۱۴۰۱/۷/۳۰، ۰۳:۲۷ عصر
به نام خدا
پسرم از دوستم پرسیده، بابا ما رو دوست نداشت که رفت، به دوستم گفتم بهش بگو چرا اینجا هستیم، وقتی درب مدرسه تو میامدم تو دو تا کوچه اونطرفتر منتظر من بودی، دیدم من خم شدم و تو هم خم شدی، تیراندازی بود، متوجه شدم با مواد مخدر مشکل دارم، به خاطر اینکه تو بزرگ شدی، اگر اونجا میماندم، نمیتوانستم، اینجا کنار خانوادهای از انجمن و به کمک یکدیگر توانستیم، فقط برای امروز پاک بمانیم، پیشانی زخمی خود را پاک میکردیم، قلبهای ما هدف تیراندازی بود، اما با کمک خداوند بدانگونه که درک میکردیم تا به امروز پاک ماندیم
ما چه با مواد مخدر و چه بدون آن، مشکل داریم، ما الکل را چیزی جداگانه از مواد مخدر، نمیدانیم
روی دو زانو در برابر خدا نشستیم، به ضعف خود اقرار کردیم تا پاک بمانیم
محمودم معتاد سه سال دو ماه و پنج روز
عاشقتم پسر
پسرم از دوستم پرسیده، بابا ما رو دوست نداشت که رفت، به دوستم گفتم بهش بگو چرا اینجا هستیم، وقتی درب مدرسه تو میامدم تو دو تا کوچه اونطرفتر منتظر من بودی، دیدم من خم شدم و تو هم خم شدی، تیراندازی بود، متوجه شدم با مواد مخدر مشکل دارم، به خاطر اینکه تو بزرگ شدی، اگر اونجا میماندم، نمیتوانستم، اینجا کنار خانوادهای از انجمن و به کمک یکدیگر توانستیم، فقط برای امروز پاک بمانیم، پیشانی زخمی خود را پاک میکردیم، قلبهای ما هدف تیراندازی بود، اما با کمک خداوند بدانگونه که درک میکردیم تا به امروز پاک ماندیم
ما چه با مواد مخدر و چه بدون آن، مشکل داریم، ما الکل را چیزی جداگانه از مواد مخدر، نمیدانیم
روی دو زانو در برابر خدا نشستیم، به ضعف خود اقرار کردیم تا پاک بمانیم
محمودم معتاد سه سال دو ماه و پنج روز
عاشقتم پسر