن ترازنامه نیاز است تامن بتوانم این دو را مطابق هم کنم
پاسخ
#5
انجام یک کار خوب نیاز به یک انگیزه خوب ، هدف خوب و رفتارسالم دارد و هرگاه یکی از این موارد درست نباشند ممکن است دچاراحساسات منفی بشویم .

خوب است که من متوجه کارها و رفتارهای خوب وبد خود باشم وانگیزه ها و باورهایم را مورد بررسی قرار دهم ومتوجه رفتارخودم باشم تادر وضعیتی قرارنگیرم که به دیگران خسارت وارد کنم .

علیرغم انجام یک کار خوب ودرست
به واسطه نداشتن یک انگیزه درست ویا
انجام یک کار ناصحیح دچار احساسات منفی می شوم و خودم را مورد سرزنش
قرار می دهم . شناسایی نواقص و کمبودهایم که بر روی رفتار ، انگیزه و باورهایم تاثیر می گذارند کمک می کنند
تاقدم شش وهفت را بکارگرفته و آنها رابرطرف نمایم . اما به هر حال قرارگرفتن در وضعیت تعادل و یک
چارچوب خوب و ایده آل نیازمند وقت ،زمان برای بدست آوردن تجربه است .

نوشتن ترازنامه قدم ده و مشورت زیاد با راهنما و افراد با تجربه کمک می
کند تا نسبت به اعمال خودم آگاه شوم ،آموزش پذیر گردیده و بهترین راه را پیداکرده و به سمت درست حرکت نمایم .
پاسخ
#6
بله من صادقانه به فکر کمک به دیگران هستم و اگر کاری از دستم بر آید برای آنها انجام میدهم و وقتی میبینم در نتیجه باعث خسارت به خودم میشود و طرف قصد سوئ استفاده داشته است احساس بد و منفی پیدا میکنم در واقع گاهی فکر میکنم که کاری را درست انجام داده ام اما احساس خوبی ندارم و تنها به خاطر عدم تناسب و تعادل من است
پاسخ
#7
خیلی جاها کار من واقعأ خوب و درست
است،ولی حس خوبی پیدانمیکنم مانند:
بعضی ازجبران خسارت کردنهایم،یارفتن
به جلسات که از بهترین و درستترین
کارهایی است که انجام میدهم ، ولی
خیلی ازاوقات که درمشکلات غرق هستم
وحواسم جایی دیگراست اصلاازحضوردر
جلسه حال خوبی پیدانمیکنم.
پاسخ
#8
اگر درست تشخیص بدهیم باعث می شود عقل و احساس هماهنگ شونند و راضی از خودم باشم . اما گاهی عقل تشخیص می دهد انجام بدهم اما احساسم راضی نیست عقل می گوید انجام نده اما احساس وحس لذت طلبی دوست دارد انجام بدهم .اگر به درستی بتوانم تشخیص بدهم احساس رضایتمندی ایجاد می شود مگر زمانی که پای هوای نفس در پیش باشد
پاسخ
#9
بله
به اصرار خانواده و پدرم، به زور خواستم به برادرم پیام رسانی کنم و منتها در نهایت جواب نداد و وضع بدتر شد
پاسخ
#10
admin.a نوشته است:سوال 10 : آیا شرایطی در بهبودی من وجود داشته که از تشخیص اینکه کاری را بخوبی انجام داده ام احساس بدی و ناراحت کنم ؟ 
بله.از این شرایط ها چه قبل از بهبودی وچه در دوران بهبودی زیاد داشته ام.قبل از بهبودی که به واسطه مصرف موادمخدر این احساسات را سرکوب میکردم چون من بیماری اعتیاد داشتم ودارم یعنی افکارمن معتادگونه ودرنتیجه رفتارم وعملکردم معتادگونه بوده قبلا نمیدانستم نمی فهمیدم وبا مواد این احساسات خوب وبد را سرکوب میکردم ولی امروزه بواسطه بودن در برنامه وداشتن آگاهی نسبی میدانم که این احساسات بد وجود دارد مثل طوفان می آید ومیرود ومراهم نکشته است ونمیکشدمن این احساسات را تجربه میکنم وواکنش نشان نمیدهم سعی میکنم باشرکت درجلسات تماس باراهنما یادوست بهبودی ومشارکت ازاحساسم حال خوب خودم که ته نشین شده را بالا بیاورم.باوجوداینکه جلسه حال مرا خوب میکند وقتی جهت خدمتی زنگ میزنند احساس ترس سراغم می آیدحالم بد میشودفهمیده ام که احساسهای من درطول روز ودرمسیربهبودی مرا بالا وپایین میکند ولی مرا نمیکشد.احساساتم را تجربه میکنم ولی برمبنای احساسم تصمیم نمیگیرم.من با وجود اینکه میدانم تصاویرجنسی مرا درمسیرفعال شدن نواقصم قرارمیدهد وکیفیت روحانیت مراپایین میاورد به سبب لذت جویی دردام می افتم یک نیازطبیعی را به یک نقص کشنده وبیمارگونه تبدیل میکنم وحتی دربهبودی خودآزاری میکنم.تنهاکاری که دربرنامه یادگرفته ام انجام دهم این است که خودم را درشرایط آن قرار ندهم تا دچاروسوسه واجبارنگردم.بهبودی درد ندارد تغییر درد دارد من قربانی عادتهای بیمارگونه خودم هستم وباوجودآنکه میدانم جواب نمی دهد سعی باطل میکنم
پاسخ
#11
سلام
یه وقت برای اینکه خدمت بردارم و نگرانی از اینکه این خدمت برای من درست نباشه و اشتباه کرده باشم.نتوانم این خدمت به درستی انجام دادم
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر9 ، حـمـیـد
#12
سلام

- بابت یک سری برخوردهای از بعضب خدمتگذاران ساختار ونیز استفاده ان اعضاء از الفاظی بد و...باعث شده که گاها فکر نمایم که آیا این خدمت به صلاح من بوده یا خیر...
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد
#13
بله خیلی زیادوقتی که بکسی که بمن خیلی خسارت زده ازش جبراندخسارت میکنم یاباهاش سلام وتعارف میکنم یاوقتی درمسیله ای که حقدبامنه ولی برای تداوم رابطه کوتاه میام یاوقتی سعی میکنم روحدوحق خودم رفتارکنم وقتی کسی که بارهاگمنامی منوبی دلیل شکسته بدکرده بدگفته بخوبیرازش یادمیکنم ویا.....
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد
#14
سلام 
بله من زنگ زدم راهنمام صحبت کردم وقتی قطع کردم احساس خوبی نداشتم
ظاهر کار خوب بود(تماس با راهنما که خودش ابزار بهبودیه)
ولی وقتی تراز خودمو گرفتم نیت من و انگیزه من تایید طلبی بود...میخواستم بهم توجه کنه بگه چه رهجوی خوبی دارم که به فکر بهبودیشه..
و چون بیماریم خوراک نگرفت ریخت بهم و شروع کردم سرزنش خودم که چرا زنگ زدی..نکنه راهنمات جلوی بقیه باهات خوب حرف نزد..
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد
#15
بله عموماهروقت رنجشی رامیبخشم بکارم شک میکنم یاوقتی طمع نمیکنم توکارم جاهایی ک میشده سواستفاده کنی ونکردم هم همینطور
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان