۱۳۹۸/۱۱/۸، ۰۲:۲۷ صبح
قسمت اول: بله ـ تصمیمات امروز من بر پایهی باورهای جدید و روشنبینی است و فقط برای امروز با تمرین کردن تصمیم، به صورت دایم به حمایت نیروی برتر میرسیم و چون من فراموشکار هستم بهتر است که بهطور دایم این تصمیم را به اجرا درآورم.حتی در صورت نیاز هر روز- در واقع این تصمیم اقدامی یک باره نیست و پیام سوال این است که من به عنوان یک معتاد خود رای و خود محور و نا فرمان که دائما به واسطه بیماری اعتیادم در حال جنگ و کشمکشو وسوسه های مختلف هستم قدرت انجام گرفتن تصمیم را برای یک بار ندارم و چون به واسطه همین فاکتور ها بارها شکست می خورم و ممکن است ناامید شوم و تصمیم می گیرم که دوباره خودم همه چیز را کنترل کنم – پس باید یاد بگیرم و متعهد شوم که چه اوضاع خوب و چه بد باشد دائما این تصمیم را برای خود تکرار کنم
ترسها : اگر بسپارم شکست می خورم –از دست دادن لذت طلبیها - گاهی اوقات بابت کاری که میخواهم انجام دهم، ترس دارم چون با تصمیم گرفتن باید آن را اجرا و برنامهریزی کنم، برای رسیدن به آن، این خود بهانهای میشود برای عمل نکردن به تصمیم - ترس از اینکه نتوانم به خواست خداوند عمل کنم و بگویم که خواست خدا بوده چون آگاهی مطلق را ندارم و از این تصمیمگیری هراس دارم که او برای من تصمیم بگیرد. - میترسم به چیزهایی که دوست دارم، نرسم. - ترس از اینکه خدا برای رشد من راههایی را انتخاب کند یا پیش رویم بگذارد که من تمایلی به آنها ندارم. ۶) ترس از اینکه چیزهایی را که دوست دارم از دست بدهم. ترس از اینکه چیزهایی را که میخواهم بدست نیاورم.
بهانه ها :بهانه میآورم و میگویم الآن وقت آن نرسیده (تصمیم) و خدا الآن وقت ندارد.خودش اتفاق می افتد – هنوز دارم جواب می گیرم – عاجز نشدم – قرار نیست قدیس شوم و این جوری راحت ترم
ترسها : اگر بسپارم شکست می خورم –از دست دادن لذت طلبیها - گاهی اوقات بابت کاری که میخواهم انجام دهم، ترس دارم چون با تصمیم گرفتن باید آن را اجرا و برنامهریزی کنم، برای رسیدن به آن، این خود بهانهای میشود برای عمل نکردن به تصمیم - ترس از اینکه نتوانم به خواست خداوند عمل کنم و بگویم که خواست خدا بوده چون آگاهی مطلق را ندارم و از این تصمیمگیری هراس دارم که او برای من تصمیم بگیرد. - میترسم به چیزهایی که دوست دارم، نرسم. - ترس از اینکه خدا برای رشد من راههایی را انتخاب کند یا پیش رویم بگذارد که من تمایلی به آنها ندارم. ۶) ترس از اینکه چیزهایی را که دوست دارم از دست بدهم. ترس از اینکه چیزهایی را که میخواهم بدست نیاورم.
بهانه ها :بهانه میآورم و میگویم الآن وقت آن نرسیده (تصمیم) و خدا الآن وقت ندارد.خودش اتفاق می افتد – هنوز دارم جواب می گیرم – عاجز نشدم – قرار نیست قدیس شوم و این جوری راحت ترم