۱۴۰۱/۸/۳۰، ۰۹:۰۸ صبح
سلام و درود خدمت شما دوستان همدرد ارزشمند سپاسگزار خداوند هستم یابت اینکه عضو کوچکی از انجمن معتادان گمنام هستم و یه روز پاک دیگه رو همراه با سپری کردن فرایند بهبودی طی میکنم امروز یعنی ساعتی پیش با خبر شدم یکی از دوستان همدرد و کسی که قبل از اینکه وارد برنامه بشم و روزهای بد و اشفته ای رو در زمان مصرف با هم داشتیم حقیقت موضوع اینه که من بندر زندگی میکنم و اون مشهد خیلی خوشحال بودم وقتی میرفتم مشهد و این عزیز رو میدیدم دیگه مثل قدیم بدنبال تهیه مواد و دغدغه مصرف کردنش نداشتم خیلی پسر با عشق و لوطی بود نمیدونم و نمیتونم العان قضاوت کنم که چه چیزی و چه درد گرانی در سینه داشته که شب قبل خودش رو حلق آویز کرده آخه ای روزگار تف بهت بیاد چرا چرا روزهایی بود که با این همه درد و رنج سپری شد تو بد ترین فلاکت دوستم همیشه خنده به لب بود و فکر خودکشی به سر نداشت حالا چه اتفاقی افتاده که تو پاکی و باز هم میگم من عاجزم از قضاوت کردنش فقط اینو میدونم که العان من مثل شمع دارم میسوزم و همدردی هم نیست که بخوام مشارکت کنم و همکارانم متوجه یه موضوع شدن و میدوننن من دارم درد میکشم و اشک میریزم ولی نمیدونن چرا و نمیتونم حال و احساسم رو با انها به مشارکت بزارم و این شد کن به یاد شما همدردان مجازی و این صفحه افتادم و از همین جا برای اون دوست عزیز و مهربان و با عشقم از خداوند طلب مغفرت دارم امیدوارم خودش از همه همدردان عزیز که زیر فشارهای روحی و روانی و.از افکار مخرب و ....محافظت کنه