مهمان گرامی، خوشآمدید! |
شما قبل از این که بتوانید در این انجمن مطلبی ارسال کنید باید ثبت نام کنید.
|
آمار انجمن |
» اعضا: 10,932
» آخرین عضو: hadiahvazi
» موضوعات انجمن: 1,531
» ارسالهای انجمن: 14,209
آمار کامل
|
آخرین موضوعها |
سوال 5: آیا مواقعی در بهب...
انجمن: درست و غلط
آخرین ارسال توسط: Darush sistan
امروز، ۱۱:۱۴ صبح
» پاسخ: 14
» بازدید: 10,853
|
سوال 1 : چرا انجام قدم ده...
انجمن: احساسات در مقابل اعمال
آخرین ارسال توسط: Darush sistan
امروز، ۱۱:۰۹ صبح
» پاسخ: 13
» بازدید: 12,765
|
اعانه
انجمن: کلمه به کلمه
آخرین ارسال توسط: حبیب ۶۶۶
دیروز، ۰۸:۴۵ عصر
» پاسخ: 2
» بازدید: 366
|
ترازنامه ای از خودمان
انجمن: ترازنامه اي از خودمان
آخرین ارسال توسط: حبیب ۶۶۶
۱۴۰۳/۲/۱۰، ۱۲:۱۵ عصر
» پاسخ: 5
» بازدید: 1,125
|
مشارکت آزاد
انجمن: تبادل تجربه
آخرین ارسال توسط: محمدرضا مشهد
۱۴۰۳/۲/۱۰، ۰۳:۳۹ صبح
» پاسخ: 480
» بازدید: 177,432
|
نشریه خوانی
انجمن: تبادل تجربه
آخرین ارسال توسط: محمدرضا مشهد
۱۴۰۳/۲/۱۰، ۰۳:۲۹ صبح
» پاسخ: 990
» بازدید: 284,006
|
فهرست جبران خسارت
انجمن: حرکت به جلو
آخرین ارسال توسط: حبیب ۶۶۶
۱۴۰۳/۲/۹، ۰۸:۵۰ عصر
» پاسخ: 6
» بازدید: 1,427
|
سوال 13:چه چیز باعث حضور ...
انجمن: ما كوشيديم اين پيام را برسانيم
آخرین ارسال توسط: حبیب ۶۶۶
۱۴۰۳/۲/۹، ۰۶:۵۵ عصر
» پاسخ: 10
» بازدید: 6,452
|
سوال 23 : مفهوم مراقبت ب...
انجمن: سپردن (واگذاري)
آخرین ارسال توسط: محمدرضا مشهد
۱۴۰۳/۲/۹، ۰۱:۰۰ عصر
» پاسخ: 20
» بازدید: 23,287
|
مفاهیم 12 گانه معتادان گم...
انجمن: مفاهیم
آخرین ارسال توسط: ناظر14
۱۴۰۳/۲/۹، ۰۹:۳۳ صبح
» پاسخ: 0
» بازدید: 26
|
کار این کمیته چیست؟ چالش ...
انجمن: خدمات کمیته چیپ و سکه
آخرین ارسال توسط: محمدرضا مشهد
۱۴۰۳/۲/۹، ۰۷:۰۵ صبح
» پاسخ: 5
» بازدید: 1,805
|
سوال 1 : امروز من به چه چ...
انجمن: اميد
آخرین ارسال توسط: میثم نفیسی
۱۴۰۳/۲/۹، ۰۵:۱۲ صبح
» پاسخ: 47
» بازدید: 41,454
|
سوال 16: ارزش درمانی کمک ...
انجمن: به معتادان
آخرین ارسال توسط: حبیب ۶۶۶
۱۴۰۳/۲/۹، ۰۴:۴۱ صبح
» پاسخ: 9
» بازدید: 10,381
|
وفاداری
انجمن: اصول روحانی
آخرین ارسال توسط: rahman28
۱۴۰۳/۲/۸، ۱۲:۵۸ عصر
» پاسخ: 1
» بازدید: 1,701
|
سوال 10:فرق بین جاذبه وتب...
انجمن: ما كوشيديم اين پيام را برسانيم
آخرین ارسال توسط: حبیب ۶۶۶
۱۴۰۳/۲/۸، ۰۵:۲۸ صبح
» پاسخ: 10
» بازدید: 6,771
|
چرا می مانیم
انجمن: فصل اول پاک زیستن
آخرین ارسال توسط: حبیب ۶۶۶
۱۴۰۳/۲/۸، ۰۵:۱۸ صبح
» پاسخ: 13
» بازدید: 3,982
|
دورنمای امید
انجمن: فصل اول پاک زیستن
آخرین ارسال توسط: Vahid@beigi
۱۴۰۳/۲/۷، ۰۸:۰۲ صبح
» پاسخ: 10
» بازدید: 3,579
|
برداشت شخصی از فصل اول
انجمن: فصل اول پاک زیستن
آخرین ارسال توسط: .مهدی۲۱
۱۴۰۳/۲/۵، ۱۰:۲۴ عصر
» پاسخ: 10
» بازدید: 3,811
|
سوال 12: به چه صورت اعتیا...
انجمن: انكار
آخرین ارسال توسط: ابراهیم ت
۱۴۰۳/۲/۵، ۰۸:۲۸ صبح
» پاسخ: 36
» بازدید: 37,101
|
سوال 1: مفهوم بیماری اعتی...
انجمن: بیماری اعتیاد
آخرین ارسال توسط: حبیب ۶۶۶
۱۴۰۳/۲/۴، ۰۸:۲۳ صبح
» پاسخ: 129
» بازدید: 101,300
|
|
|
روحانیت عملی است |
ارسال کننده: admin.a - ۱۳۹۸/۱۰/۲۳، ۰۷:۳۳ عصر - انجمن: فصل سوم یک مسیر روحانی
- پاسخ (4)
|
|
روحانیت عملی است
با همگام شدن مداوم رفتارها و باورهایمان, به درک جدیدی از خودمان می رسیم وعلی رغم داشتن یک بیماری که ما را مجبور می کند دائمأ از افکارمان مراقبت کنیم, می توانیم هم خوبی و هم بدی را درخود ببینیم. وقتی ازخود تراز گرفته و تمرین می کنیم تا رفتارها و انگیزه هایمان را مورد توجه قرار دهیم, برخی اوقات احساس می کنیم چیزی بیش از نقائص شخصیتی خود نیستیم. به نظر می رسد ناراحت کننده ترین جوانب مان آن چیزهایی باشند که به واقعیت نزدیکترند. اما حتی اگر چیزهای دردآوری را در خودمان ببینیم, می دانیم که کل موجودیت مان به این واقعیت محدود نمی گردد.
یادمی گیریم روح مان از مابقی مان جدا نبوده و جزئی از ماست و از ماهیت دقیق جوانب مثبت مان آگاهی پیدا می کنیم. شخصیت های درهم شکسته مان مجددأ به چیزی یکپارچه و کامل تبدیل می گردند . تمامیت یعنی اینکه ما کاملأ یکپارچه باشیم و اعمال مان, افکارمان, احساسات مان, ایده هایمان و ارزش هایمان همه با هم هماهنگ باشند .
برای بسیاری از ما رسیدن به چنین شرایطی زمان زیادی می برد. حتی زمانی هم که به این شرایط نائل می شویم , دستیابی به این احساس که آنها واقعی بوده و خیالی نیستند به زمان بیشتری نیاز خواهد داشت. بیشتر و بیشترقادرخواهیم بود رفتارهایمان را با ارزشها و باورهایمان مطابقت دهیم و از روی احساساتمان عکس العمل نشان ندهیم.
|
|
|
یک سفر روحانی |
ارسال کننده: admin.a - ۱۳۹۸/۱۰/۲۳، ۰۷:۳۲ عصر - انجمن: فصل سوم یک مسیر روحانی
- پاسخ (4)
|
|
یک سفر روحانی
درجستجوی خداوند بودن, هرآنطور که او را درک کنیم, یک تجربۀ شخصی است اما باید این را بدانیم که ما در این رابطه تنها نبوده و دیگران نیز درجستجوی خداوند مورد درکشان هستند. بخشی ازاین مسئله خیلی خصوصی بوده و درعین حال به نوعی شگفت انگیز نیز می باشد .بعضی وقت ها باید با نیروی برتر خود درتنهایی قدم بزنیم. با مطالعۀ سنت ها, یاد می گیریم اتحادمان همیشه باید دراولویت قرارگیرد و هرچیزی که در بهبودی شخصی مان تأثیر بگذارد, نمی تواند یک موضوع بیرونی باشد. همچنین یادمی گیریم اصول روحانی با یکدیگر تناقض ندارند اما ممکن است برای انطباق دادن آنها با یکدیگر به تفکر و دعا کردن نیاز باشد. زمانی که ما با روحانیت زندگی می کنیم ,آگاهی و حس همدردی, ما را در بهبودی و همچنین مشارکت مان راهنمایی می کنند. درقدم یازدهم خواستارداشتن قدرتی می شویم که بواسطۀ آن بتوانیم ارادۀ خداوند را برای خود به اجرا درآوریم. با چنین روحیه ای ممکن است بخواهیم واژه هایی را به کار بگیریم که باعث جداسازی و چند دستگی دراطرافمان نگردد.
نیاز داریم بتوانیم درمورد سفر خود مشارکت کنیم و مهم نیست که به علامت های بین راه چه نام هایی می دهیم. وقتی
یادمی گیریم احساسات و تجارب خود را بدون آنکه به نامی اشاره کنیم, مشارکت نماییم, آن آزادی را که گمنامی برای مان به ارمغان می آورد, کشف می کنیم .ممکن است از داشتن نقاط مشترک با آنهایی که ظاهرأ در مسیر روحانی کاملأ متفاوتی نسبت به ما قراردارند, متعجب شویم. وقتی که به تدریج نقاط مشترک بین سفرهای مان را می بینیم, متوجه می شویم تفاوت هایمان به ندرت می توانند درمسیرمان به ما کمک کنند و درعوض منجر به ایجاد موانعی بین ما می گردند.
|
|
|
یک برنامۀ روحانی و نه مذهبی |
ارسال کننده: admin.a - ۱۳۹۸/۱۰/۲۳، ۰۷:۳۱ عصر - انجمن: فصل سوم یک مسیر روحانی
- پاسخ (4)
|
|
یک برنامۀ روحانی و نه مذهبی
هریک از ما مسیر روحانی مختص به خود را طی می کنیم. با کندوکاو جوانب روحانیت مان, خود را در یک سفر خویشتن یابی قرار می دهیم. وقتی که زندگی مان توأم با آگاهی روحانی باشد, سازگاری مطلوب را با خداوند آنطور که او را درک می کنیم ,و همچنین با خود و دیگران بدست می آوریم. برای روحانیت دستورالعمل واحدی وجود ندارد و هریک از ما راه زندگی روحانی خودمان را پیدا می کنیم. این اجازه می دهد آزادی مورد نیاز را برای انتخاب روش زندگی مان, بدست آوریم و مسئولیت آن را به عهده بگیریم .
نمی توانیم وانمود کنیم که روحانیت محور اصلی برنامۀ NA و یا زندگی به روال NA نیست اما درعین حال افرادی با هرگونه اعتقادات, به علاوۀ آنهایی که به چیزی اعتقاد ندارند, می توانند در داخل این برنامه جایی داشته باشند .
حق ما برای داشتن روحانیت درNA بدون قید و شرط است. این بدان معناست که ما نیز باید همان حق را برای
دیگران قائل شویم. این مسئلۀ بغرنجی نیست اما به نظر می رسد ما دوست داریم این بخش از بهبودی مان را پیچیده ترکنیم .داشتن یک تعریف خاص از اصول روحانی برایمان بیش از حد محدودیت ایجاد خواهد کرد. سنتها به ما یادآوری می کنند N A مکانی نیست که در آنجا تنها یک مسیر روحانی بخصوص مورد تأیید قراربگیرد.
بنابراین یافتن آن روحانیتی که برایمان کار کند می تواند یکی از مهم ترین چالش هایی باشد که در بهبودی با آن مواجه می شویم. با این وجود اغلب از به زبان آوردن این مطلب خوف داریم. می ترسیم مبادا با مشارکت کردن این موضوع احساس ناراحتی کنیم و یا باعث بوجود آمدن همین احساس در دیگران شویم .یادمی گیریم درطی پیام رسانی مرز بین تجارب روحانی شخصی خودمان و پیام NA را بوضوح مشخص کنیم .پیدا کردن نقطۀ تعادلی که طی آن ما تجارب یکدیگر را پذیرفته و درعین حال این شُ بهه را ایجاد نکنیم که یک مذهب خاص را تأیید کرده ایم, می تواند مشکل باشد .
|
|
|
رابطۀ آگاهانه |
ارسال کننده: admin.a - ۱۳۹۸/۱۰/۲۳، ۰۷:۳۱ عصر - انجمن: فصل سوم یک مسیر روحانی
- پاسخ (2)
|
|
رابطۀ آگاهانه
همینطور که راه های متعدد و جدیدتری را برای ایجاد ارتباط با نیروی برتر خود پیدا می کنیم, اثرات مثبت آن را در سایر روابطمان نیز مشاهده می کنیم .برای برخی از ما چنین رابطه ای هرگز با نیروی برتری که آن را خداوند می نامیم, ایجاد نمی گردد .یکی ازاعضا چنین گفت: "من به اتحادی که در NA وجود دارد اعتماد دارم و می دانم هرزمان که دست کمک بسویش دراز کنم آن حمایتی را که نیازدارم دراختیارم قرارخواهد داد. وقتی که حتی توان راه رفتن نداشتم ,NA مرا حمل کرد ." آموختن دعا کردن فرایندی است که پاداش آن در پیمودن مسیر فرایند قرار دارد". من دعای آرامش را بدون واژۀ خداوندا یاد گرفتم, چرا که می دانستم اعتقادی بدان نداشتم. زمانی که قدم سوم را برای اولین بارکارکردم, دعای خود را با واژۀ متشکرم آغاز کردم. اکنون دیگرازکلماتی مانند لطفأ یا متشکرم یا واژه هایی مشابه آن استفاده نکرده و فقط دعا می کنم. نفس عمیقی می کشم و لحظۀ آرام وصل شدن را گرامی می دارم".
|
|
|
ارتباط با یک نیروی برتر |
ارسال کننده: admin.a - ۱۳۹۸/۱۰/۲۳، ۰۷:۲۴ عصر - انجمن: فصل دوم پیوندهایی که متصل می کنند
- پاسخ (8)
|
|
ارتباط با یک نیروی برتر
بسیاری از ما هنگام ورود به جلسات متوجه می شویم آن اعضایی که بهبودی داشته و در خودشان احساس راحتی می کنند, نورانی بنظر میایند. آن نو ر روح, زیباترین چیزی است که ما می توانیم ارائه دهیم و آنقدر که ما تصور می کردیم ظریف نیست, اگر اینطور بود از اعتیاد فعال مان جان سالم بدر نمی برد! بخشی از مراقبت از این نور ,شامل پرور ش شورواشتیاق درونی مان بوده و بخشی دیگر فرایندی است که ما در آن, به تدریج تمام چیزهایی که ما را ازخودمان پنهان می کند ,لایه لایه ازمیان برمی داریم .نقائص ما "در تاریکی رشد می کنند" و داشته هایمان درپرتو نور بهبودی شکوفا می گردند .
ما می توانیم درک های متفاوتی از اصطلاح "تمرین این اصول" داشته باشیم. ما تمرین می کنیم و همیشه اصول را آنطور که باید و شاید رعایت نمی کنیم. کتاب پایه در رابطه با قدم ششم چنین می گوید: "زمانی که مرتکب اشتباهات جدید می شویم متوجه می شویم داریم رشد می کنیم.".... با تمرین نمودن مستمر ما می توانیم مهارت خود را درهرکاری افزایش دهیم, چه آن مربوط به آموختن یک زبان جدید, یا داشتن یک زندگ ی روحان ی اصولی و مملو از پاداش باشد و چه در رابطه با نواختن یک آلت موسیقی. ما نه تنها مهارت های جدید کسب می کنیم, بلکه عادات قدیمی خود را نیز درهم می شکنیم. بعضی از این عادات به قدری در ما ریشه دوانده اند که گویی جزئی از آنچه که هستیم شده اند.
|
|
|
ارتباط با دیگران |
ارسال کننده: admin.a - ۱۳۹۸/۱۰/۲۳، ۰۷:۲۴ عصر - انجمن: فصل دوم پیوندهایی که متصل می کنند
- پاسخ (10)
|
|
ارتباط با دیگران
بعضی روزها با دیگران احساس همسانی و همدردی نمودن و درجلسات احساس تعلق داشتن و خوشامد گوی دیگران بودن, خیلی راحت به نظر می رسد. درروزهای دیگر, هرچه که در آنجا می شنویم ما را از گروه جدا می سازد .نادیده گرفتن تشابهات و تمرکز روی تفاوتهایمان با دیگراعضا در جلسات, اغلب یک علامت خطر بوده و نشان از آن دارد که ازخودمان ناراحتیم .وقتی روی شخصیت دیگران تمرکز می کنیم ممکن است غیبت و شایعه پراکنی کنیم ,جروبحث کنیم و دربوجود آمدن عدم اتحاد سهیم شویم. زمانی که برروی شخصیت خودمان تمرکز می کنیم, خیلی زود خودمحور شده و دچارخود مشغولی می گردیم. هنگامی که روی زندگی برطبق ارادۀ نیروی برترمان و همچنینرساندن پیام تمرکز می کنیم, هویت مان رشد نموده و شکوفا می گردد. قدم دهم فرصت های بسیاری را دراختیارمان می گذارد تا از آن توسعه مواظبت نموده و رشدی را که خواهانش هستیم تغزیه کنیم و آن شاخه هایی را که کج و معوج نمو کرده اند بریده و اجازه ندهیم آنها بی رویه رشد کنند.
|
|
|
ارتباط با دنیای اطراف مان |
ارسال کننده: admin.a - ۱۳۹۸/۱۰/۲۳، ۰۷:۲۳ عصر - انجمن: فصل دوم پیوندهایی که متصل می کنند
- پاسخ (6)
|
|
ارتباط با دنیای اطراف مان
ما شالودۀ خود را در بهبودی بنا می کنیم. همچنانکه احساس امنیت بیشتری به ما دست می دهد, افق دیدمان را گسترده تر نموده و به اهدافی دست میابیم که هرگز تصورنکرده بودیم. بسیاری از ما تحصیلاتمان را ادامه می دهیم, مسیرزندگی حرفه ای خود را دنبال می کنیم و تشکیل خانواده می دهیم .بطور مرتب شالوده مان را بازرسی می کنیم و درصورت مشاهدۀ علائمی از قبیل ترََک و جابجایی, آنها را ترمیم و تقویت می نماییم. اگر ما فقط می خواستیم روی این شالوده یک چادر بزنیم, به چنین بنای مستحکمی نیاز نداشتیم, اما هدف ما ساختن یک آسمان خراش است .چنین آسمان خراشهایی حتمأ باید بطوری مطمئن و مستحکم مستقر باشند تا بازساز ی تنها یکی از اطاقهای آن منجر به سقوط کل ساختمان نگردد.
آن ابزاری که برای ساختن شالوده مان به کارمی گیریم, تنها ابزاری نیستند که بعدها نیازخواهیم داشت. البته این ابزار درآینده نیز با ارزش و مهم خواهند بود اما در مقطع خاصی به تنهایی قادر به محافظت از ما نخواهند بود. وقتی به لحظه ای می رسیم که حتی تمام دانش و آگاهی مان نیز برایمان کفاف نمی دهد, به اعضایی که تجارب بیشتری دارند روی میاوریم و ممکن است راهنمایی های ساده ای را که در ابتدای برنامه شنیده بودیم به ما پیشنهاد کنند: تمام جواب ها درقدمها نهفته اند. حتی پس از کارکرد مکرر قدمها, ایجاد رابطه ای عمیقتربا قدمها ادامه خواهد داشت .برای برخی از ما تمرین منظم دعا, مراقبه, نوشتن یا ورزش در اوایل بسیار مفید واقع می شوند اما با گذشت زمان غنی تر می گردند .این واقعیت ساده که می توانیم در نگاهداری طولان ی یک کا ر بخصوص موفق باشیم نظمی را برای برنامه مان ارائه می دهد که بتوانیم بدان اتکا کنیم.
بزرگترین دستاورد بسیاری ازما ,بدون توجه به کارهای دیگری که درزندگی انجام داده ایم, پاک شدن و پاک ماندن بوده است .از نقطه نظر دیگران پاک شدن و پاک ماندن زیباترین هدیه ایست که ما تا بحال دریافت کرده ایم. شاید همیشه ممکن نباشد چیزهایی را که بیشترین سپاسگزاری را نسبت بدانها احساس می کنیم, با افراد بیرون از انجمن مشارکت کنیم. ممکن است چنین چیزی را مانعی بین خودمان و دنیای بیرون از انجمن ببینیم.
|
|
|
دردهای رشد |
ارسال کننده: admin.a - ۱۳۹۸/۱۰/۲۳، ۰۷:۱۵ عصر - انجمن: فصل اول پاک زیستن
- پاسخ (5)
|
|
دردهای رشد
ما دیریا زود نوع بخصوصی از فرصت ها و یا فاجعه هایی را که درجلسات راجع به آن ها چیزی نشنیده بودیم, تجربه می کنیم. برخی اوقات رویدادی مانند جدایی, ازدست دادن شغل یا تغییراتی که در ترکیب خانواده مان بوجود می آیند ,احساسات ما را طوری به جریان می اندازند که نمی توانیم آن را متوقف کنیم. سوگواری ,شرایط دشوار زندگی و یا خیانت می تواند درما احساس تنهایی زیادی بوجود آورد و در بعضی موارد تغییرات جسمی مانند افسردگی, اظطراب و ترس های عمیقی را تجربه می کنیم که منجر به جریحه دارشدن احساسات مان می گردند.
برخی اوقات, علی رغم اینکه زندگی مان کاملأ خوب به نظر می رسد, خود را در شرایط بحرانی می یابیم. حتی هیجانات یک زندگی که پیش از این نمی توانستیم آن را درخواب هم ببینیم - مانند داشتن شغلی جدید, سفر به مکان های دوردست, ایجاد خانواده ...– می تواند حس تعلق نداشتن را درما بوجود آورد. بعضی وقت ها این احساس می تواند با یک رویداد بیرونی شروع شود. در مواقع دیگر ممکن است بی دلیل, یک سری احساسات متفاوت را یکی پس از دیگری تجربه کرده و با وجودیکه هیچ اتقاق خاصی رخ نداده است, فکر کنیم ازهمه طرف مورد حمله قرارگرفته ایم. زمانی که با این شرایط مواجه شده و درعین حفظ پاکی خود از آن می گذریم, متوجه می شویم که چنین احساساتی همیشگی نیستند. اما این بدان معنا نیست که ما توانسته باشیم راه حلی برای آن پیدا کنیم. چنین تجاربی ما را قادرمی سازند تا درک عمیق تری از بهبودی مان داشته و نسبت به آن ایمان قوی تری داشته باشیم. اگر سخت کار کنیم, دعا کنیم و مکررأ به برنامه بازگردیم, آزاد خواهیم شد.
|
|
|
دورنمای امید |
ارسال کننده: admin.a - ۱۳۹۸/۱۰/۲۳، ۰۷:۱۴ عصر - انجمن: فصل اول پاک زیستن
- پاسخ (10)
|
|
دورنمای امید
وقتی راجع به پذیرش, عشق و همدردی می آموزیم به ما کمک می شود تا خود را بدون قید و شرط بپذیریم. با عمیق تر شدن ایمان مان, درک ما نیز از مفهوم اصطلاح" اقدام به عمل از روی حسن نیت", تغییر می کند .در بهبودی, ما دیگر از بیماری خود به عنوان توجیهی برای رفتارهای بدمان استفاده نمی کنیم. بهبودی مان دائمأ بواسطۀ چیزهاییکه یاد می گیرم غنی تر می گردد. با خودمان صلح می کنیم – با تمام چیزهایی که بدست آورده ایم و یا ازدست داده ایم, با تمام چیزهایی که یادگرفته ایم و بدان تبدیل شده ایم .از رویدادهایی که ما را به حال حاضرآورده اند ,سپاسگزاری می کنیم. فرایند مربوطه نیرویی برتر از خودمان است. پاداش باقی ماندن در این فرایند احساس آرامش داشتن نسبت به آنچه که هستیم ,می باشد.
خویشتن پذیری با زمان تغییر می کند. یاد می گیریم با ضعفهای اخلاقی و نقائص خود زندگی کنیم . متوجه می شویم ,درمقایسه با نقائصی که سعی در کنترل شان داشته و با آنها می جنگیم, نقائصی که پذیرفته و بخشیده ایم, شانس بیشتری برای برطرف شدن دارند. می توانیم موانعی را که درمسیرمان وجود دارند, به عنوان بخشی از خودمان اشتباه بگیریم. زمانی که یاد می گیریم توجه خود را به سوی داشته ها و اهداف خود, و به دور از نقائص و وسوسه هایمان سوق دهیم, آزادی جدیدی را تجربه می کنیم. به تدریج به این باور می رسیم که ویژگی های مثبت مان ظاهری و یا ساختۀ تصورات مان نبوده اند. احساسات مان مثل سابق باعث ترس مان نمی شوند و ما زودتر از آنها عبور می کنیم. می دانیم ممکن است نتوانیم احساسات مان را بلافاصله تغییر دهیم اما درعین حال می توانیم رفتارهایمان را تغییر دهیم. اقدام به عمل مان منجر به داشتن خلق و خو می گردد. زمانی که ما کاردرست را انجام می دهیم, حالمان به تدریج بهتر می شود.
|
|
|
کلیدهای آزادی |
ارسال کننده: admin.a - ۱۳۹۸/۱۰/۲۳، ۰۷:۱۳ عصر - انجمن: فصل اول پاک زیستن
- پاسخ (9)
|
|
کلیدهای آزادی
همانطور که این اصول را دررابطه با تمام مراحل زندگی مان تمرین می کنیم, اثرات آنها مشهود تر گشته و آنهاطبیعی تر به نظر می رسند. مثلأ امکان دارد در ابتدا مجبور باشیم آگاهانه صداقت را تمرین کنیم اما با ادامۀ این کار رفته رفته ناصادقی برایمان غیر طبیعی به نظر می رسد و حتی ممکن است به حال بدی مان منجر شود. به تدریج متوجه می شویم صداقت برایمان عادی تر گشته است. ما اصولأ اشخاصی صادق بوده و از این بابت نیز خوشحالیم .
بعضی ها می گویند چنین است که ما از درکاربودن یک نیروی برتر آگاه می شویم .ممکن است ما خودمان هم از اینکه نقائص مان برطرف شده اند آگاه نباشیم. حتی ممکن است متوجه این تغییر نیز درخودمان نگردیم و فقط زمانی به آن پی ببریم که الگوهای رفتاری قدیم را به اجرا درآورده و متوجه می شویم که آنها دیگر برایمان کاربرد نداشته و منجر به بد شدن حالمان می گردند. با نگرانی به راهنمای خود زنگ زده و به او می گوییم "دوباره فلان کار را انجام دادم" یا اینکه" فلان نقص من فعال شده و در فکر تکرار فلان کار هستم". سپس متوجه می شویم مدت زیادی است چنین افکار و یا اعمالی از ما سرنزده است. یادمی گیریم نسبت به رفتارهای آنی که بواسطۀ فعال شدن نقائص مان بوجود می آیند, مقاومت کرده و یک آزادی جدید را تجربه کنیم. با مرور زمان تمایل مان برای به نمایش گذاشتن رفتارهایی که با ارزش هایمان تناقض دارند,کاهش میابد.
|
|
|
|