۱۳۹۹/۱۰/۱، ۱۱:۰۸ صبح
زمانیکه وارد جلسات NA شدم، از لحاظ روحانی مرده، دیوانه و افسرده بودم و زندگی کاملاً غیرقابل ادارهای داشتم. ازدواج و زندگی مشترکام شکننده بود و فرزندانام طرد شده بودند ولی به نوعی علیرغم کارهای من دوام آورده بودند. امروز من یک معتاد درحال بهبودی، یک مادر خوب، یک دوست، یک دانشجو و یک راهنما هستم. یک زندگی مشترک دارم، در محیط کار منظم و سختکوش هستم و عضوی فعال در کلیسای خود میباشم. بارزترین قسمت بهبودی من آرامش و سلامت عقلی است که از درون احساس میکنم و بلوغی که در گذران زندگی پیدا کردهام. اکثر اینها با کمک راهنما، دوازده قدم و نیروی برترم ممکن گردیده است. این به معنی آن نیست که دیگران به من کمک نکردهاند اما راهنمایام همیشه در بهبودی من ابزاری قوی بوده و هست.
کتاب راهنما و رهجو
کتاب راهنما و رهجو