۱۳۹۸/۱۰/۲۸، ۰۷:۳۰ عصر
بله – بیشتر مواقع بدون در نظر گرفتن عواقب ان به ان عمل می کنم – البته همیشه در ان لحظه باور دارم که کگارم درست است چون دیگه در ان لحظه مننیستم و دستور دهنده بیماری من است – مثلا در دعوا کردن اول طوفان ده دقیقه ای به راه می اندازم و بعد از فروکش کردن تازه فکر می کنم که چکار کرده ام – من در ان ده دقیقه مثل ماشینی بی راننده هستم و حتی اگر به قیمت مرگ من تمام شود انجام می دهم چون دستور دهنده غرور متورم من است و یک شمشیر به نام اعتیاد فعال و اجبار بالای سر من است – انصراف از کار – ایجاد رابطه احساسی – خرید وسیله ای – جواب دادن به کسی – سرعت و یا شریک شدن
قسمت دوم سوال : رفتارهای دیگر من از روی اجبار : وقتی فکری به سرم می زند و به عواقب ان فکر نمی کنم – وقتی فقط به لذت چیزی فکر می کنم – وقتی که از روی نواقص اخلاقی عمل می کنم – وقتی که یک چیز را تکرار می کنم و به ان عادت می کنم – وقتی که از روی نیاز کاری می کنم (گرسنگی) – وقتی که فقط به منافع خودم فکر می کنم و غرق چیزی می شوم – وقتی که اول کاری انجام می دهم و بعد به ان فکر می کنم
مفهوم اجبار : قدرت غیر منطقی و غیر قابل مقاومتی است که باعث ادامه مصرف نواقص بدون در نظر گرفتن عواقب ان می شود – وسوسه و اجبار به همدیگر متصل هستند
قسمت دوم سوال : رفتارهای دیگر من از روی اجبار : وقتی فکری به سرم می زند و به عواقب ان فکر نمی کنم – وقتی فقط به لذت چیزی فکر می کنم – وقتی که از روی نواقص اخلاقی عمل می کنم – وقتی که یک چیز را تکرار می کنم و به ان عادت می کنم – وقتی که از روی نیاز کاری می کنم (گرسنگی) – وقتی که فقط به منافع خودم فکر می کنم و غرق چیزی می شوم – وقتی که اول کاری انجام می دهم و بعد به ان فکر می کنم
مفهوم اجبار : قدرت غیر منطقی و غیر قابل مقاومتی است که باعث ادامه مصرف نواقص بدون در نظر گرفتن عواقب ان می شود – وسوسه و اجبار به همدیگر متصل هستند