۱۴۰۰/۱۱/۱۰، ۱۲:۲۸ عصر
هرچیزی که درزندگی من میتواندعجزمرانشان بدهد.
.وقتی که میخواهم ازکلمه نه استفاده کنم عاجزهستم.ارتباط برقرارکردن بااقوام,گوش دادن به حرفای دیگران,حفظ گمنامی خودم درقالب حق انتخاب,به حق وحقوق دیگران احترام گذاشتن,رفتاروکردارفرزندم وتربیت آن,نمازخواندن ودعاکردن,کمک گرفتن ازخداونددررابطه بامشکلاتم,اعتراض به انتقاددیگران,ترک نیکوتین,درمقابل تعادل نداشتن درشوخی کردن.
من فقط اینهارواقرارمیکنم,زمانی میتوانم بگویم عاجزهستم که اینکارهارو انجام ندهم.وپرهیزکنم ودست بکشم ازهمه این رفتارهای اجباری
تمام بحران های من عجزمن هستند.هرچیزی میتواندنیروی محرکه من باشد.نحوه برخوردمن با این نیرویعنی عجز،مهم است.وقتی ازخودغافل میشوم یعنی تمرکزازروی بهبودی برداشته شده ,درمثلث خودمحوری زندگی میکنم.درمقابل تغییرکردن وعوض شدن دربرابرباورهای غلطم دربرابر دیگران,درمورد رابطه های مالی ,عاطفی,درکل عاجزهستم. ازخدا میخوام بمن کمک کنه وتنهایم دراین وادی پرازعجز وناتوانی نگذاره
.وقتی که میخواهم ازکلمه نه استفاده کنم عاجزهستم.ارتباط برقرارکردن بااقوام,گوش دادن به حرفای دیگران,حفظ گمنامی خودم درقالب حق انتخاب,به حق وحقوق دیگران احترام گذاشتن,رفتاروکردارفرزندم وتربیت آن,نمازخواندن ودعاکردن,کمک گرفتن ازخداونددررابطه بامشکلاتم,اعتراض به انتقاددیگران,ترک نیکوتین,درمقابل تعادل نداشتن درشوخی کردن.
من فقط اینهارواقرارمیکنم,زمانی میتوانم بگویم عاجزهستم که اینکارهارو انجام ندهم.وپرهیزکنم ودست بکشم ازهمه این رفتارهای اجباری
تمام بحران های من عجزمن هستند.هرچیزی میتواندنیروی محرکه من باشد.نحوه برخوردمن با این نیرویعنی عجز،مهم است.وقتی ازخودغافل میشوم یعنی تمرکزازروی بهبودی برداشته شده ,درمثلث خودمحوری زندگی میکنم.درمقابل تغییرکردن وعوض شدن دربرابرباورهای غلطم دربرابر دیگران,درمورد رابطه های مالی ,عاطفی,درکل عاجزهستم. ازخدا میخوام بمن کمک کنه وتنهایم دراین وادی پرازعجز وناتوانی نگذاره