۱۴۰۰/۲/۲۵، ۱۱:۲۶ صبح
همون بغلی که روز اول بهم دادن
اگه همونو بتونم با همون کیفیت به یه تازه وارد تقدیم کنم.
و اینطوری خون تازه جریان پیدا کنه و پیام منتقل میشه و این چرخه ادامه پیدا میکنه.
عشق بلاعوض عشقیه بدون چشم داشت و توقع .
چون ما در گذشته اگر کاری برای کسی انجام می دادیم توقع داشتیم که در عوضش کاری برای ما انجام بدن.
اما وقتی با برنامه آشنا شدم دیدم کسانی بدون چشم داشت یا در خواست پول به من عشق میدن .
به من هم نگفتن ما این کار را انجام می دیم که پاک بمونی .
بلکه عشقی را که دریافت کرده بودن ،بدون چشم داشت به من برگردوندن.
عشق یعنی یه چایی جلوی یه تازه وارد گرفتن.
عشق یعنی خدمت.
عشق یعنی راهنما شدن همونطوری که یه روز رهجو شدیم.
عشق یعنی انتقال دادن قدم، سینه به سینه.
عشق یعنی گوش دادن مشارکت.
عشق یعنی دیگه مصرف کننده نبودن.
مصرف کننده نقص ها نبودن.
عشق یعنی رعایت اصول.
عشق یعنی گمنامی.
عشق یعنی ترجیح اصول به شخصیت ها.
عشق یعنی رها کردن، بخشیدن دیگران و خود، روبرو شدن با نقص هامون، شناخت چرخه معیوب رفتارهامون و کمک خواستن از خداوند جهت بر طرف کردن شون.
عشق یعنی مشارکت تجربه ، نیرو
اگه همونو بتونم با همون کیفیت به یه تازه وارد تقدیم کنم.
و اینطوری خون تازه جریان پیدا کنه و پیام منتقل میشه و این چرخه ادامه پیدا میکنه.
عشق بلاعوض عشقیه بدون چشم داشت و توقع .
چون ما در گذشته اگر کاری برای کسی انجام می دادیم توقع داشتیم که در عوضش کاری برای ما انجام بدن.
اما وقتی با برنامه آشنا شدم دیدم کسانی بدون چشم داشت یا در خواست پول به من عشق میدن .
به من هم نگفتن ما این کار را انجام می دیم که پاک بمونی .
بلکه عشقی را که دریافت کرده بودن ،بدون چشم داشت به من برگردوندن.
عشق یعنی یه چایی جلوی یه تازه وارد گرفتن.
عشق یعنی خدمت.
عشق یعنی راهنما شدن همونطوری که یه روز رهجو شدیم.
عشق یعنی انتقال دادن قدم، سینه به سینه.
عشق یعنی گوش دادن مشارکت.
عشق یعنی دیگه مصرف کننده نبودن.
مصرف کننده نقص ها نبودن.
عشق یعنی رعایت اصول.
عشق یعنی گمنامی.
عشق یعنی ترجیح اصول به شخصیت ها.
عشق یعنی رها کردن، بخشیدن دیگران و خود، روبرو شدن با نقص هامون، شناخت چرخه معیوب رفتارهامون و کمک خواستن از خداوند جهت بر طرف کردن شون.
عشق یعنی مشارکت تجربه ، نیرو