۱۳۹۸/۱۲/۱۳، ۱۱:۳۴ عصر
سلام، مجیدم یه معتادم هستم، راستش حالم خیلی بد بود از ساعت 1 دارم سعی میکنم بخوابم ولی استرس و ترس نمیزاره، نمیدونم چی شد یاد مشارکت اینجا افتادم، میدونید یه مدتیه کلا منفی نگر شدم سر چیزایی که اصلن امکان نداره اتقاق بیفته ولی من همش تو مغزم این فکر میاد که واسه من اتفاق میفته، بعد انقد با ترس بهش فکر میکنم که سر درد میگیرم الانم که جلسات تعطیله نمیشد جایی حرفمو بزنم، امشب این بیماریه کورنا افتاده بود تو مغزم هی به خودم میگفتم نکنه مبتلا شده باشم الان 2 ساعته با همین فکر کلنجار میرفتم و استرس گرفته بودم، وسواس فکری پیدا کردم، از خدا عاجزانه میخوام کمکم کنه مثل همیشه، و ایمان جایه ترسو تو قلبم بگیره، از شمام ممنونم که پیاممو میخونید