مهمان گرامی، خوشآمدید! |
شما قبل از این که بتوانید در این انجمن مطلبی ارسال کنید باید ثبت نام کنید.
|
آمار انجمن |
» اعضا: 10,935
» آخرین عضو: محمدرضا معتاد
» موضوعات انجمن: 1,531
» ارسالهای انجمن: 14,209
آمار کامل
|
آخرین موضوعها |
سوال 5: آیا مواقعی در بهب...
انجمن: درست و غلط
آخرین ارسال توسط: Darush sistan
دیروز، ۱۱:۱۴ صبح
» پاسخ: 14
» بازدید: 10,880
|
سوال 1 : چرا انجام قدم ده...
انجمن: احساسات در مقابل اعمال
آخرین ارسال توسط: Darush sistan
دیروز، ۱۱:۰۹ صبح
» پاسخ: 13
» بازدید: 12,774
|
اعانه
انجمن: کلمه به کلمه
آخرین ارسال توسط: حبیب ۶۶۶
دیروز، ۰۸:۴۵ عصر
» پاسخ: 2
» بازدید: 370
|
ترازنامه ای از خودمان
انجمن: ترازنامه اي از خودمان
آخرین ارسال توسط: حبیب ۶۶۶
۱۴۰۳/۲/۱۰، ۱۲:۱۵ عصر
» پاسخ: 5
» بازدید: 1,127
|
مشارکت آزاد
انجمن: تبادل تجربه
آخرین ارسال توسط: محمدرضا مشهد
۱۴۰۳/۲/۱۰، ۰۳:۳۹ صبح
» پاسخ: 480
» بازدید: 177,575
|
نشریه خوانی
انجمن: تبادل تجربه
آخرین ارسال توسط: محمدرضا مشهد
۱۴۰۳/۲/۱۰، ۰۳:۲۹ صبح
» پاسخ: 990
» بازدید: 284,304
|
فهرست جبران خسارت
انجمن: حرکت به جلو
آخرین ارسال توسط: حبیب ۶۶۶
۱۴۰۳/۲/۹، ۰۸:۵۰ عصر
» پاسخ: 6
» بازدید: 1,432
|
سوال 13:چه چیز باعث حضور ...
انجمن: ما كوشيديم اين پيام را برسانيم
آخرین ارسال توسط: حبیب ۶۶۶
۱۴۰۳/۲/۹، ۰۶:۵۵ عصر
» پاسخ: 10
» بازدید: 6,469
|
سوال 23 : مفهوم مراقبت ب...
انجمن: سپردن (واگذاري)
آخرین ارسال توسط: محمدرضا مشهد
۱۴۰۳/۲/۹، ۰۱:۰۰ عصر
» پاسخ: 20
» بازدید: 23,317
|
مفاهیم 12 گانه معتادان گم...
انجمن: مفاهیم
آخرین ارسال توسط: ناظر14
۱۴۰۳/۲/۹، ۰۹:۳۳ صبح
» پاسخ: 0
» بازدید: 31
|
کار این کمیته چیست؟ چالش ...
انجمن: خدمات کمیته چیپ و سکه
آخرین ارسال توسط: محمدرضا مشهد
۱۴۰۳/۲/۹، ۰۷:۰۵ صبح
» پاسخ: 5
» بازدید: 1,811
|
سوال 1 : امروز من به چه چ...
انجمن: اميد
آخرین ارسال توسط: میثم نفیسی
۱۴۰۳/۲/۹، ۰۵:۱۲ صبح
» پاسخ: 47
» بازدید: 41,480
|
سوال 16: ارزش درمانی کمک ...
انجمن: به معتادان
آخرین ارسال توسط: حبیب ۶۶۶
۱۴۰۳/۲/۹، ۰۴:۴۱ صبح
» پاسخ: 9
» بازدید: 10,403
|
وفاداری
انجمن: اصول روحانی
آخرین ارسال توسط: rahman28
۱۴۰۳/۲/۸، ۱۲:۵۸ عصر
» پاسخ: 1
» بازدید: 1,709
|
سوال 10:فرق بین جاذبه وتب...
انجمن: ما كوشيديم اين پيام را برسانيم
آخرین ارسال توسط: حبیب ۶۶۶
۱۴۰۳/۲/۸، ۰۵:۲۸ صبح
» پاسخ: 10
» بازدید: 6,777
|
چرا می مانیم
انجمن: فصل اول پاک زیستن
آخرین ارسال توسط: حبیب ۶۶۶
۱۴۰۳/۲/۸، ۰۵:۱۸ صبح
» پاسخ: 13
» بازدید: 3,987
|
دورنمای امید
انجمن: فصل اول پاک زیستن
آخرین ارسال توسط: Vahid@beigi
۱۴۰۳/۲/۷، ۰۸:۰۲ صبح
» پاسخ: 10
» بازدید: 3,587
|
برداشت شخصی از فصل اول
انجمن: فصل اول پاک زیستن
آخرین ارسال توسط: .مهدی۲۱
۱۴۰۳/۲/۵، ۱۰:۲۴ عصر
» پاسخ: 10
» بازدید: 3,825
|
سوال 12: به چه صورت اعتیا...
انجمن: انكار
آخرین ارسال توسط: ابراهیم ت
۱۴۰۳/۲/۵، ۰۸:۲۸ صبح
» پاسخ: 36
» بازدید: 37,165
|
سوال 1: مفهوم بیماری اعتی...
انجمن: بیماری اعتیاد
آخرین ارسال توسط: حبیب ۶۶۶
۱۴۰۳/۲/۴، ۰۸:۲۳ صبح
» پاسخ: 129
» بازدید: 101,436
|
|
|
اصول, تمرین و نگرش |
ارسال کننده: admin.a - ۱۳۹۸/۱۰/۲۳، ۰۸:۰۵ عصر - انجمن: فصل هفتم سفر ادامه دارد
- پاسخ (2)
|
|
اصول, تمرین و نگرش
درNA خدمت همیشه باید با روحیۀ پیام رسانی به معتاد درعذاب انجام گیرد. این هدف اصلی انجمن مان است و زمانی که ما از آن غافل می شویم, در را به روی تأثیرهای منحرف کننده می گشاییم. با این وجود, خیلی کم پیش می آید که انگیزه های مان کاملأ بی ریا باشند .هدف ما فداکارانه خدمت نمودن است اما یکی از چیزهایی که خدمت را بسیار پرارزش می کند آگاهی از این امر است که ما ارزشمند و مفید هستیم. منظور این نیست که خدمتی که انجام می دهیم یا باید کاملأ فداکارانه باشد و یا کاملأ به ارضای حس خویشتن پرستی مان, مربوط گردد. خدمتی که انجام می دهیم می تواند ما را تا زمانی که منتظریم درمورد خودمان حس خوبی پیدا کنیم, یکپارچه نگاه دارد. پذیرش این امر به ما اجازه می دهد به جای اینکه وانمود کنیم همه چیزمان خوب پیش می رود, دربهبودی پیشرفت کنیم. آگاهی از اینکه داشتن یک هدف و مفید واقع شدن حال ما را بهتر می کند, خودخواهی محسوب نمی گردد. زمانی که از روی نیت خیر عمل می کنیم – یعنی اینکه کار درست را با انگیزۀ درست انجام می دهیم – مطمئنأ بهره مند خواهیم شد. هریک از ما چیزی را برای گفتن و یا واگذارنمودن داریم که این خود جزئی از کمک کردن به یکدیگر در بهبودی و درعین حال یک فرایند ادامه دار می باشد. ما برای خود یک موقعیت مناسب پیدا می کنیم و یاد می گیریم درآنجا احساس راحتی کرده وسپس چنان رشد کنیم که آنجا برایمان کوچک شود. سپس جای جدیدتری را پیدا کنیم .
هربار که این اتفاق رخ می دهد, چیز جدیدی راجع به خودمان یاد می گیریم و اغلب کارجدیدی را نیز می آموزیم .یکی از اعضا چنین مشارکت کرد: "به نظر می آید هرچه بیشتر تجربه کسب می کنم, بیشتر متوجه می شوم که چقدر باتجربه هستم ."
عضو دیگری اولین تجربۀ خدماتی خود را چنین به خاطر آورد: "درآنجا جروبحث ,سیاست بازی ,پیش داوری و هرج و مرج وجود داشت, با این وجود, همینکه جلسه شروع شد من عشق را در آنجا احساس کردم .تازه وارد انجمن شده بودم و هرج و مرج موجود در جلسه کاملأ شبیه آنچه که بدان عادت داشتم بود و به همین دلیل درآنجا احساس تعلق کردم." مطئمنأ داشتن هرج و مرج به تنهایی ایدۀ خوبی نیست ولیکن همانطور که در بهبودی شخصی مان تجربه کرده ایم, بهترین درس ها را در سخت ترین بخش های بهبودی مان یاد خواهیم گرفت. وقتی به اعضای جدیدتر فرصت خدمت می دهیم افراد بیشتری قادربه یادگیری از طریق خدمت خواهند بود. مضاف براین چنین کاری ما را نسبت به ایده ها و روش های تازه, آگاه خواهد نمود. دوباره اختراع نمودن بعضی چیزها می تواند ارزشمند باشد ,حتی اگر به نظر بیاید که انجام چنین کاری بازده ی بسیار کمی دارد. هریک از ما با پیمودن این مسیر می آموزیم و برخی اوقات نتیجۀ کار بهتری نیز نسیبمان می گردد .
|
|
|
درخدمت بودن |
ارسال کننده: admin.a - ۱۳۹۸/۱۰/۲۳، ۰۸:۰۵ عصر - انجمن: فصل هفتم سفر ادامه دارد
- پاسخ (3)
|
|
درخدمت بودن
تمایل خدمت به دیگران رابطه مان را با دنیا متحول می سازد .ایثار نمودن و عشق دادن ما تنها به NA ختم نمی شود. ما با تمرین اعمالی که ازروی دوست داشتن باشد به آن عشقی که ما را احاطه می کند متصل می گردیم و
آمادگی آن را پیدا می کنیم تا همان عشق را دریافت کنیم. تمایل داشتن به قبول کمک خود نوعی ایثار محسوب می گردد. اقرار به اینکه به کمک نیازداریم و یا درخواست کمک نمودن می تواند برایمان ناراحت کننده باشد. وقتی که اجازه می دهیم کس دیگری جلو آمده و به ما کمک کند, به او فرصت آن را می دهیم که عشق و سخاوت خود را ابراز نماید .زمانی که به دیگران کمک می کنیم بیشترازآنچه که واگذار می نماییم دریافت می کنیم. درخاتمۀ بعضی جلسات, پس از خواندن دعای آرامش اعضای انجمن می گویند: " به حضوردرجلسات ادامه دهید". دربعضی جاهای دیگر می گویند: "به کسی کمک کنید". مبنای هردوی این اصطلاحات این است که وقتی ما ایثار می کنیم و به دیگران نیز اجازه می دهیم ایثار کنند, رابطه ای را با یک نیروی برتراز خودمان پیدا می کنیم.
خدمت تنها به معنی عضویت در یک کمیتۀ خدماتی نیست, آن حالتی قلبی است. خدمت راهی برای زندگی است که می توانیم در تمام مراحل زندگی مان بکار گیریم. آن می تواند بسادگ ی در را برای کسی بازنگاه داشتن و یا به پیچیدگ ی کمک به یکی از نزدیکانی که درمراحل نهایی زندگی اش است, باشد. با عمیق تر شدن فروتنی مان رابطه مان با خدمت و طرز بیان نمودن آن رابطه, دچار تحول می گردد .تمایل به خدمت نمایانگر رهایی از خود می باشد .
در خدمتی که تؤام با ازخودگذشتگی باشد ,گمنامی یکی از اصول کلیدی محسوب می گردد. زمانی که یادمی گیریم درحین ازخودگذشتگی درخدمت یک نیروی برتر ازخودمان و همچنین آنهایی که رنج می کشند باشیم, خوشحالی ,هدفمندی و متانت را می یابیم .
|
|
|
واقعیت گرا بودن |
ارسال کننده: admin.a - ۱۳۹۸/۱۰/۲۳، ۰۸:۰۴ عصر - انجمن: فصل هفتم سفر ادامه دارد
- پاسخ (5)
|
|
واقعیت گرا بودن
برخی اوقات همه مان به تجدید قوا نیاز داریم ,چه از نظر جسمی, چه از نظر احساسی و چه از نظر روحی. با وجودی که این جنبه ها به یکدیگر مرتبط هستند ,در اینجا آنها را جدا از یکدیگرعنوان می کنیم تا بتوانیم راحت تر راجع به آنها صحبت کنیم. همانطور که درزمان خستگی جسمی ممکن است از نظر احساسی بسیار حساس تر باشیم, امکان اینکه درزمان خستگی احساسی مریض شویم بیشترخواهد بود. وقتی که از نظر روحانی کاملأ خسته و تهی می گردیم, می توانیم بطور عمیقی کمبود احساس امنیت را تجربه کنیم. برخی از ما بهترین وضعیت را در زمان جنب و جوش داشتن و سرشلوغی دارا خواهیم بود. بعضی دیگر از ما از طریق تنها و آرام بودن تجدید قوا می کنیم که این می تواند به سادگی, یک مراقبۀ سریع و یا حضور در یک جلسه باشد .
شاید درخواست کمک نمودن بهترین کاری باشد که می توانیم درحق خود و همچنین درحق اطرافیانمان انجام دهیم .
وقتی می بینیم که برنامه درزندگی عضو دیگری کاربرد داشته است به تعهد خود نسبت به برنامه اذعان نموده و امید را تجربه می کنیم. یکی از اعضا اینطور گفت: " در مقطع ده سال پاکی سرم به دیوار خورد اما چیزی که باعث شد به برنامه بازگردم شورواشتیاق یک عده تازه وارد بود که مرا از خواب بیدار کرد. این همان شور و اشتیاقی بود که در اوائل ورود به انجمن مرا پاک نگاه داشته بود". قبل از اینکه تغییر را درخودمان ببینیم ,متوجه رخ دادن آن در دیگران می گردیم .
برخی از ما بواسطۀ کارکردن با تازه واردها رشد نموده و شکوفا می گردیم. ما فقط با بخش ش آنچه که داریم آن را حفظ می کنیم اما تا زمانیکه شروع به بخشش نکرده ایم نمی دانیم چه در اختیار داریم. درهمان لحظه ای که مشغول
کمک کردن به عضوی هستیم که یا درحال دردکشیدن است و یا ازعهدۀ مشکلاتش برنمی آید, منابعی را درخود کشف می کنیم که از وجود آنها هیچ اطلاعی نداشتیم. وقتی می بینیم کسی واقعأ برنامه را درک کرده و به سمت جلو پرواز می کند, چنان حس سپاسگزاری درما بوجود می آید که هرگز تجربه اش نکرده بودیم .ما حق نداریم تصمیم بگیریم که چه کسانی باید به بهبودی دست یابند و به چه کسانی باید کمک شود. برخی اوقات دیدن جرقه و روشنایی دردیگران برای چند لحظه و سپس مشاهدۀ خاموشی شعلۀ بهبودی در همان افراد, می تواند برایمان دشوار باشد. این فرایندی است که ممکن است دوباره و دوباره اتفاق بیافتد . زمانی که درصحنه حضور یافته و سهم خود را انجام می دهیم, پیام مان حمل می گردد .یکی از اعضا چنین مشارکت کرد: "وقتی قدم ها را به کسی انتقال می دهم, احساس می کنم وسیله ای برای ابراز ارادۀ نیروی برتر خود گشته وخودم اختیاری ندارم. تنها مسئولیت من این است که درهمان نزدیکی حضور داشته باشم."
|
|
|
راه خود را جدا کردن |
ارسال کننده: admin.a - ۱۳۹۸/۱۰/۲۳، ۰۸:۰۴ عصر - انجمن: فصل هفتم سفر ادامه دارد
- پاسخ (3)
|
|
راه خود را جدا کردن
بخوبی به یاد داریم که در اوائل پاکی همه مان به اعضایی برخوردیم که احتمالأ از آنها خوشمان نمی آمد و یا بالعکس مورد علاقه مان بودند . درهرصورت چنین کسانی که مقطع پاکی شان می توانست از سه سال تا سی سال باشد, برای ما مهم بودند .ما به آنهایی که سن پاکی شان از ما بیشتر است اتکا نموده, از ایشان آموخته و انرژی می گیریم. ولیکن درنهایت متوجه می شویم که ما اکنون درهمان جایی قرارگرفته ایم که زمانی آنها ایستاده بودند. درجستجوی قدیمی های انجمن به اطرافمان می نگریم و سپس متوجه می شویم که خود ما یکی از آنها هستیم. ازبابت اینکه اعضای قدیمی هنوز درمیان مان هستند سپاسگزاریم اما باید بخاطر آنهایی که بعد از ما وارد انجمن شده اند نیز سپاسگزار بوده و بخواهیم نسبت به یادگیری از ایشان روشن بین باشیم. اگر اینطور نباشد به شدت احساس تنهایی خواهیم نمود .
گمنامی درNA بدین معنی است که ما همه باهم برابریم و فرقی نمی کند که سن پاکی مان چقدر باشد. بخاطر داشتن این مطلب می تواند دربرخی اوقات دشوار باشد اما لازم است به یکدیگر یادآوری کنیم که این امر واقعیت دارد.
می توانیم درگیر توقعاتی شویم که چگونه بودن و سطح دانش ما را به مقطع پاکی کنونی مان مرتبط سازد .
صداقت, فروتنی و شوخ طبعی سالم می توانند کمک کنند تا ما از میان چنین چالش هایی عبور کنیم. یادمی گیریم به اعضا کمک کنیم تا خودشان جواب سؤالاتشان را بدهند و خود را به عنوان یک مرجع موثق و صاحب اختیار جلوه ندهیم. این واقعیت که دیگران نظر ما را جویا می شوند بدین معنا نیست که ما صلاحیت داریم ایشان را نصیحت کنیم .ما تجربه, نیرو و امید خود را به مشارکت می گذاریم و ازعنوان کردن عقاید شخصی خود پرهیز می کنیم, بخصوص زمانی که می دانیم چنین عقایدی جدی گرفته خواهند شد. احساس مهم بودن باعث خوشنودی مان می گردد اما هرگونه افراطی دراین رابطه نیز می تواند خطرناک باشد. وقتی اجازه می دهیم اعضای دیگر انجمن فکر کنند ما ازهمه چیزبی نیازیم ,آن زمان که در حال درد کشیدن هستیم, جایی برای رفتن نخواهیم داشت .
|
|
|
تسلیم شدن مادام العمر |
ارسال کننده: admin.a - ۱۳۹۸/۱۰/۲۳، ۰۸:۰۳ عصر - انجمن: فصل هفتم سفر ادامه دارد
- پاسخ (5)
|
|
تسلیم شدن مادام العمر
با وجودیکه ممکن است با مرور زمان درک مان ازتسلیم شدن تغییر کند, نیازمان بدان تغییر نخواهد کرد. درآغاز ,تسلیم می تواند تنها به معنی مصرف نکردن باشد. با گذشت زمان ما به تدریج متوجه نقش های دیگری که اعتیاد در زندگی مان ایفا می کند شده و تمایل پیدا می کنیم درمقابل رفتارهای دیگرمان نیز تسلیم باشیم. برخی اوقات به دفعات تسلیم می شویم و هربار تسلی م یک رفتار خاص می گردیم. به این درک می رسیم که مصرف – و هیچ فرق نمی کند چه ماده ای مصرف می کنیم- تنها یک نشانه از مشکل ماست, که خود ماهیتی روحانی دارد .به تدریج و به مرور زمان آن چیزهایی را که باعث می شوند رفتارهای مخرب را به نمایش بگذاریم, رها می کنیم. چیزهایی مانند انکار ,خشم, رنجش, حق به جانب بودن, خود را ازدیگران بهتر یا بدتر دانستن, شرم, پشیمانی و ترس .
با افزایش درک مان از قدم اول, بطور عمیق تری تسلیم می شویم. اعتمادمان رشد کرده و کمی بیشتر تمایل پیدا می کنیم از جنگ دست برداریم .می توانیم بخش های گسترده تری از زندگی مان را که هنوز به اشتباه فکر می کنیم تحت کنترل خود داریم, ببینیم. درابتدای کار تسلیم شدن به ندرت خوش آیند به نظر می رسد, اما زمانی که عمکردمان برایمان کارنمی کند ,ما زودتر و زودتر متوجه آن می شویم. درابتدا ممکن است تنها زمانی تسلیم شویم که شکست خورده ایم, اما با پیمودن مسیر بهبودی, تحمل مان نسبت به درد کاهش می یابد و تمایل کمتری را برای کنار آمدن با آنچه که به روح مان صدمه می زند پیدا خواهیم کرد .همینطور که تجارب بیشتری را دررابطه با التیام و امید بدست می آوریم, تسلیم شدن را به عنوان مسیری که ما را به واقعیت بازمی گرداند می پذیریم .آن تغییر نگرشی که باعث می شود متوجه شویم به جای تسلیم بیماری مان شدن ,می توانیم تسلیم بهبودی مان شویم, خودش یک بیداری روحانی است.
تغییر دادن طرز نگرش مان مانند آن است که دنیا را ازپش ت عینکی متفاوت مشاهده کنیم. تسلیم شدن یعنی نگرش خود را تغییر دادن: ما دیگر درپی آن نیستیم که هرطورشده همه چیز را کنترل کنیم. صداقت می تواند طرز نگرش ما را
تغییر دهد و ما را پذیرای حقیقت نماید. ما نسبت باینکه دیگران راجع به ما چه فکر می کنند کمتر اهمیت قائل می شویم و درعوض درمیابیم که تنها درمقابل اخلاقیات و ارزش های خودمان پاسخگو هستیم .به مرور با شفافیت بیشتری درک می کنیم که زندگی برطبق ارادۀ نیروی برترمان, چه معنایی دارد. هربار که تسلیم می شویم دنیای مان کمی بیشتربازمی شود. می توانیم وسوسه هایمان را نادیده گرفته و بپذیریم که تغییر نگرش برای مان امکان پذیر است. ممکن است نفسی عمیق بکشیم و ازخود سؤال کنیم چه اتفاقی خواهد افتاد اگر از جنگ دست برداریم. ایمان مان بواسطۀ تجارب مان رشد نموده و به ما این فرصت را می دهد تا زندگی خود را از زاویه ای دیگر مشاهده کنیم .
همینطور که تجارب بیشتری کسب می کنیم, اقدام به عمل برطبق باورهایمان باعث ناراحتی مان نخواهد شد. به مرور مطمئن می شویم که نتیجۀ رها کردن یک فاجعه نخواهد بود. بیداری های روحانی پی در پی به ایمانی ثابت منجر می گردند.
|
|
|
زندگی با اصول مان |
ارسال کننده: admin.a - ۱۳۹۸/۱۰/۲۳، ۰۸:۰۲ عصر - انجمن: فصل هفتم سفر ادامه دارد
- پاسخ (3)
|
|
زندگی با اصول مان
درک مسائل خیلی مهم است اما این درک بدون عملکرد ارزش زیادی ندارد . ما اصول را به کار می گیریم و تلاش می کنیم تا نگرش و زندگی مان را تغییر دهیم. وقتی شرایط دشوار می گردند ,ازیادبردن اینکه ما درحال حاضر یک زندگی دوست داشتنی ولذت بخش داریم, می تواند آسان باشد. برای داشتن امید و یا سپاسگزاری حتمأ نباید واقعیات را انکار کنیم .آنچه را که احساس می کنیم احساس می کنیم و درعین حال کارهای مورد نیاز را انجام می دهیم .
یادگرفته ایم آنقدر احساسات مان را جدی نگیریم. یکی از اعضا چنین گفت: "احساسات من نشان دهندۀ حقیقت نیستند
اما من هنوز دچار آنها می شوم". زمانی که عمدأ تصمیم می گیریم دیدمان را از فیلتر رنجش و توقع عبور ندهیم می توانیم دنیا را آنطور که هست ببینیم و حتی درشرایط دشوار زیبایی را درآن پیدا کنیم. هرروزفرصت های جدیدی در اختیارمان قرار می گیرند و ما بواسطۀ آنها ما می توانیم یا از واقعیت فرار کرده و یا درصحنه حضور داشته باشیم و زندگی کنیم .
هریک از ما برنامۀ خود را بطور متفاوتی کار می کنیم که این نیز به مرور زمان و برای تک تک مان تغییر خواهد کرد .ممکن است کارکرد برنامه برایمان بدین معنی باشد که ما قدمها را کارمی کنیم, خدمت می کنیم, درجلسات حضور پیدا می کنیم – یا اینکه ارتباط گذاشتن آگاهانه را با نیروی برتر خود تمرین می کنیم .درهرصورت و بدون توجه به درک مان از این مقوله ,ما مسئولیم تا به حرف هایمان جامۀ عمل بپوشانیم .اصطلا ح "اگر طالب آنچه که ما داریم هستید, کارهایی را که ما انجام می دهیم انجام دهید" تاریخ انقضا ندارد.
این آگاهی که شرایط همیشه می توانند بهتر شوند آزادی خاص خود را برایمان فراهم می نماید. می توانیم تغییر را درزندگی و افکار خود ببینیم و می دانیم که بهبودی برایمان کار می کند. هرچه بیشتر از این مسئله آگاه باشیم, بیشتر متوجه می شویم که چه کارهایی هنوز باید انجام شوند. درمورد اینکه در این مقطع, زندگی مان باید چگونه باشد انتظاراتی داریم وچونکه آنها براورده نشده اند باعث شرم خود می گردیم. ما مجبور نیستیم درگیر ایده های "باید بودن" بشویم. چنین ایده هایی مربوط به اوائل بهبودی می گردند اما با بالارفتن مقطع پاکی دوباره ظاهر می شوند .
یکی از اعضا که در بیستمین سال پاکی خود کارتن خواب بود, از جشن گرفتن سالگرد پاکی خود شرم داشت .
اوپرسید:" من چه چیزی دارم که به یک تازه وارد نشان دهم؟ عضو دیگری چنین پاسخ داد: اینکه تو توانسته ای تحت هرشرایطی پاکی خود را حفظ کنی ."پذیرش ما را آزاد می نماید تا صادقانه راجع به زندگی هایمان مشارکت کنیم و احساس نکنیم که حتمأ باید با الگوی خاصی مطابقت داشته و یا غیر از آنچه که هستیم باشیم. آرامش بدین معنی نیست که ما رویدادهای دشوار را تجربه نکنیم ولی آن شفافیت ذهن را به ما می دهد تا از میان آنها عبور کنیم .تحت هرشرایطی ما می توانیم تمامیت خود را حفظ نموده و ازدرون شاد باشیم .
|
|
|
بیداری ها |
ارسال کننده: admin.a - ۱۳۹۸/۱۰/۲۳، ۰۸:۰۲ عصر - انجمن: فصل هفتم سفر ادامه دارد
- پاسخ (3)
|
|
بیداری ها
بیداری روحانی شبیه ازخواب بیدارشدن است و وقتی که ما از خواب بیدار می شویم هنوز باید از تختخواب بیرون بیاییم. برخی افراد برای چند لحظه بیدار شده و دوباره به خواب می روند. بنابراین اگر می خواهیم بیدار و زنده بمانیم و اگر می خواهیم معجزۀ بهبودی به طوری مستمر در زندگی مان شکوفا گردد, باید راهی پیدا کنیم تا این بیداری به عملکرد منجر شود. اگر از رساندن پیام به معتاد درعذاب دست برداریم, مجددأ به خواب خواهیم رفت .
به نظر می آید ما یک باره بیدار نشده و طی مراحل مختلفی بیدار می شویم. شاید از این آگاه نباشیم اما بار اولی که امید را پیدا می کنیم, نوعی بیداری روحانی را تجربه کرده ایم. با بررسی باورهایمان و تمرین زندگی براساس آن باورها, هریک از ما بیداری های روحانی جدیدی را تجربه می کنیم. صداقت, روشن بینی و تمایل اغلب اولین اصول روحانی هستند که ما آنها را به آزمایش می گذاریم. با ادامه دادن مسیر بهبودی اصول بیشتری را می آموزیم و برخی از این اصول از بعضی دیگر برایمان مهمتر خواهند بود .رفته رفته تجارب بیشتری را در رابطه با استفاده از این اصول کسب می کنیم, تجاربی که راهنمای اعمال مان خواهند بود. روحانیت پیشرونده, پرانرژی و مبتکر است .
زیربنای بهبودی مان این است که ما باید ازخود بیرون بیاییم تا زنده بمانیم.
دراوائل بهبودی ,احساسات بسیاری از ما بطور مکرر بین دوحالت متغیر می شوند. ما یا نسبت به احتمالات جدید از صمیم قلب هیجان زده می شویم , و یا نسبت با آن چیزهایی که ازدست داده ایم تأسف می خوریم. برخی از ما اوائل بهبودی خود را "ابرهای صورتی" می نامیم و برخی دیگر از آن به عنوان "فصل طولانی غصه" یاد می کنیم .
احساسات جدید بسیاری را تجربه می کنیم, که این دربعضی اوقات به سرعت اتفاق می افتد. رشد و تغییر می کنیم ,روابط جدیدی بنا کرده و یا ازدست می دهیم, به جلسات می رویم و چیزهای تازه یاد می گیریم. درطول بهبودی مان بیداری های جدید, تسلیم های جدید و آزادی های جدیدی را تجربه می کنیم .اصول ساده ای را که در ابتدای بهبودی یادگرفته ایم در زندگی خود به کار گرفته و متوجه مفهوم عمیق تر آنها می گردیم. درست درهمان لحظه که فکر می کنیم همه چیز را درمورد بهبودی می دانیم, چیزهای بیشتری آشکار می شوند – البته مشروط براینکه تمایل داشته باشیم هدیۀ بهبودی را بپذیریم .
|
|
|
کار |
ارسال کننده: admin.a - ۱۳۹۸/۱۰/۲۳، ۰۸:۰۰ عصر - انجمن: فصل ششم راه جدیدی برای زندگی
- پاسخ (3)
|
|
کار
قدمها کمک می کنند به افراد بهتری تبدیل شویم اما خدمت یکی از راه هایی است که درآن یاد می گیریم چطور در دنیای بیرون عمل کنیم. بسیاری از مهارت هایی که درخدمت میاموزیم درزندگی شغلی مان بکار گرفته خواهند شد .ممکن است بعضی اوقات طی انجام شغل خود احساس غریبی یا عدم تعلق به ما دست دهد, اما در خدم ت انجمن ما بطوری تمام و کمال سهیم هستیم. درخدمت, ما هدف اصلی خود را حدس نزده و حق سهیم بودن را برای خود مسلم می دانیم. درانجمنی که اختیار نهایی با یک نیروی برترازخودمان است, یاد می گیریم به عنوان یک عضو برابر, با دیگران کارکرده و به جای اینکه خود را یا مغزکل و یا یک قربانی بدانیم, چیزهای جدیدی به دیگران یادبدهیم و یا از آنها بیاموزیم .یادمی گیریم انرژی خود را درجهتی سازنده سوق دهیم و تمرکز داشتن را تمرین کنیم. ما فرای توانایی های فعلی مان قدم برداشته و درمیابیم حتی باوجود آنکه کامل نیستیم, می توانیم جان سالم بدربرده و موفق باشیم .خدمت, خنثی کنندۀ خودخواهی است و احساس ارزشمند بودن را در ما افزایش می دهد. یادمی گیریم قبل از واکنش نشان دادن تأمل نموده و فکر کنیم. چیزهایی که ما را تحت تأثیر قرار می دهند همیشه شخصی نبوده و ما مجبور نیستیم همیشه درمقابل آنها عکس العملی خصمانه از خود نشان دهیم .NA مکان امنی را دراختیارمان قرار می دهد تا در آن دچار اشتباه شده, از اینکه چه کسانی هستیم آگاه شده و یاد بگیریم چگونه با دیگران ارتباط بگذاریم. آنچه که ما را حق بجانب نموده و مجبور به انجام رفتارهای تدافعی می نماید, اکثرأ هرجا که می رویم ما را همراهی می کند .ما نقائص اخلاقی خود را درحال وقوع می بینیم و با فروتنی جبران خسارت نموده و یا فقط تغییر جهت داده و از نو شروع می کنیم. همه مرتکب اشتباه می شوند اما بلافاصله اقرار به اشتباهاتمان نشان دهندۀ درستکاری و مسئولیت پذیری درمقابل اعمالمان می باشد.
|
|
|
ایمان یافتن |
ارسال کننده: admin.a - ۱۳۹۸/۱۰/۲۳، ۰۸:۰۰ عصر - انجمن: فصل ششم راه جدیدی برای زندگی
- پاسخ (4)
|
|
ایمان یافتن
درمقایسه با مابقی دنیا ,NA تعابیر متفاوتی از موفقیت و شکست را به ما ارائه می دهد. زندگی های ما موفق هستند چونکه ما پاکیم, به دیگران کمک می کنیم و با نیرویی برترازخودمان رابطه داریم .ناگفته نماند زمانی که شرایط بیرونی مان بحرانی هستند, به یاد داشتن این واقعیت می تواند برایمان مشکل باشد. زندگی یک رویا است اما برخی اوقات ممکن است برایمان مانند یک کابوس به نظر آید. زندگی پرازفراز و نشیب است اما ما مبتلا به یک بیماری هستیم که بدون توجه به اینکه اوضاع چقدرخوب یا بد می باشند, به ما می گوید: " شرایط همیشه به همین روال بوده و خواهند بود". این باعث می شود تصورکنیم که ما هرگز شکست نخواهیم خورد و یا اینکه شرایط همیشه برایمان دشوارخواهند بود. هریک از ما شرایط دشوار و موفقیت های بزرگ را تجربه نموده و یادمی گیریم که این نه تنها کل داستان نبوده بلکه حتی مهمترین بخش آن نیز نمی باشد.
برای ما هم موفقیت و هم شکست می تواند چالش برانگیز باشد .چونکه برخی از ما نمی دانیم چطور با تجارب مثبت زندگی کنار بیاییم, برای خودمان بحران ایجاد می کنیم. شاید ازموفقیت بترسیم و تصورکنیم که آن منجر به مسئولیت های بیشتری شده و ما را دریک تله گرفتار خواهد نمود. شاید نگران شویم که مبادا موفقیت مان باعث شود نتوانیم بر روی پاک ماندنمان تمرکز کنیم. و ممکن است که خیلی ساده, تصورکنیم اجتناب از درگیری, برایمان آسان تر از احتمال شکست خوردن باشد .حتی شاید احساس بی ارزشی کنیم و یا عدم موفقیت برایمان چیزی کاملأ عادی باشد.
بهبودی یک فرایند تکاملی است و ما خواهان آنیم که به بهترین شخصی که می توانیم باشیم تبدیل شویم, کارهایی را که مهم تلقی می کنیم انجام دهیم و احساس کنیم که دیگران دوستمان دارند و برایمان ارزش قائلند .نظر باینکه همه مان با یکدیگر فرق می کنیم, طبیعتأ بیش از یک راه برای این کار وجود دارد .ما می خواهیم یک نقشۀ موفقی ت موبه مو دراختیارمان قرارداده شود اما چنین نقشه ای برای تعداد بسیار کمی از ما کارآیی خواهد داشت. ما با استفاده از تلاش های خودمان ,آنچه را که مناسب شرایط مان است میاموزیم.
|
|
|
فرای "قابل قبول اجتماع بودن" |
ارسال کننده: admin.a - ۱۳۹۸/۱۰/۲۳، ۰۷:۵۹ عصر - انجمن: فصل ششم راه جدیدی برای زندگی
- پاسخ (4)
|
|
فرای "قابل قبول اجتماع بودن"
وقتی وارد انجمن می شویم به ما گفته می شود: "برای ما مهم نیست که شما چه چیز و چه مقدار مصرف کرده اید و یا آن را از کجا خریده اید. کارهایی که درگذشته کرده اید و یا دارایی و نداری شما برای ما بی تفاوت است. تنها چیزی که برای ما اهمیت دارد این است که شما می خواهید درمورد مشکلتان چه بکنید و ما چطور می توانیم به شما کمک کنیم". سالها پس از ورودمان به انجمن, این گفته هنوز به قوت خود باقی است. ما بدون توجه به مقصدمان ,زندگی های جدید خود را به همان روش بنا می کنیم .به موق ع خود خواهیم آموخت که مقصدمان به اندازۀ چگونگی دستیابی مان بدان, اهمیت ندارد.
یکی از مُ حَ سَ نا ت تجربه مان این است که ما می دانیم برای شرکت نمودن در امو ر جامعه حق انتخاب داریم. ما تصمیم می گیریم که چگونه با دنیای اطراف تعامل داشته باشیم و اینکه آیا می خواهیم جایگاهی درآن داشته باشیم و این جایگاه کجا خواهد بود, نیز تصمیم ما می باشد. ترکیب شدن دردنیا به طریقی که برایمان راحت باشد, بخشی از سفرمان بوده و مقصدمان نمی باشد .پیداکردن جایگاه خود در اجتماع هدف اصلی مان نبوده و راهی است که از طریق آن به اهدافمان دست میابیم. مورد قبول اجتماع واقع شدن می تواند ما را ازهدفمان که بیدار نمودن روحمان می باشد, منحرف سازد.
|
|
|
|