امتیاز موضوع:
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
ارتباط با دنیای اطراف مان
#1
ارتباط با دنیای اطراف مان
ما شالودۀ خود را در بهبودی بنا می کنیم. همچنانکه احساس امنیت بیشتری به ما دست می دهد, افق دیدمان را گسترده تر نموده و به اهدافی دست میابیم که هرگز تصورنکرده بودیم. بسیاری از ما تحصیلاتمان را ادامه می دهیم, مسیرزندگی حرفه ای خود را دنبال می کنیم و تشکیل خانواده می دهیم .بطور مرتب شالوده مان را بازرسی می کنیم و درصورت مشاهدۀ علائمی از قبیل ترََک و جابجایی, آنها را ترمیم و تقویت می نماییم. اگر ما فقط می خواستیم روی این شالوده یک چادر بزنیم, به چنین بنای مستحکمی نیاز نداشتیم, اما هدف ما ساختن یک آسمان خراش است .چنین آسمان خراشهایی حتمأ باید بطوری مطمئن و مستحکم مستقر باشند تا بازساز ی تنها یکی از اطاقهای آن منجر به سقوط کل ساختمان نگردد.

آن ابزاری که برای ساختن شالوده مان به کارمی گیریم, تنها ابزاری نیستند که بعدها نیازخواهیم داشت. البته این ابزار درآینده نیز با ارزش و مهم خواهند بود اما در مقطع خاصی به تنهایی قادر به محافظت از ما نخواهند بود. وقتی به لحظه ای می رسیم که حتی تمام دانش و آگاهی مان نیز برایمان کفاف نمی دهد, به اعضایی که تجارب بیشتری دارند روی میاوریم و ممکن است راهنمایی های ساده ای را که در ابتدای برنامه شنیده بودیم به ما پیشنهاد کنند: تمام جواب ها درقدمها نهفته اند. حتی پس از کارکرد مکرر قدمها, ایجاد رابطه ای عمیقتربا قدمها ادامه خواهد داشت .برای برخی از ما تمرین منظم دعا, مراقبه, نوشتن یا ورزش در اوایل بسیار مفید واقع می شوند اما با گذشت زمان غنی تر می گردند .این واقعیت ساده که می توانیم در نگاهداری طولان ی یک کا ر بخصوص موفق باشیم نظمی را برای برنامه مان ارائه می دهد که بتوانیم بدان اتکا کنیم.

بزرگترین دستاورد بسیاری ازما ,بدون توجه به کارهای دیگری که درزندگی انجام داده ایم, پاک شدن و پاک ماندن بوده است .از نقطه نظر دیگران پاک شدن و پاک ماندن زیباترین هدیه ایست که ما تا بحال دریافت کرده ایم. شاید همیشه ممکن نباشد چیزهایی را که بیشترین سپاسگزاری را نسبت بدانها احساس می کنیم, با افراد بیرون از انجمن مشارکت کنیم. ممکن است چنین چیزی را مانعی بین خودمان و دنیای بیرون از انجمن ببینیم.
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، sepher1877 ، ناظر9 ، ناظر2
#2
در روابط با دنیای اطراف چند بخش مثل خانواده محل کار و اجتماع را باید بررسی کنم

خانواده : دست از توقعات از انها بردارم – دید و نگرشم را نسبت به گذشته ام در مورد انها عوض کنم و انها را مقصر اصلی ناکامی خود ندانم – درجه بندی نکنم و کوچک و بزرگ درست نکنم و با همه یکسان محبت کنم – باور های درست را در روابطم به کار بگیرم و روابطم را بر اساس عشق و احترام متقابل بسازم و در امورات انها تا از من نخواسته اند دخالت نکنم – رنجش های گذشته را ببخشم و به انها نزدیک شوم – اسیر بازیهای خانوادگی نشوم و در جنگ های انها طبق سنت دهم خنثی عمل کنم – از کس خاصی طرفداری نکنم - مرزهایم را در روابطم رعایت کنم و به انها احترام بگذارم تا به من و اعتقاداتم احترام بگذارند – اسرار انها را فاش نکنم – سنت هفتم را در خانواده رعایت کنم – و توقعات مالی از انها نداشته باشم تا روابطم با انها دارای هدف باشد
محل کار : از اعتقادات پوچ و پوسیده مثل : کار کردن خر خوردن یابو – اون می دزده پس من هم می دزدم – مزدم کم است پس باید دزدی کنم – ادم خوبی نیست پس اذیتش می کنم دست بردارم و توقعات غیر واقعی را دور بریزم – سر ساعت رفت امد کنم – به قوانین محل کار احترام بگذارم – صداقت و رو راسنی داشته باشم – در امورات شخصی صاحب کار و یا همکاران دخالت نکنم – مسئولیت بی مورد و غیر لازم به خود اضافه نکنم – اشتباهاتم را بپذیرم – قبل از اقدام و عمل مشورت کنم – غیبت نکنم و هماهنگ باشم – دو به هم زنی نکنم – مشکلات را با صاحب کار در میان بگذارم تا باعث رنجش نشود – از محبت انها سواستفاده نکنم – اگر کار بهتری انجام می دهم و صاحب کار توجه نکرد توقع نداشته باشم چون خودم خواسته ام ..........
در اجتماع : خسارت نزنم – چشم در چشم دنیا نگاه کنم و خودم را همسطح دنیا ببینم نه محور دنیا – به باورها و اعتقادات مردم احترام بگذارم و با انها جنگ نکنم منافع مشترک را در نظر بگیرم و عضو قابل قبول مسئول و سازنده اجتماع باشم
پاسخ
 سپاس شده توسط admin.a ، خلیل ن ، حـمـیـد ، sepher1877 ، Essi.toobchi ، ناظر9 ، ناظر2
#3
حتما ما و همه دنیا به این درک رسیده باشیم که مواد مخدر یک سم خطرناکه . رابطه من با خودم توسط این سم برقرار میشد . با مصرف کردن به روشهای مختلف کشیدن و دود کردن یا خوردن و بلعیدن ، تزریق کردن یا استنشاقی و خلاصه به هر صورتی که میشد من این سم را وارد بدنم میکردم و با یک جسم سمی در خانواده حاضر میشدم و وارد اجتماع میشدم . تمام دنیای پیرامونم این سم را با تمام وجودشان احساس میکردن بغیر از خودم . به خاطر توقع زیادی که داشتم از همه کس و همه چیز و همه جا متنفر بودم چون هیچگاه توقعاتم بر آورده نشد چون در حقیقت آنها توهماتم بودند  ....

در حالیکه الان برنامه ای منظم برای بهبودی جسمم دارم و حالا با یک جسم سالم در مسیر بهبودی قراردارم و با حضور در جلسات و مشارکت و خدمت کردن روح و روان جلای خاصی گرفته و از طریق کمک به سبد پول خود اتکایی را یاد گرفتم . همه اینها هدیه بهبودیست که ارتباطم را با خودم سالم و برقرارکرده و باعث ارتباط با دنیای اطرافم شده و متقابلا دنیا هم من را در خوشیهایش شریک کرده ...
پاسخ
 سپاس شده توسط admin.a ، sepher1877 ، ناظر9 ، ناظر2
#4
خود مشغولی در ترس ریشه دارد یکی از عمیق ترین ترسهایی که بسیاری از ما مشترک داریم ازدست دادن کاملخودمان است می ترسیم به خاط ر تغییر نمودن آنچه را که راجع به خودمان می دانیم رها کنیم می ترسیماحساس مان راجع به جایگاه خود درجهان را به خاطر مراقبه رها کنیم, می ترسیم باورهایمان راجع به جایگاه خوددر جهان را رها کنیم زیرا واهمه داریم مبادا نتوانیم به هیچ جای دیگری تعلق داشته باشیم
پاسخ
 سپاس شده توسط toobchi ، admin ، ناظر9 ، حـمـیـد ، ناظر2
#5
بعضی از ما کاملأ در حوزۀ بهبودی باقی مانده و خود را تنها با دوستان بهبودی احاطه می کنیم. تمام زندگی مان در
انجمن خلاصه می گردد نه به خاطر اینکه از ارتباط با دنیای بیرون واهمه داریم, بلکه به این دلیل که از تعامل –
های غنی مان در NA احساس رضایت می کنیم. آنطور که درانجمن مشارکت می کنیم و آن حس همدردی و همسانی
که NA را برایمان چنین منحصر بفرد می نماید بی پروا راجع به احساسات صحبت کردن, دیدن جنبه های –
مضحک بعضی از سیاه ترین و وحشتناک ترین تجارب مان , همیشه دربیرون از جلسات دردسترس مان قرار –
نمی گیرد.
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر9 ، حـمـیـد ، ناظر2 ، آریا داریوش
#6
برای برخی از ما که زندگی مان را با رضایت در NA دنبال می کنیم همه چیز مطلوب است. برای برخی دیگر,
ایجاد همان صمیمیت و مصاحبتی که در بهبودی یادگرفته ایم, در بیرون از جلسات, برایمان چالش هیجان آمیزی را
فراهم می کند. ممکن است نوع خاصی ارتباط را در انجمن و انواع دیگری از آن را درجاهای دیگر با خانواده هایمان, جامعۀ مذهبی, همکاران و یا همسایگان مان تجربه کنیم. ما از اینکه بخشی از هویت مان را با یک گروه و بخشی دیگر را با گروهی دیگر می بینیم, احساس راحتی می کنیم. هریک از ما ترکیبی را که فقط برای امروز, برایمان کار می کند میابیم. برای اکثر ما, خویشتن پذیری بدین معنی است که تعادلی را بین بهبودی و زندگی مان بیرون از NA , پیدا کنیم.

((پاکزیستن))
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر9 ، حـمـیـد ، ناظر2
#7
برای برخی از ما که زندگی مان را با رضایت در NA دنبال می کنیم همه چیز مطلوب است. برای برخی دیگر, ایجاد همان صمیمیت و مصاحبتی که در بهبودی یادگرفته ایم, در بیرون از جلسات, برایمان چال ش هیجان آمیزی را فراهم می کند. ممکن است نوع خاصی ارتباط را در انجمن و انواع دیگری از آن را درجاهای دیگر با – خانواده هایمان, جامعۀ مذهبی, همکاران و یا همسایگان مان تجربه کنیم. ما از اینکه بخشی از هویت مان را با یک گروه و بخشی دیگر را با گروهی دیگر می بینیم, احساس راحتی می کنیم. هریک از ما ترکیبی را که فقط برای امروز, برایمان کار می کند میابیم. برای اکثر ما, خویشتن پذیری بدین معنی است که تعادلی را بین بهبودی و زندگی مان بیرون از NA , پیدا کنیم. اوقاتی را تجربه خواهیم نمود که طی آن نمی توانیم تا حدی که دوست داریم در میان انجمن باشیم. سپس متوجه تأثیر این غیبت را در بهبودی مان می گردیم. ممکن است حتی تفاوت آن را در احساسی که پس از بازگشت به انجمن به ما دست می دهد, تشخیص دهیم. وقتی آنطور که باید و شاید به انجمن وصل نیستیم, می توانیم احساس بیگانگی کنیم. دیگران ازما سؤال می کنند کجا بوده ایم و این باعث ناراحتی مان می گردد. زمانی که شروع می کنیم به عصبانی بودن در جلسات بدلیل اینکه دیگران آنطور که می خواهیم با ما رفتار نمی کنند, در معرض یک خطرجدی قرار گرفته ایم. اگر از ابزار این برنامه درست استفاده نکنیم آنها تبدیل به سلاحی خطرناک خواهند شد. تحت این شرایط حتی کارکرد قدمها نیز می تواند فرصتی باشد تا دررابطه با عیوب مان , به خودمان آزار برسانیم. بعضی از اعضا می گویند نقائص مان سیستم دفاعی ما برای بقایمان می باشند که اثر خود را ازدست داده اند. به همین ترتیب برخی اوقات بهترین ابزارمان از بدترین نقائص مان نشأت می گیرند. دربهبودی, بین "خود مشغولی" و "فعالیت شدید روی بهبودی مان" پس و پیش می رویم و به تدریج تعادلی مابین این دو پیدا می کنیم. با تمرین مستمر زمان بیشتری را نزدیک به نقطۀ میانی این دو منتهی علیه, سر می کنیم

پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر2 ، حـمـیـد ، آریا داریوش


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان