۱۳۹۸/۱۰/۲۸، ۰۷:۳۱ عصر
وقتی که من نسبت به چیزی وسوسه دارم احساسات زیاد و گاهی متضاد در من شکل می گیرد و اولین انها احساس نیاز است که سریعا هم می خواهم ان را به لذت طلبی ختم کنم و در یک لحظه توام با ان چند احساس قدرتمند و پیچیده به من حمله می کند
و بزرگترین انها احساس کمبود و نیاز و خلاء و از همه مهمتر لذت جوئی است و البته گاهی در حین وسوسه احساساتی همچون شک و تردید .بکنم یا نکنم –درماندگی و دودلی – نگرانی و ناامیدی – پوچی – بی عرضگی و ناتوانی –بی ارزشی و حقارت – و گاهی اوقات هم یک احساس و ندای درونی که مرا از عواقب کارو دردهای ان اگاه می کند سراغم می ایید
قسمت دوم سوال : زمانیکه من وسوسه می شوم فکرم متمرکز بر روی ان عمل لذت بخش است و هیچ چیز دیگر را در نظر نمی گیرم و با تمام قدرت به فکر رسیدن به هدف و لذت جوئی هستم – فکر من حالت تونلی پیدا می کند و اشتغال فکری مرا در بر می گیرد –و افکار من تماما در ارتباط با ان وسوسه و عمل از روی ان نقص است
و بزرگترین انها احساس کمبود و نیاز و خلاء و از همه مهمتر لذت جوئی است و البته گاهی در حین وسوسه احساساتی همچون شک و تردید .بکنم یا نکنم –درماندگی و دودلی – نگرانی و ناامیدی – پوچی – بی عرضگی و ناتوانی –بی ارزشی و حقارت – و گاهی اوقات هم یک احساس و ندای درونی که مرا از عواقب کارو دردهای ان اگاه می کند سراغم می ایید
قسمت دوم سوال : زمانیکه من وسوسه می شوم فکرم متمرکز بر روی ان عمل لذت بخش است و هیچ چیز دیگر را در نظر نمی گیرم و با تمام قدرت به فکر رسیدن به هدف و لذت جوئی هستم – فکر من حالت تونلی پیدا می کند و اشتغال فکری مرا در بر می گیرد –و افکار من تماما در ارتباط با ان وسوسه و عمل از روی ان نقص است